بیان چند نکته مهم در قالب مثل از حاج اقا قرائتی ( جالبه )
مطالب زیر از صحبتهای استاد قرائتی انتخاب شده است ...
موسیقی چه اشکالی دارد؟
میگوید: این موسیقی گوش دادن چه ابرادی دارد که میگویید: حلال است یا حرام است؟
میگویم: موبایل چه اشکالی دارد که میگویند: در هواپیما موبایلها را خاموش کنید؟ این صدای موبایل چه کار به هواپیمای به این بزرگی دارد؟
دقت در تعداد ذکرها چه لزومی دارد؟
میگویند: چرا 34 بار الله اکبر، 33 بار الحمدلله، 33 بار سبحان الله ثواب هزار رکعت نماز را دارد؟
میگوییم: اگر به شما گفتند: 34 متری را بکن به گنج میرسی. 33 متری را بکنی، نمیرسی. 37 متری هم بکنی، نمیرسی.
غلط خواندن نماز چرا عبادت را خراب می کند؟
یک کلمه را در نماز غلط میگوید. میگوید: مگر خدا نمیداند ما چه میخواهیم بگوییم. خدا که میداند ما چه میخواهیم بگوییم.
میگویم: اگر یک دندانه از سوییچ ماشین کم و زیاد شود، قفل باز نمیشود. اگر شما این شماره تلفنی را که کد این استان است، یک دندانه کم کنی، یک استان دیگر گوشی را برمیدارد. همانطور که گفتم باید باشد. شما آمپول را در رگ بزنی، دواست. در گوش بزنی، درد است. این قصه حل میشود.
معنای آیه ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه با یک مثل
...
این آیه چه معنی دارد؟ هرچه خوبی است از خداست. «ما أَصابَکَ مِنْ
حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه» (نساء/79) حسنه و نیکی از خداست. «وَ ما أَصابَکَ
مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک» (نساء/79) بدیها از توست. خوبی از
خداست، بدی از توست.
آیت الله
حائری امام جمعه شیراز در مثلی گفت: کرهی زمین دور خودش میگردد، دور
خورشید هم میگردد. همیشه یک جایش روشن است و یک جایش تاریک است. هرجا روشن
است از خورشید است و هرجا تاریک است، از خودش است. «ما أَصابَکَ مِنْ
حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه» خوبی از خداست. هرچه بدی است از من است.
مگر ممکن است امام زمان این قدر عمر کرده باشد؟
میگویند: مگر میشود امام زمان 1200 سال عمر کند؟
میگوییم: همانطور که موی ابرو و مژه هشتاد سال ثابت است. سر و صورت هم مو دارد، ولی هر لحظه در حال تغییر و تحول است. مگر پوست یکی نیست، پوست و گوشت و نان و آب و کربن یکی است، اما خدا خواسته یکی ثابت و یکی متغیر بماند. پس همان خدایی که در یک صورت یک مو را ثابت نگه میدارد و یک مو را متغیر، میتواند در جامعه یک نفر را ثابت و یک نفر را متغیر نگه دارد.
بعد از مردن و متلاشی شدن چطور یک جا جمع خواهیم شد؟
میپرسد: ما وقتی مردیم، ما را دفن کردند، زیر خاک میپوسیم. این استخوانها تبدیل به خاک میشود و تراکتور هم میآید زیر و رو میکند و بعد هم خانه و فضای سبز میکنند. چطور این ذرات استخوانی که پوسید و پخش شد، جمع میشود؟
می گویم : شما دوغ را در مشک میریزی. ذرات چربی در همه دوغ پخش شده است. محکم مشک را میزنیم. خوب که مشک را زدی، ذرات پخش شده، یکجا جمع میشود. خدا هم میگوید: من زمین را میزنم، «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزله/1) تو مشک را میزنی، ذرات چربی جمع میشود. من زمین را میزنم، استخوانهای پوسیده هرجا هستند، جمع میشود.