قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

گروه هاو کانال های با امام خامنه ای تا ظهور - در ایتا ، سروش ، وات ساپ ، ای گپ و بله دنبال کنید

قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

گروه هاو کانال های با امام خامنه ای تا ظهور - در ایتا ، سروش ، وات ساپ ، ای گپ و بله دنبال کنید

قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

اهمیت مساله مهدویت مثل اهمیت نبوت است چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن است که همه انبیا برای آن آمده اند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته بر اساس عدالت و با استفاده از همه ظرفیت هایی که خدای متعال در انسان قرار داده دوران ظهور دوران جامعه توحیدی است دوران حاکمیت توحید است دوران حاکمیت حقیقی دین دوران استقرار عدل است به معنای کامل و جامع این کلمه انبیا برای این آمدند

"جستجو در مطالب ویلاگ "

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سایت های کاریابی و کارآفرینی
 حضرت آیت†الله خامنه†ای همانگونه که قبل از انقلاب و در جریان مبارزه برای سرنگونی رژیم پهلوی از یاران نزدیک امام خمینی (ره) بودند بعد از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری سلامی ایران نیز به† عنوان یکی از شخصیت‌های طراز اول مورد وثوق حضرت امام (ره) عهده†دار مناصب مهم و کلیدی شدند. بی‌گمان نقشی که ایشان در جریان جنگ تحمیلی ایفا کردند بر کسی پوشیده نیست، ایشان از اولین دقایق آغاز جنگ در پست‌های مهم و مدیریتی و نظارتی و هم†چنین تقویت روحیه رزمندگان اسلام، منشأ تحولات مثبتی در روند جنگ شدند. در این نوشته قصد داریم در دو بخش نقش آیت‌الله خامنه‌ای در اولین سال جنگ و قبل از انتخاب ایشان به ریاست جمهوری را مورد بررسی قرار دهیم.

نتیجه تصویری برای نقش امام خامنه ای در دفاع مقدس


در بخش نخست این نوشته نقش ایشان را در پنج موضوع اولین روز جنگ تحمیلی، استقرار در اهواز و فعالیت در چهارچوب ستاد جنگ‌های نامنظم، عهده‌داری امور جنگ توسط شورای عالی دفاع، مشاور نظامی امام خمینی (ره) و حضور در جبهه آبادان بررسی کردیم. بخش دوم این نوشته که پیوسته با بخش نخست و در ارتباط مستقیم با آن است، نقش آیت الله خامنه ای و نظرات ایشان را در موضوعات قابل‌پیشگیری بودن سقوط سوسنگرد و خرمشهر، حضور در جبهه‌های کردستان، تلاش برای شکل‌گیری و انسجام نیروهای نظامی مردمی و انقلابی، عدم پذیرش صلح تحمیلی و تمایل و تقابل با بنی‌صدر ارائه داده و به نتیجه گیری از بحث های ارائه شده بپردازد:

 

 

قابل‌پیشگیری بودن سقوط سوسنگرد و خرمشهر

حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای معتقد بود، علی‌رغم همه کاستی‌ها و کمبود امکانات و سلاح، با اتخاذ تدابیر و تاکتیک‌های مناسب نظامی می‌توانستیم جلوی سقوط شهرها، به‌ویژه خرمشهر و سوسنگرد را بگیریم. «ما در خرمشهر اگر دو گردان زرهی داشتیم، خرمشهر شکست نمی‌خورد. من در نامه‌ای که همان روزهای در شرف سقوط خرمشهر برای بنی‌صدر نوشتم، در آن نامه تصریح کردم که اگر شما دو گردان زرهی با یک گردان پیاده مکانیزه بدهید، از سقوط خرمشهر جلوگیری می‌شود؛ اما شما در این کار سستی و سهل‌انگاری می‌کنید.»1

آیت‌ا... خامنه‌ای درجایی دیگر در این رابطه می‌گوید: «من نامه‌ای به آقای بنی‌صدر نوشتم و در آن اتمام‌حجت کردم و گفتم که من از کی به شما این مطلب را می‌گفتم و امروز خرمشهر، خونین‌شهر شده است و هنوز هم سقوط نکرده است که این نامه را نوشتم. این نامه در مرکز اسناد رسمی مجلس شورای اسلامی و همچنین در بایگانی شورای عالی دفاع موجود است. همان وقت سپردم به همه اینجاها که این نامه جزو اسناد تاریخی بماند. گفتم من اتمام‌حجت می‌کنم و شهر سقوط خواهد کرد و نوشتم این واحدهایی که من می‌گویم، باید بفرستید؛ ولی اعتنایی نشد و درنتیجه، خرمشهر با مقاومت دلیرانه‌ای که عناصر رزمنده داخل مسجد جامع می‌کردند، تاب مقاومت نیاورد.»2

در تحلیل علت پیشروی دشمن، آیت‌ا... خامنه‌ای آن را ناشی از عدم انسجام نیروهای ایرانی، ضعف فرماندهی بنی‌صدر، مخالفت وی با نیروهای نظامی و شبه‌نظامی مردمی و عدم درک صحیح او از موقعیت مناطق مختلف می‌داند. «جریان به این صورت بود که پس از حرکت وسایل سنگین نیروهای عراقی از شلمچه به‌سوی خرمشهر و رسیدن آن‌ها به ابتدای شهر و گمرک، نیروهایی که چندان انسجامی نداشتند و از تعدادی پاسدار، نیروهای وابسته به نیروی دریایی (تکاوران) و غیره تشکیل شده بودند، می‌جنگیدند و نیروهای متجاوز را تا شلمچه پس می‌زدند؛ ولی شب که می‌شد، به علت اینکه نیروهای ما تانک و وسایل سنگین نداشتند نمی‌توانستند بمانند و برمی‌گشتند، صبح که می‌شد دوباره می‌دیدند که نیروهای عراقی بازآمده‌اند؛ البته آن‌ها به نیروهای پشتیبانی خود در داخل عراق متکی بودند؛ درحالی‌که نیروهای ما هرچه فریاد می‌کشیدند و استمداد می‌طلبیدند، توپ می‌خواستند، توپ‌های دورزن می‌خواستند، به این‌ها جوابی داده نمی‌شد.

[بنی‌صدر] در دزفول بود و دزفول را از نزدیک می‌دید و دیگر نمی‌توانست موقعیت اهواز و آبادان و خرمشهر و سوسنگرد را درست لمس و درک کند و نیازهایشان را بفهمد. ما می‌گفتیم حالا که خرمشهری‌ها این‌قدر احساس نیاز به تانک می‌کنند، شما یک واحد تانک را بین خرمشهر و شلمچه مستقر کنید، تا دشمن نتواند به شهر حمله کند و آن را تصرف کند. این‌ها به انواع معاذیر متشبث می‌شدند و می‌گفتند نمی‌شود. اگر در اهواز این امکان بود، قطعاً کمک می‌فرستادم. منتها اهواز خودش وضعیتی مشابه خرمشهر داشت.»3

وضعیت سوسنگرد نیز مشابه خرمشهر بود. آیت‌ا... خامنه‌ای کاملاً از وضعیت آنجا اطلاع داشت و در جریان مسائل و مشکلات آن منطقه بود. خودش نیز چند بار در سوسنگرد حضور داشت. سوسنگرد در ماه‌های آغازین جنگ چند بار بین نیروهای عراقی و ایرانی دست‌به‌دست شد و در مقطعی که توسط نیروهای عراقی اشغال شد، حتی برای آنجا فرماندار عراقی هم انتخاب کردند. آیت‌ا... خامنه‌ای در مورد اوضاع سوسنگرد در جریان محاصره عراقی‌ها و وضعیت نیروهای ایرانی مدافع آن می‌گوید: «سوسنگرد دو بار محاصره شد. دفعه اول، که سوسنگرد محاصره شد، بعد از مدتی عراقی‌ها توانستند وارد سوسنگرد بشوند و نیروهای ما را از داخل شهر عقب بزنند. عراقی‌ها برای سوسنگرد فرماندار نیز معین کردند و بعد نیروهای ما رفتند و عراقی‌ها را عقب زدند. من در فاصله این دو محاصره، چند بار سوسنگرد رفتم. نماز جماعت خواندیم و سخنرانی کردم. یک‌بار نیز شهید مدنی با ما بود.

مدتی بود عراقی‌ها سوسنگرد را به‌تدریج محاصره می‌کردند. ما تا سوسنگرد رفته بودیم و سوسنگرد را گرفته بودیم؛ اما کمی آن‌طرف‌تر از سوسنگرد؛ یعنی محور سوسنگرد ـ بستان دست عراقی‌ها بود. آن زمان عراقی‌ها با یک نیم‌دایره از شمال و یک نیم‌دایره از جنوب کاملاً سوسنگرد را محاصره کردند و نیروهای ما فقط یک راه به سوسنگرد داشتند و آن راه کرخه بود. تدریجاً همین راه نیز محاصره شد و زیر آتش قرار گرفت. از نیروهای سپاه و ارتش هم خیلی کم در آنجا بودند. ما که به آنجا رفتیم، یک سرگرد نیروی هوایی به نام فرتاش را به‌عنوان فرمانده نیروهای مستقر در سوسنگرد انتخاب کردیم؛ یعنی ارتش، سپاه و نیروهای نامنظم ـ که شهید چمران فرماندهی‌شان را به عهده داشت ـ همه این‌ها تحت فرماندهی سرگرد فرتاش بودند. بنا شد که ایشان آنجا باشد و تعدادی از افراد و افسرهای نیروی هوایی با میل و رغبت خودشان داوطلب شدند و رفتند آنجا مشغول جنگ شدند. مدافعین شهر سوسنگرد همین عده قلیل بودند؛ به‌علاوه، تعداد کمی از بچه‌های سپاه و تعدادی از بچه‌های سپاه و تعدادی از بچه‌های ستاد جنگ‌های نامنظم. بچه‌های ما در سوسنگرد راه رفت‌وآمد نداشتند و آذوقه هم به آن‌ها نرسیده بود.»4

آیت‌ا... خامنه‌ای در فتح سوسنگرد نیز حضور و نقش سرنوشت‌سازی داشته است که جزئیات آن در خاطراتش چنین بازگو می‌کند: «[شب قبل از فتح سوسنگرد] خیلی شب پرحادثه و خاطره‌انگیزی بود و بالاخره نشستیم تا ساعت مثلاً 11 الی 12 صحبت‌هایمان را کردیم و بعد رفتیم بخوابیم که صبح برای حرکت آماده باشیم. من رفتم خوابیدم. تازه خوابم برده بود که دیدم شهید چمران آمده پشت در اتاق من و محکم می‌زند که فلانی بلند شود، گفتم چه شده است؟ گفت: طرح به هم خورد. پرسیدم چه طور؟ گفت: بله از دزفول خبر دادند که ما تیپ 2 لشکر 92 را لازم داریم و نمی‌توانیم در اختیار شما بگذاریم و این بدین معنا بود که وقتی نیروی حمله‌ور اصلی گرفته شود، دیگر حمله به‌کلی تعطیل خواهد شد؛ لذا من خیلی برآشفته شدم که این‌ها چرا این کار را می‌کنند و اصلاً معنای این حرکت چیست؟ و این چیزی جز اذیت کردن و ضربه زدن نخواهد بود؛ به‌هرحال، بلند شدم و به اتاق آمدم، گفتم به فرمانده نیروی دزفول تلفن بکنم، آن‌وقت تیمسار ظهیرنژاد بود. وقتی به ایشان تلفن کردم که چرا این دستور را دادید و چرا گفتید این تیپ فردا نیاید و وارد عملیات نشود، ایشان گفت: دستور آقای بنی‌صدر است و علتش هم این است که این تیپ را ما برای کار دیگری می‌خواهیم و برای آن کار به اهواز آوردیم؛ بنابراین اگر بیاید آنجا منهدم خواهد شد و چون احتمال انهدام این تیپ هست و این تیپ را همه ما لازم داریم و تیپ خیلی خوبی است، ما نمی‌خواهیم این تیپ را وارد عملیات فردا بکنیم مگر به امر؛ یعنی اینکه از سوی فرماندهی یک دستور ویژه‌ای بیاید که برو.

من گفتم این نمی‌شود؛ زیرا که اولاً چرا تیپ منهدم شود و منهدم نخواهد شد (کما اینکه نشد و عملیات فردا نشان داد). به‌علاوه شما این را برای چه‌کار می‌خواهید که از سوسنگرد مهم‌تر باشد؛ وانگهی اگر چنانچه این تیپ نیاید، عملیات سوسنگرد قطعاً انجام نخواهد گرفت و نیامدن تیپ به معنی تعطیل کردن این عملیات است؛ لذا به هر تقدیری هست بیاید. شما خبر کنید و به آقای بنی‌صدر هم بگویید دستور را لغو کند تا این تیپ بیاید.»

درنهایت، شهید چمران با بنی‌صدر صحبت کرد و او را مجاب کرد. آیت‌ا... خامنه‌ای علاوه بر حل این معضل پیش‌آمده، به عامل دیگر نیز در تحقق فتح سوسنگرد اشاره می‌کند: «در کنار همه این‌ها یک‌چیزی که قویاً به کمک ما آمد، پیغام مرحوم اشراقی (داماد امام (ره)) بود که اوایل همان شب از تهران با من تلفنی تماس گرفت و گفت: امام (ره) فرمودند بپرسید: خبرها چیست؟ من گفتم: خبر این است که قرار بر این است که فردا عملیاتی انجام بگیرد و ظاهراً من یک اظهار تردیدی کرده بودم که دغدغه دارم و ممکن است نشود؛ مگر اینکه امام (ره) دستوری بدهند. ایشان رفت با امام (ره) تماس گرفت و آمد و گفت: امام (ره) فرموده‌اند: تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود و تیمسار فلاحی هم خودش باید مباشر عملیات باشد.

وقتی این مسئله پیش آمد، دیدم حالا وقت آن است که این پیغام را الآن برسانیم؛ لذا نشستم دو تا نامه نوشتم؛ یکی 1:30 بعد از نیمه‌شب و یکی دیگر هم ساعت 2 و آن را، که ساعت 2 نوشتم، به آقای سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر 92[اهواز] نوشتم و نوشتم که داماد حضرت امام (ره) از قول حضرت امام (ره) پیغام دادند که فردا باید حصر سوسنگرد شکسته شود و راه سوسنگرد باز شود؛ بنابراین اگر تیپ 2 نباشد، این کار عملی نخواهد شد و نامه ساعت 2 را هم به تیمسار فلاحی نوشتم و برای او هم همین تفصیل و پیغام را از قول امام (ره) ذکر کردم. بعد هر دو نامه را به شهید چمران دادم، گفتم: شما هم یک‌چیزی ضمیمه آن‌ها بنویسید تا نظر هردوی ما باشد. ایشان هم پای هرکدام یک شرح دردمندانه‌ای نوشت؛ اما دغدغه داشتیم، چون بارها اتفاق افتاده بود که کار تا لحظات آخر به یکجایی می‌رسید؛ اما به دلیلی دستور توقف آن داده می‌شد و برای همین بود که دغدغه داشتیم؛ به‌هرحال صبح زود که از خواب بلند شدم برای نماز، درصدد برآمدم ببینم وضع چه طور است که دیدم الحمدا... وضع خوب است و شنیدم ساعت 5، تیپ 2 از خط عبور کرده، معلوم بود همان نامه‌ای که نوشته شد، این‌ها مشغول شده بودند؛ یعنی ساعت 5[بامداد] تیپ 2 از خط عبور کرده بود و اگر چنانچه بنا به امر می‌خواستند کار کنند، تا وقتی آن آقا [بنی‌صدر] از خواب بیدار شود و به او بگویید و او بخواهد مشورت کند، بالاخره آن امر ساعت 9 صادر می‌شد و ساعت 11 هم عمل می‌شد که هرگز انجام عملیات موفق نبود. الحمدا... ساعت 2:30 [بعدازظهر] بچه‌های ما مظفر و پیروز وارد سوسنگرد شدند.»5

 

حضور در جبهه‌های کردستان

آیت‌ا... خامنه‌ای در مدت استقرار در اهواز، از جبهه‌های غرب کشور، به‌ویژه نوار مرزی کردستان بازید کرد. در این بازدید چندروزه که در اویل اردیبهشت 1360 صورت گرفت، با مقامات محلی استان و فرماندهان نظامی غرب کشور، به‌ویژه لشکر 28 کردستان دیدار و در مورد مسائل جبهه‌های جنگ و وضعیت و مقدورات نیروها گفتگو کرد و به‌اتفاق از نوار مرزی در مریوان و جاهای دیگر بازدید نمود. آیت‌الله... خامنه‌ای پس از پایان مأموریتش گزارش آن را به شورای عالی دفاع و همچنین امام خمینی (ره) ارائه داد. ایشان وضع جبهه‌ها، موقعیت و روحیه رزمندگان را بسیار خوب توصیف کردند و چشم‌انداز آن را قرین پیروزی در آینده دانستند.6 سرتیپ جمالی، یکی از فرماندهان صحنه‌های نبرد غرب کشور، خاطرات خود را از بازدید ایشان از جبهه‌های کردستان به شرح زیر بیان می‌کند: «[زمانی که] به کردستان آمدند، کردستان وضع مناسبی نداشت. هجوم عراق، توطئه تهاجم ضدانقلاب و خطر مین‌گذاری و ناامنی‌های جاده‌ای و پروازی را ایجاد کرده بود. پادگان مریوان هم زیر توپ 130 [میلی‌متری] دشمن و هم زیر خمپاره ضدانقلاب بود. این حالات وضعیتی را به وجود آورده بود که انسان احساس غربت می‌کرد و چیزی که انسان را از این غربت درمی‌آورد و روحیه می‌بخشید، حضور یک شخصیت معنوی و قویدل بود. مقام معظم رهبری، وقتی از وضعی منطقه مطلع شدند، در شهر مریوان حضور یافتند و پس از ملاقات با فرماندهان و مسئولان شهر، به سمت ارتفاعات قوچ سلطان که مشرف بر مرز عراق بود، حرکت کردند. عراقی‌ها که متوجه حضور ایشان شده بودند، شروع به تیراندازی کردند و چندین بار با اختلاف چند دقیقه موضع و محلی را که ایشان بودند، بمباران کردند. صبح روز بعد محور دزلی را برای بازدید انتخاب کردند و در مقابل اصرار دیگران، که منطقه را برای بازدید خطرناک می‌دیدند، فرمودند: نه! من می‌خواهم مناطق خط مقدم و بچه‌ها را ببینم. بعضی از سنگرهای نگهبانی را، که درجاهای بلندتری بود، پیاده سرکشی کردند.»7

 

تلاش برای شکل‌گیری و انسجام نیروهای نظامی مردمی و انقلابی

شکل‌گیری نیروهای نظامی مردمی، به‌ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آن فضای سیاسی چالشی سال‌های اول انقلاب، به‌صورت کُند و بطئی بود؛ به‌خصوص، درزمانی که بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود از سوی وی فرصتی برای انسجام و اقتدار آن‌ها داده نمی‌شد. او همواره از تخصص صحبت می‌کرد و تنها نیروی متخصص نظامی را ارتش می‌دانست.

از مشکلات اساسی سپاه در اوایل جنگ تحمیلی، نبودِ سازمان رزمی و تجهیزات نظامی بود؛ لذا آیت‌ا... خامنه‌ای زمانی که در جبهه‌های جنوب با مرکزیت اهواز حضور داشت، کمک فراوانی نمود تا تیپ‌های رزمی سپاه تشکیل شود: «آن روز سپاه یک سازمان رزمی را که آماده جنگ باشد، نداشت و اصلاً سازمان‌دهی نداشت. چون اولین بار ما در اهواز نشستیم و طرح تیپ‌های سپاه را ریختیم و در آن جلسه‌ای که با این منظور تشکیل شده بود، من هم شرکت کردم. عده‌ای از برادران سپاه از تهران و اهواز و از منطقه آنجا جمع بودند که ما را آنجا خواستند برای اینکه یک فکری برای کارهای جاری بکنیم. من در آنجا چند سؤال را مطرح کردم که در حقیقت، سؤال‌های من پیشنهاد بود. من در آنجا یک مطالبی را مطرح کردم که خلاصه‌اش این بود که چرا سپاه سازمان‌دهی نمی‌کند و تیپ تشکیل نمی‌دهد؟ و در آن روز ما فکر نمی‌کردیم سپاه بتواند تیپ تشکیل بدهد. واقعاً از نیروهای سپاه در آن‌وقت به‌درستی استفاده نمی‌شد و این نیرو هدر می‌رفت، که یک مشکلی بود.»

ایشان در مورد مشکل دیگر سپاه، یعنی در اختیار نداشتن تجهیزات نظامی، می‌گوید: «یکی از دردهای بزرگ سپاه در آن روز، نداشتن تجهیزات بود و این را لااقل می‌توانست تأمین کند؛ ولی هر دفعه که برای یک‌چیز کوچکی این‌ها مراجعه می‌کردند، با ترشرویی مواجه می‌شدند. من فراموش نمی‌کنم که گاهی برای تهیه پنجاه‌تا «آر. پی.جی» یک قصه‌ای درست می‌شد. خمپاره را فرض کنید و یا تفنگ‌های انفرادی و یا انواع گلوله‌ها و فشنگ‌ها را هم به این‌ها نمی‌دادند. حالا دیگر پشتیبانی توپخانه که هیچ، چون اگر یک‌وقتی اگر گفته می‌شد بچه‌های سپاه دارند می‌روند جلو، توپخانه لشکر آنان را پشتیبانی می‌کند، این اصلاً قابل‌قبول نبود و اگر فرضاً انجام می‌گرفت، یک معجزه به‌حساب می‌آمد و اگر یک‌وقتی دو تا خمپاره‌انداز به سپاه داده می‌شد، یک حادثه به شمار می‌رفت که ازجمله در همین دارخوین یادم هست برادرانمان آمدند چند تا خمپاره می‌خواستند و من رفتم ترتیب آن را دادم تا درست شد.»8

آیت‌ا... خامنه‌ای بخشی از مشکلات را نیز ناشی از سوءنیت نمی‌داند و معتقد است که سلسله‌مراتب ارتش، جا نیفتادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جایگاه آن برای ارتشی‌ها و عدم آمادگی اولیه سپاه را در این رفتار ارتشی‌ها مؤثر می‌داند: «اگر پافشاری امام (ره) و در راستای آن اصرارهای ما نبود، حتی این امکانات معمولی نیز به بچه‌های ما نمی‌رسید؛ البته به‌جز در موارد اندک، سوءنیتی در کار نبود؛ بلکه روال معمولی کار در ارتش طوری نبود که بشود تجهیزاتی را از فلان انبار دربیاورند و به سپاه بدهند، بدون اینکه سپاه جزو ارتش باشد. در آن زمان سپاه جا نیفتاده بود و سپاه را جدی نمی‌گرفتند. این را هم اضافه کنم که سپاه آمادگی کنونی را نداشت.»9

 

عدم پذیرش صلح تحمیلی

از روزها و ماه‌های اول جنگ تحمیلی موضوع صلح نیز مطرح شد و هیئت‌های حسن نیت صلح از سوی کشورها و سازمان‌های مختلفی بدان منظور به کشورهای ایران و عراق رفت‌وآمد نمودند. این موضوع در ایران در قالب شورای عالی دفاع موردبررسی قرار می‌گرفت.10

امام خمینی (ره) اعضای شورای عالی دفاع و سایر مسؤولین کشور با رفت‌وآمد آن هیئت‌ها با این مبنا که موجب تنویر افکار عمومی جهانیان و آگاهی آن‌ها از متجاوز بودن عراق در جنگ می‌شود، موافق بودند ولی هرگز صلح تحمیلی و غیرعادلانه را نمی‌پذیرفتند.11

آیت‌ا... خامنه‌ای که نماینده امام (ره) در شورا و سخنگوی آن بود دراین‌باره می‌گوید: «میانجی‌های صلح یکی بعد از دیگری آمدند و رفتند؛ البته وقتی‌که میانجی‌ها می‌آمدند، بعضی از عناصری که در شورای عالی دفاع شرکت داشتند و روحاً خیلی انقلابی فکر نمی‌کردند، حالشان تغییر می‌کرد و پایشان شل می‌شد و می‌گفتند؛ وسایل ندارم. صلح به دهنشان مزه می‌کرد. بعضی از عوامل داخلی شورای عالی دفاع می‌گفتند: نه! و قرص و محکم همان حرف آخر را اول می‌زدند؛ لذا در شورای عالی دفاع پاسخی که به همه این هیئت‌ها داده شد، متضمن یک جمله‌ای بود که آن جمله را قهراً عراق قبول نمی‌کرد و آن جمله این بود که متجاوز تا در خاک ماست، حق پیشنهاد مذاکره ندارد. باید از خاک ما بیرون برود تا بعد معلوم شود که آیا مذاکره خواهیم کرد یا نه.»

ایشان در مورد تحلیل خود از رفت‌وآمد هیئت‌های صلح می‌گوید: «من شخصاً به هیئت‌های صلح هیچ‌گاه خوش‌بین نبوده‌ام و هرگز فکر نمی‌کنم که این‌ها واقعاً برای اینکه صلح به‌عنوان یک ارزش در منطقه مستقر شود می‌آیند. همیشه ورای کوشش‌ها و اصراری‌های این‌ها انگیزه‌های استعماری ـ استکباری را مشاهده کرده‌ام. دلیل من هم این است که در این مذاکرات این‌ها از قبول واضح‌تری حقایق خودداری می‌کردند. حتی ما در آن هیئتی که از سوی کنفرانس اسلامی آمده بودند، سکوتوره سخنگویشان بود، با اصرار زیادی مسئله تجاوز را مطرح می‌کردیم و او در پاسخ ما می‌گفت که: عدل مطلق هرگز در دنیا پیش نمی‌آید. گویا به ما می‌خواست بگوید که شما بالاخره یک مقدار ظلم را تحمل کنید، مقداری تجاوز را تحمل کنید.»12

 

 

تمایل و تقابل با بنی‌صدر

آیت‌ا... خامنه‌ای و ابوالحسن بنی‌صدر هرکدام متعلق به یک جریان فکری متفاوت در درون ساختار رسمی سیاسی کشور بودند؛ اما در رابطه با جنگ، شورای عالی دفاع و قبل از جنگ نیز در شورای انقلاب همزمان حضور و فعالیت مشترک داشته‌اند؛ اما بررسی مذاکرات شورا و شورای عالی دفاع نشان می‌دهد که از ابتدای پیروزی انقلاب در رخدادها و مسائل گوناگون کشور، دیدگاه‌های متفاوت و گاهی متعارض داشته‌اند. در موضوع جنگ و دفاع مقدس نیز در برخی موارد چنین بوده است. بنی‌صدر، رییس‌جمهور، فرمانده کل قوا و رییس شورای عالی دفاع بود و آیت‌ا... خامنه‌ای نیز نماینده امام (ره) در شورا و مشاور نظامی ایشان در امور جنگ بود.

آیت‌ا... خامنه‌ای در بسیاری موارد از اختلاف به علت توصیه‌های مسؤولین ارشد کشور به همدلی و وحدت نظر و عمل، به‌ویژه در شرایط جنگی کشور، از مخالفت آشکار، به‌ویژه در سخنرانی‌ها و غیره پرهیز می‌کرد و سعی می‌کرد از راه‌حل‌های دیگری استفاده کند؛ اما بنی‌صدر طبق رویه‌ای که داشت، موافقت و مخالفت خود را بدون در نظر گرفتن توصیه‌های امام خمینی (ره) در هر موقعیتی که مدنظرش بود، اعلام می‌کرد.

یکی از محورهای مهم اختلاف بین آیت‌ا... خامنه‌ای و بنی‌صدر در رابطه با جنگ، در مورد اجرای عملیات‌های نظامی مشترک نیروهای نظامی مردمی، به‌ویژه سپاه و ارتش بود. بنی‌صدر فقط ارتش را به‌عنوان نیروی متخصص نظامی قبول داشت و با شکل‌گیری و اقتدار نیروهای نظامی مردمی مخالف بود و اجازه عملیات نظامی مستقل نیز به آن‌ها نمی‌داد و اگر تحت‌فشار مسؤولین با آن موافقت می‌کرد و مجوز عملیات صادر می‌کرد، ازنظر امکانات و پشتیبانی، حمایت لازم را نمی‌کرد و عملیات را در وضع دشواری قرار می‌داد.13 بنی‌صدر در مقابل اعتراض نیروهای اصول‌گرا و مکتبی همواره می‌گفت: «فرد مکتبی که تخصص یک کار را نداشته باشد، نمی‌تواند و نباید کار را بپذیرد.»14 اما آیت‌ا... خامنه‌ای، همچنین رویکرد عقیدتی و ایدئولوژیک به جنگ را نیز مدنظر داشت؛ و دلیل اصلی اختلافش با بنی‌صدر و همفکران او نیز از این دیدگاه وی نشأت می‌گرفت و موضع اختلاف فردی به‌هیچ‌وجه مطرح نبود. آیت‌ا... خامنه‌ای بنی‌صدر را نماینده یک جریان می‌دانست. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه در تاریخ 27 خرداد 1360 دراین‌باره گفت: «نکته دیگر این است که یک جریانی که به اسلام و پیاده کردن قوانین اسلامی باور ندارد، در کار مبارزه با خط اصلی انقلاب است. تمام افرادی که این خصوصیت را دارند، زیر پرچم آقای بنی‌صدر جمع شده‌اند.»15

بر مبنای مطالب ذکرشده، تلخ‌ترین خاطرات و تجربه آیت‌ا... خامنه‌ای در رابطه با جنگ نیز ناشی از عملکرد و تفکر بنی‌صدر می‌باشد: «یک روز رفتیم دزفول و چون جلسه شورای عالی دفاع در دزفول تشکیل می‌شد؛ یعنی هفته‌ای دو بار که جلسه تشکیل می‌شد، یک‌بار در تهران و یک‌بار در دزفول بود و در آن روزها تحرکی در جبهه نبود، وقتی رسیدیم آنجا آقای بنی‌صدر هم دو یا سه‌ساعتی قبل از ما رسیده بود و ما فهمیدیم که در تدارک حمله هستند که به‌عنوان خوش‌خبری به ما خبر دادند که فردا صبح حمله است. ما هم خوشحال شدیم که عملیات هست و ما قصد داشتیم بپرسیم آیا عملیات را شروع می‌کنند و یا اگر نمی‌کنند به چه علت و به چه دلیل؟ ولی فهمیدیم که همه‌چیز آماده است و فردا حمله خواهد بود. ما هم در انتظار بودیم که پیروزی بزرگی نصیبشان شود. ما گفتیم: حالا که در ابتدای امر می‌خواهد حمله شروع شود، خوب است همه فرماندهان با شورای عالی دفاع اینجا باشیم تا موجب خوشحالی و دلگرمی رزمندگان بشود و قرار بر این شد؛ ولی ما را خبر نکردند که جنگ و عملیات شروع شده و دیگر از وقتش گذشته بود. ما هم گفتیم خیر است ان‌شاءالله؛ تا اینکه ساعت ده شد و مرتب خبر می‌رسید که داریم پیش می‌رویم. وقتی ساعت حدود ده شد خبر آوردند که نیروهای ما با مقاومت سخت دشمن مواجه هستند و بعدازآن خبر رسید که آن‌ها به‌شدت مقاومت می‌کنند و تا ظهر این‌جور به ما خبر داده می‌شد که درگیر هستند، تا اینکه ظهر شد و نماز خواندیم و من و شهید رجایی و آقای رفسنجانی در اتاق نشسته بودیم و داشتیم در مورد جنگ صحبت می‌کردیم. آقای بنی‌صدر هم طبق معمول در اتاق خودش؛ یعنی در یک اتاق جدا با فرماندهان دیگر بودند که یک‌وقت برادران آمدند و خبر دادند که ما در عملیات شکست خوردیم؛ اما آن بخشی از این خاطره قابل‌توجه است که بعد از وقوع این حادثه در نامه‌ای آقای بنی‌صدر در پاسخ نامه‌ای که من برایش فرستاده بودم، اشاره به این حمله و ناکام شدن این حمله می‌کرد و آن را به‌حساب کسانی می‌گذاشت که با آن‌ها طرف حساب سیاسی بود؛ یعنی در کشاکش مبارزات سیاسی خودش از ناکامی این حمله سوءاستفاده می‌کرد که من نامه‌اش را جواب دادم و مشروحاً با قید ساعت و زمان ثابت کردم که اگر تقصیر کسی هست، کسانی که شما اسم می‌برید، مقصر نیستند؛ بلکه مقصر خود شما هستید.»16

آیت‌ا... خامنه‌ای در تحلیلی از روند جنگ در دوره قبل و بعد از عزل بنی‌صدر می‌گوید: «کلاً تا قبل از عملیات ثامن‌الائمه عملیات‌ها غالباً موفق نبوده است و شاید یک یا دو عملیات را بتوان نشان داد که تا حدودی موفق بود و علتش هم این است که تا قبل از عملیات ثامن‌الائمه نیروهای مردمی به کار گرفته نمی‌شد؛ یعنی از بسیج و سپاه در عملیات به‌صورت کامل خبری نبود و سپاه امکانات نداشت و گذشته از این, مسئولان نظامی حاضر نبودند حتی سپاه را در حیطه کار نظامی راه بدهند و لذا یکی از درگیری‌های ما با بنی‌صدر همین مسئله بود. نیروهای محدود ارتش هم طبیعی بود که با فرماندهی مثل بنی‌صدر، شانس موفقیت بسیار کمی را داشت و عملاً موفق نبودند.»17

آیت‌ا... خامنه‌ای در جای دیگری نیز طی تحلیلی از نقش بنی‌صدر در جنگ و شورای عالی دفاع می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین مشکلات [جنگ] وجود بنی‌صدر بود. بنی‌صدر واقعاً کار جنگ را خراب می‌کرد. چهار نفر نظامی به‌عنوان مشاور، دورش نشسته بودند و به او خط می‌دادند و او نیز در جلسات شورای دفاع همان خط را تعقیب می‌کرد. برادران نظامی، که در شورا بودند، طبق همان سنت‌های نظامی با ایشان درگیر نمی‌شدند و ما نیز که با او مقابله می‌کردیم، متهم شدیم به اینکه نظامی نیستیم و چرا دخالت می‌کنیم. واقعاً وقتی در جلسات شورای عالی دفاع می‌نشستیم، این جلسات، جلسات جنگ اعصاب بود و وضع سیاسی داخلی ما به‌تبع این اختلافات وضع بحرانی داشت.»18

در تحلیل نهایی می‌توان گفت که: آیت‌ا... خامنه‌ای با بنی‌صدر در امور جنگ، اختلاف‌نظر حل نشدنی داشت و تا زمان برکناری، بنی‌صدر در 20 خرداد 1360 هیچ‌گاه از مقام فرماندهی کل قوا برطرف نشد و گذشت زمان ثابت کرد سیاست و تفکر بنی‌صدر در امور نظامی و فرماندهی کل قوا صحیح نبوده و عملیات‌های پس از عزل وی که با همکاری سپاه و بسیج و ارتش صورت گرفت، اکثراً با پیروزی و موفقیت همراه بوده است.

 

نتیجه‌گیری

آیت‌ا... خامنه‌ای درحالی‌که یک روحانی بود و نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و همچنین اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود و صاحب سایر نقش‌های بااهمیت برای نظام جمهوری اسلامی بود، از ساعات اولیه جنگ تحمیلی عراق بر ضد جمهوری اسلامی ایران، در جریان دفاع مقدس قرار گرفت و به سهم خود سعی فراوان در دفع تجاوز و شکست دشمن در اجرای مأموریت استکباری خود نمود. ایشان با جلب نظر موافق امام خمینی (ره) در هفته اول جنگ، راهی جبهه‌های جنگ جنوب به مرکزیت اهواز شد و دیری نگذشت که حتی لباس نظامی به تن کرد و در خط مقدم نبرد و در موارد متعددی در خطوط تماس با دشمن حضور یافت. وی ضمن تهیه گزارش‌های دقیق و دست‌اول از اوضاع و تحولات جبهه‌های جنگ برای امام خمینی (ره) به‌عنوان مشاور نظامی ایشان و برای شورای عالی دفاع به‌عنوان نماینده امام (ره) در آن شورا، موجبات رفع کاستی‌ها و نیازمندی‌های نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم تأسیس‌شده توسط شهید مصطفی چمران و همچنین شکل‌گیری و اقتداریابی نیروهای نظامی مردمی، بسیجی و سپاه پاسداران را فراهم آورد. ایشان توانست با استفاده از جایگاه نمایندگی و مشاور امام خمینی (ره) به مقاومت در مقابل دشمن شکل تازه‌ای بدهد و در دفاع و دفع تجاوز از همه نیروهای ارتشی و مردمی سهیم شدند. عملیات پیروزمندانه ثامن‌الائمه و سایر عملیات‌های پس از برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، صحیح بودن نظر و تأکیدهای عملی ایشان را اثبات نمود.

آیت‌ا... خامنه‌ای علت اصلی شکست و سقوط مناطق جنوب و غرب کشور به دست دشمن را ناشی از عدم انسجام، نداشتن اطلاع فرماندهان از مقدورات نظامی و تفرقه و تشتت نیروها می‌دانست؛ بر این اساس، تلاش خستگی‌ناپذیری را برای ایجاد یکپارچگی و هماهنگی بین نیروهای مردمی و ارتش انجام داد. وی با حضور و بازدیدهایی که از جبهه‌های گوناگون جنوب و غرب ازجمله: اهواز، آبادان، سوسنگرد، دزفول و کردستان و غیره انجام داد و همچنین با سخنرانی‌های تأثیرگذاری که در جمع پرسنل نظامی و رزمندگان جبهه‌های مختلف ایراد نمود، موجبات افزایش و تقویت روحیه و انسجام آن‌ها برای دفاع از کشور و عقب راندن دشمن را فراهم آورد. از تریبون همگانی نماز جمعه نیز ای نقش را برای مردم سراسر کشور بازی کرد. در شورای عالی دفاع نیز در کنار چند عضو دیگری که در خط امام (ره) داشتند، موجب ایجاد تعادل در تصمیم‌گیری‌ها و جلوگیری از تسلط جریان فکری و سیاسی جبهه مقابل به نمایندگی بنی‌صدر را فراهم آورد.

 

یادداشت‌ها

1. مصاحبه‌ها (مجموعه مصاحبه‌های آیت آ... خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری 1364-1363، به کوشش سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ اسلامی، 1368، ص 59.

2. روزنامه کیهان، ش 11395 (7 مهر 1360)، ص 16.

3. روزنامه آفرینش، ش 29 (29 مهر 1376)، ص 7.

4. خاطرات ماندگار (مجموعه خاطرات پخش‌شده از رادیو معارف)، به کوشش احمد اسفندیار، قم، مشهور، 1384، صص 39-38.

5. مصاحبه‌ها (مجموعه مصاحبه‌های آیت آ... خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری 1364-1363، به کوشش سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ اسلامی، 1368، صص 85-80.

6. روزنامه جمهوری اسلامی، ش 546 (7 اردیبهشت 1360)، ص 2.

7. روزنامه جرعه نوش کوثر، همان، صص 179-178.

8. خاطرات جبهه (مصاحبه با آیت آ... خامنه‌ای)، جمهوری اسلامی، ش 1546 (8 مهر 1363)، ص 10.

8. خاطرات ماندگار (مجموعه خاطرات پخش‌شده از رادیو معارف)، به کوشش احمد اسفندیار، قم: مشهور، 1384، ص 19.

10. روزنامه جمهوری اسلامی، ش 525 (11 فروردین 1360)، ص 10.

11. اکبر هاشمی رفسنجانی، مصاحبه‌ها، سال 1361، به کوشش محسن هاشمی، تهران: دفتر معارف انقلاب، 1380، صص 63-62.

12. روزنامه جمهوری اسلامی، ش 668 (2 مهر 1360)، ص 12.

13. علی بنی لوحی، هادی مرادپیری و محسن محمدی معین، نبردهای شرق کارون به روایت فرماندهان، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ج دوم، 1381، ص 148؛ محمد درودیان، جنگ؛ بازیابی ثبات، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،1378، ص 93.

14. ابوالحسن بنی‌صدر، روزها بر رییس‌جمهور چگونه می‌گذرد؟، ج 1، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1359، صص 43-42.

15. در مکتب جمعه، مجموعه خطبه‌های نماز جمعه تهران، ج 2، به کوشش مرکز فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران: انتشارات چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی، 1364، ج 3، صص 260-249.

16. مصاحبه‌ها؛ مجموعه مصاحبه‌های حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی خامنه‌ای رییس‌جمهور اسلامی ایران در سال‌های 1361 و 1362، به کوشش مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران: سروش، 1366، صص 9-8.

17. علی بنی لوحی و دیگران، همان، ص 32.

18. خاطرات ماندگار (مجموعه خاطرات پخش‌شده از رادیو معارف)، به کوشش احمد اسفندیار، قم، مشهور، 1384، ص 20.

 

* برگرفته از مقالۀ: سجاد راعی، نقش آیت‌الله خامنه‌ای در دفاع مقدس (سال اول جنگ)، فصلنامه نگین ایران، شماره 26.

  • بازرگان

نظرات  (۱)

  • سرویس برتر
  • جالب بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    پخش زنده حرم