۲۶
دی
۹۳
صبح زود، همین که از خانه بیرون زد، گفت: مسابقه می دهیم!
قبل از اینکه نظر او را بشنود ادامه داد: از الآن تا شب چشمش به زنی که از سر کوچه می آمد افتاد؛ نگاهش را کج کرد.
به شیطان گفت: فعلا یک – هیچ به نفع من...
شما چند چندید؟؟؟
- ۰ نظر
- ۲۶ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۶