چند نکته غیرفوتبالی از جام جهانی
يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ق.ظ
در
طی اردو مربی تیم یعنی آقای «یوآخیم لو» با خودرو شخصی خود عازم اردو بوده
که مرتکب تخلف رانندگی از نوع سرعت غیرمجاز میشود و جریمه او ممنوعیت از
رانندگی برای مدت ۶ ماه بود. وی نهتنها جار و جنجال نکرد و مدعی نشد که
این توطئه دشمنان فوتبال برای تضعیف تیم ملی آلمان و شکست آن است، بلکه
خیلی سریع عذرخواهی کرد
مصطفی عابدی در شهروند نوشت:
تاکنون بیشتر تحلیلهایی که درباره جام جهانی شده، از نوع فوتبالی آن بوده است. هرچند درباره این تحلیلها نیز اما و اگرهای فراوانی وجود دارد. چون بسیاری از مواقع پیش میآید که یک تیم بر اثر یک اتفاق پیروز میشود یا شکست میخورد، اتفاقی که در فوتبال کم هم رخ نمیدهد. ولی ناظران فوتبالی چنان تحلیل میکنند که گویی تیم برنده نه بر اثر اتفاق، بلکه طی یک برنامه از پیش تعیین شده پیروز شده است. بگذریم. در این یادداشت به چند نکته حاشیهای از جامجهانی و البته سیاسی و ظاهراً بیارتباط با تحلیل فوتبالی پرداخته میشود.
۱ـ خیلیها در پی یافتن دلیل یا علت قهرمانی تیم آلمان بودند، در این یادداشت میخواهم یک دلیلی یا علتی را ذکر کنم که کمتر به آن توجه شده است. تیم آلمان چند روز پیش از عزیمت به برزیل در خارج یکی از شهرهای آلمان اردوی آمادگی داشت. در طی اردو مربی تیم یعنی آقای «یوآخیم لو» با خودرو شخصی خود عازم اردو بوده که مرتکب تخلف رانندگی از نوع سرعت غیرمجاز میشود و جریمه او ممنوعیت از رانندگی برای مدت ۶ ماه بود. وی نهتنها جار و جنجال نکرد و مدعی نشد که این توطئه دشمنان فوتبال برای تضعیف تیم ملی آلمان و شکست آن است، بلکه خیلی سریع عذرخواهی کرد و از آن پس نیز با وسیله نقلیه عمومی عازم اردو شد و فدراسیون آلمان هم برایش خودرو و راننده نفرستاد.
چنین حاکمیتی از قانون، به همه اعضای تیم یاد میدهد که تابع مقررات و قانون باشند و نظم را رعایت کنند. طبیعی است که میتوانیم این وضع را با کشور خودمان مقایسه کنیم که کدام ورزشکار شناخته شده بر اثر تخلف جریمه میشود، و از آن مهمتر اینکه عذرخواهی کند. به یاد دارم که چندسال پیش یک بازیکن تیم مشهور تهران هنگام بازگشت از شیراز در هواپیما، میکروفن هواپیما را گرفت و به مسافران اطلاع داد که هواپیما درحال سقوط است (قریب به این مضمون) و دلهرهای را به جان چند صد مسافر انداخت و سپس قهقهه را سر داد. اگر با آن بازیکن برخورد مناسب و شایسته صورت گرفت ما را هم خبر کنید. این نحوه برخورد با بازیکنان و افراد مشهور، خدمتی به آنان نیست، بلکه موجب بیمسئولیت بارآمدن آنان میشود و همین امر، مانع ترقی و پیشرفت آنان میشود.
۲ـ برخی افراد میان وجه ملی فوتبال با وجه تکنیکی و فنی و حتی اخلاقی آن تمایز قایل نیستند. کاری که بازیکن اروگوئه کرد و شانه بازیکن ایتالیا را گاز گرفت، به صورت واضح عملی زشت بود، ولی واکنش مقامات و مردم اروگوئه در دفاع از وی به نحوی بود که آن را یک مسأله ملی و فراتر از اخلاق و تحلیل فنی ارزیابی کردند. اگر هم ناراحت شدند به این دلیل بود که محرومیت او موجب باخت بازی بعدی و حذف آنان شد!
این موضوع برای طرفداران همه تیمها مطرح بود، موضوعی که در بازیهای باشگاهی کمتر دیده میشود. بر اثر این برداشت نادرست است که برخیها بازی دفاعی یا ضد بازی را در جامجهانی نقد و نفی میکنند، در حالی که در جام جهانی نتیجه مهم است، چه با دفاع چه با حمله. آنجا زیبا بودن با زیبایی در جشنوارههای سینمایی فرق میکند. بُعد ملی ماجرا و خوشحالی و ناراحتی پس از پیروزی و شکست مقدم بر هر چیز دیگری است. البته این به معنای نادیده گرفتن وجه فنی بازیها نیست، بلکه فقط تقدم و تأخر این دو وجه موردنظر است. آنان که شیوه کیروش سرمربی ایرانی را از منظر فنی نقد میکردند، متوجه این نکته بدیهی نیستند که مردم در جام جهانی فقط برد میخواهند، با فوتبال یا ضد فوتبال فرقی نمیکند. عربستانیها هیچگاه خفت ناشی از خوردن ۸ گل در جام ۲۰۰۲ را فراموش نخواهند کرد، موضوعی که برخی از ایرانیان نگران آن بودند که مبادا تیم ملی ایران هم دچار آن شود. این مسأله حتی در انتخاب مسی بهعنوان بهترین بازیکن جام نیز دیده میشود، به عبارت دیگر، فیفا هم بر وجه سیاسی ماجرای فوتبال واقف است.
۳ـ وقتی که بازی آلمان و برزیل را میدیدم، و پس از گل سوم چهره تعجبآمیز و بهتزده یک خانم برزیلی بر صفحه تلویزیون نمایش داده شد، بیاختیار یاد ۱۱ سپتامبر افتادم. هنگامی که ماهوارهها درحال نشان دادن مستقیم ماجرا بودند و همه دیدیم که یک هواپیمای غولپیکر دیگر درحال نزدیک شدن به برج سالم است، و لحظاتی بعد، هواپیما وارد طبقات میانی شد و از آن طرف شعلههای آتش بیرون زد، و پس از آن سقوط آزاد افراد از برجها و سپس سقوط هر دو برج، پایانی بود بر بهتآورترین صحنهای که میشد به صورت مستقیم دید. صحنهای که در آن لحظات فقط شامل سقوط دو ساختمان عظیم و کشته شدن هزاران نفر بود، ولی میشد حدس زد که تاریخ و سیاست در جهان از نو نوشته خواهد شد. دیدن مستقیم شکست برزیل و خوردن پنج گل در چند دقیقه، آن هم در کشور خودشان، بهتآور بود. اگر نه به اندازه ۱۱سپتامبر، ولی در نوع فوتبالی آن، کماهمیتتر از آن نیست و انتظار میرود که اثرات عمیقی را بر فوتبال و مهمترین مهد آن یعنی برای برزیل بگذارد.
۴ـ درست است که وجه ملی فوتبال در جام جهانی بسیار پررنگ است و این درمورد همه کشورها صادق است، ولی بازتاب آن در میان کشورها فرق میکند. وقتی تیم کاستاریکا به هلند میبازد، در محل تجمع مردم کاستاریکا در یک میدان پایتخت این کشور سه نفر به ضرب چاقوی مردم خودشان کشته میشوند! ولی پس از شکست بلژیک در بروکسل یک بلژیکی عصبانی برای آتش زدن پرچم تیم پیروز (آرژانتین) دنبال این پرچم میگردد و پیدا نمیکند و بالاخره یک پارچه شبیه آن را پیدا میکند تا آتش بزند، اما دیگر بلژیکیها مانع این کار میشوند! به هر حال باید یک تفاوتی میان ملیگرایی کشورها وجود داشته باشد. حتی برزیلیها هم رفتار مدنیتری نسبت به شکست خودشان در سال ۱۹۵۰ که در برزیل اتفاق افتاد داشتند، و راحتتر آن را هضم کردند، چرا که ۷۵سال است که پیشرفت کردهاند
تاکنون بیشتر تحلیلهایی که درباره جام جهانی شده، از نوع فوتبالی آن بوده است. هرچند درباره این تحلیلها نیز اما و اگرهای فراوانی وجود دارد. چون بسیاری از مواقع پیش میآید که یک تیم بر اثر یک اتفاق پیروز میشود یا شکست میخورد، اتفاقی که در فوتبال کم هم رخ نمیدهد. ولی ناظران فوتبالی چنان تحلیل میکنند که گویی تیم برنده نه بر اثر اتفاق، بلکه طی یک برنامه از پیش تعیین شده پیروز شده است. بگذریم. در این یادداشت به چند نکته حاشیهای از جامجهانی و البته سیاسی و ظاهراً بیارتباط با تحلیل فوتبالی پرداخته میشود.
۱ـ خیلیها در پی یافتن دلیل یا علت قهرمانی تیم آلمان بودند، در این یادداشت میخواهم یک دلیلی یا علتی را ذکر کنم که کمتر به آن توجه شده است. تیم آلمان چند روز پیش از عزیمت به برزیل در خارج یکی از شهرهای آلمان اردوی آمادگی داشت. در طی اردو مربی تیم یعنی آقای «یوآخیم لو» با خودرو شخصی خود عازم اردو بوده که مرتکب تخلف رانندگی از نوع سرعت غیرمجاز میشود و جریمه او ممنوعیت از رانندگی برای مدت ۶ ماه بود. وی نهتنها جار و جنجال نکرد و مدعی نشد که این توطئه دشمنان فوتبال برای تضعیف تیم ملی آلمان و شکست آن است، بلکه خیلی سریع عذرخواهی کرد و از آن پس نیز با وسیله نقلیه عمومی عازم اردو شد و فدراسیون آلمان هم برایش خودرو و راننده نفرستاد.
چنین حاکمیتی از قانون، به همه اعضای تیم یاد میدهد که تابع مقررات و قانون باشند و نظم را رعایت کنند. طبیعی است که میتوانیم این وضع را با کشور خودمان مقایسه کنیم که کدام ورزشکار شناخته شده بر اثر تخلف جریمه میشود، و از آن مهمتر اینکه عذرخواهی کند. به یاد دارم که چندسال پیش یک بازیکن تیم مشهور تهران هنگام بازگشت از شیراز در هواپیما، میکروفن هواپیما را گرفت و به مسافران اطلاع داد که هواپیما درحال سقوط است (قریب به این مضمون) و دلهرهای را به جان چند صد مسافر انداخت و سپس قهقهه را سر داد. اگر با آن بازیکن برخورد مناسب و شایسته صورت گرفت ما را هم خبر کنید. این نحوه برخورد با بازیکنان و افراد مشهور، خدمتی به آنان نیست، بلکه موجب بیمسئولیت بارآمدن آنان میشود و همین امر، مانع ترقی و پیشرفت آنان میشود.
۲ـ برخی افراد میان وجه ملی فوتبال با وجه تکنیکی و فنی و حتی اخلاقی آن تمایز قایل نیستند. کاری که بازیکن اروگوئه کرد و شانه بازیکن ایتالیا را گاز گرفت، به صورت واضح عملی زشت بود، ولی واکنش مقامات و مردم اروگوئه در دفاع از وی به نحوی بود که آن را یک مسأله ملی و فراتر از اخلاق و تحلیل فنی ارزیابی کردند. اگر هم ناراحت شدند به این دلیل بود که محرومیت او موجب باخت بازی بعدی و حذف آنان شد!
این موضوع برای طرفداران همه تیمها مطرح بود، موضوعی که در بازیهای باشگاهی کمتر دیده میشود. بر اثر این برداشت نادرست است که برخیها بازی دفاعی یا ضد بازی را در جامجهانی نقد و نفی میکنند، در حالی که در جام جهانی نتیجه مهم است، چه با دفاع چه با حمله. آنجا زیبا بودن با زیبایی در جشنوارههای سینمایی فرق میکند. بُعد ملی ماجرا و خوشحالی و ناراحتی پس از پیروزی و شکست مقدم بر هر چیز دیگری است. البته این به معنای نادیده گرفتن وجه فنی بازیها نیست، بلکه فقط تقدم و تأخر این دو وجه موردنظر است. آنان که شیوه کیروش سرمربی ایرانی را از منظر فنی نقد میکردند، متوجه این نکته بدیهی نیستند که مردم در جام جهانی فقط برد میخواهند، با فوتبال یا ضد فوتبال فرقی نمیکند. عربستانیها هیچگاه خفت ناشی از خوردن ۸ گل در جام ۲۰۰۲ را فراموش نخواهند کرد، موضوعی که برخی از ایرانیان نگران آن بودند که مبادا تیم ملی ایران هم دچار آن شود. این مسأله حتی در انتخاب مسی بهعنوان بهترین بازیکن جام نیز دیده میشود، به عبارت دیگر، فیفا هم بر وجه سیاسی ماجرای فوتبال واقف است.
۳ـ وقتی که بازی آلمان و برزیل را میدیدم، و پس از گل سوم چهره تعجبآمیز و بهتزده یک خانم برزیلی بر صفحه تلویزیون نمایش داده شد، بیاختیار یاد ۱۱ سپتامبر افتادم. هنگامی که ماهوارهها درحال نشان دادن مستقیم ماجرا بودند و همه دیدیم که یک هواپیمای غولپیکر دیگر درحال نزدیک شدن به برج سالم است، و لحظاتی بعد، هواپیما وارد طبقات میانی شد و از آن طرف شعلههای آتش بیرون زد، و پس از آن سقوط آزاد افراد از برجها و سپس سقوط هر دو برج، پایانی بود بر بهتآورترین صحنهای که میشد به صورت مستقیم دید. صحنهای که در آن لحظات فقط شامل سقوط دو ساختمان عظیم و کشته شدن هزاران نفر بود، ولی میشد حدس زد که تاریخ و سیاست در جهان از نو نوشته خواهد شد. دیدن مستقیم شکست برزیل و خوردن پنج گل در چند دقیقه، آن هم در کشور خودشان، بهتآور بود. اگر نه به اندازه ۱۱سپتامبر، ولی در نوع فوتبالی آن، کماهمیتتر از آن نیست و انتظار میرود که اثرات عمیقی را بر فوتبال و مهمترین مهد آن یعنی برای برزیل بگذارد.
۴ـ درست است که وجه ملی فوتبال در جام جهانی بسیار پررنگ است و این درمورد همه کشورها صادق است، ولی بازتاب آن در میان کشورها فرق میکند. وقتی تیم کاستاریکا به هلند میبازد، در محل تجمع مردم کاستاریکا در یک میدان پایتخت این کشور سه نفر به ضرب چاقوی مردم خودشان کشته میشوند! ولی پس از شکست بلژیک در بروکسل یک بلژیکی عصبانی برای آتش زدن پرچم تیم پیروز (آرژانتین) دنبال این پرچم میگردد و پیدا نمیکند و بالاخره یک پارچه شبیه آن را پیدا میکند تا آتش بزند، اما دیگر بلژیکیها مانع این کار میشوند! به هر حال باید یک تفاوتی میان ملیگرایی کشورها وجود داشته باشد. حتی برزیلیها هم رفتار مدنیتری نسبت به شکست خودشان در سال ۱۹۵۰ که در برزیل اتفاق افتاد داشتند، و راحتتر آن را هضم کردند، چرا که ۷۵سال است که پیشرفت کردهاند