" سن استقلال اقتصادی در ایران چقدر است؟"
یکی از عوامل فرهنگی که سایر بخشهای جامعه را تحت تاثیر شدید قرار می دهد مقیاس های رشد جامعه در حوزه های مختلف است. مثلاً در جامعه مذهبی ایران به دلیل وجود مسئله نجاست ، کنترل ادار و مدفوع از سنین بسیار پایین به کودک آموزش داده شده و همین باعث می شود که یک کودک ایرانی در سن دو سالگی کاملا مهارت دستشویی رفتن را یاد گرفته و بتواند کنترل خودرا داشته باشد اما در کشورهای غربی گاهی این سن تا پنج سالگی هم ادامه پیدا می کند.
مقیاس های رشد اجتماعی نیز جامعه را نسبت به فرزندان حساس می کند همچنین مقیاس رشد در حوزه علمی و درسی که اکنون در ایران بسیار به آن توجه شده، به نحوی که آمادگی برای کنکور از سالهای بسیار قبل آغاز می شود و همین امر باعث شده است بخشهای مختلف جامعه از خانواده گرفته تا مدارس و موسسات مختلف سرمایه گذاریهای هنگفتی برای آماده سازی فرزندان و شاگردانشان برای قبولی در کنکور صرف نمایند.
چنین حساسیتی به موضوع باعث گردید هر روز ظرفیت دانشگاهها فراتر رفته و صرف نظر از کیفیت آموزش های ارایه شده، تعداد صندلیهای دانشگاه فراتر از متقاضیان ورود به دانشگاه شود.
امروز جامعه ایران در نقطه ای قرار گرفته است که همین حساسیت باید در حوزه اقتصادی نیز ایجاد شود. اما کنکور حوزه اقتصادی چه عاملی می تواند باشد؟
در فرهنگ ایران اصطلاحی بود که وقتی یک پسر می خواست ازدواج کند برایش بکار می گرفتند و آن این بود که هر وقت توانستی با " ما تحت" خود در را باز کنی می توانی ازدواج کنی! منظور از این اصطلاح هم این بود که هر وقت دستت پر از وسایل بود که نمی توانستی با دست در را باز کنی و به تعبیر دیگر خودت کار کرده و ملزومات خانه را خودت تهیه کردی می توانی ازدواج کنی! یا به تعبیر امروز هر وقت توانستی خودت روی پای خودت بایستی و به استقلال اقتصادی برسی می توانی یک زندگی مستقل ایجاد نمایی!
بررسی های میدانی نشان می دهد که هم اکنون هیچ سن مشخصی در این خصوص در کشور ، قانون و حتی عرف جامعه تعیین نشده است و همین امر آماده سازی جوانان برای ورود به بازار کار و رسیدن به آمادگی لازم جهت تامین معاش خود را با ابهام مواجه کرده است . بدیهی است در ادامه این روند ، تدابیر لازم هم برای آماده سازی مذکور بکار گرفته نمی شود.
تصور کنید ازهمین امروز، سن رای دادن در انتخابات را سن استقلال اقتصادی در جمهوری اسلامی بدانیم چه اتفاقی می افتد؟
اولین حوزه ای که به شدت نسبت به این موضوع توجه نشان داده و خودش را آماده می کند خانواده است. وقتی اعلام می شود که زودتر از سن یازده سالگی اجازه ندهید فرزندتان در صندلی جلوی خودرو بنشیند چون خطرناک است و میزان آسیب دیدگی فرزندتان بالا می رود، خانواده که نسبت به فرزند خود حساسیت دارد جلوی خواست وی می ایستد و به او می آموزد که باید این موضوع را رعایت کند همچنین است در استفاده از تلفن همراه برای کودکان و نوجوانان!
همین امر در محامل مختلف رسانه ای، مذهبی ، مدارس، دانشگاهها و غیره هم موردتوجه و نقد و بررسی قرار گرفته و در نهایت می بینیم عده کثیری با درک موضوع اقدام به تربیت فرزندانبر اساس مقیاس ذکر شده کرده و گروه دیگر نیز از طریق فشار اجتماعی و گروهی وادار به چنین کاری شده و در نهایت عده قلیلی خواهند ماند که به این مقیاسها توجهی ننمایند.
حال فرض کنید سن استقلال اقتصادی را 16 سال اعلام کرده و مثلاً در شورای فرهنگ عمومی یا در مجلس قانونی مصوب شود که نهادهای تربیتی اعم از خانواده ، مدرسه و دانشگاهها باید برنامه های خود را به ترتیبی طراحی نمایند که در سن مذکور فرد بتواند مخارج زندگی خود را تامین نماید در این صورت با چه صحنه هایی روبرو می شویم؟
اولین موضوعی که با آن مواجه خواهیم شد این است که خانواده به این اندیشه فرو می رود که فرزندش چه توانایی دارد و چگونه می تواند در این سن به در آمد دست یابد؟ فرهنگ عاطفی ایران اجازه نمی دهد که برخورد خشنی با فرزند انجام گیرد بلکه سعی می کند مانند نوشتن انشاء برای فرزند دانش آموزش خودش جور فرزند را بکشد. همین کاری که الان انجام می دهد. اما قطعاً چنین روشی نخواهد توانست فرزند را موفق کند . بنابراین لازم است همانگونه که در حوزه آموزشی برای قبولی دردانشگاه ،کنکور برگزار می شود در این حوزه نیز یک کنکور برگزار شود. اما این آزمون چگونه باید باشد که از تله های فرهنگ ایرانی بتواند به سلامت عبور کرده و واقعاً توانمند شدن فرزندان ایران را بیازماید؟
اگر مانند سایر حوزه ها این امر را نیز دولتی نماییم و مثلاً بیاییم و آزمون استقلال اقتصادی را توسط دولت برگزار کنیم واکنش مردم همان می شود که در موضوع ماهواره نشان دادند. در موضوع ماهواره ما چنان فرض کردیم که خانواده نمی تواند جلوی فرزندش را بگیرد و دولت باید وارد این کار شود و همین امر باعث شد که خانواده ها رودروی دولت بایستد و از هر روشی برای استفاده از این وسیله استفاده کنند.
قطعا خانواده نسبت به فرزند خود دلسوزتر است تا هر کسی دیگر، اما ممکن است راه حمایت از فرزند خود را نداند که باید آموزش ببنید تا بتواند چنین کاری را انجام دهد.
کاهش جمعیت ، افزایش سواد و بازار داغ ایران فرصت هایی هستند که می تواند سن استقلال را پشتیبانی نمایند. از طرف دیگر مجموعه ای از روشهای تربیتی که بحث کار آفرینی را تا سنین دوره راهنمایی پایین آورده است در بخشهای تربیتی شکل گرفته است.
آنچه تمام اینها را به هم متصل کرده و خواهد توانست یک تحرک در سطح عمومی جامعه ایجاد کند بلند کردن علم سن اقتصادی در حوزه قانون گذاری و کار وسیع در حوزه رسانه ای است.
بالطبع نیروهای بالقوه که ایده و روشهای نوینی برای تربیت نوجوانان و جوانان دارند با چنین اعلانی، اعلام وجود کرده و توانمند سازی نیروی انسانی را انجام خواهند داد.
آنچه مسلم است منابع راکد و بالقوه زیادی وجود دارد، نیروی انسانی هم که موجود است که می تواند با مهارتهای مختلف و خلاقیت، منابع را بکار گرفته و ارزش افزوده در آنها ایجاد نماید. نیروهای پشتیبان نیز به انحاء مختلف در جامعه شکل گرفته است. با این وصف یک شاخص لازم است تا اینها را به هم متصل کرده و خط پایانی بر ناتوانی آحاد جامعه قرار دهد.
برنامه ریزی شغلی به عنوان یک سامانه توانمند سازی می تواند در این خصوص قابل توجه باشد. چنین برنامه ای با توجه به وضعیت و نیازهای کنونی جامعه طراحی شده است که شامل آزمون برای تشخیص توانایی های فرد، مشاوره برای ایجاد توان برنامه ریزی ،آموزش برای یادگیری مفاهیم پایه اشتغال و مستشاری برای پشتیبانی برنامه طراحی شده می باشد.
به نظر می رسد برنامه ریزی برای شغل با شاخص استقلال اقتصادی می تواند در مدت زمان معینی عقبه اقتصادی کشور را تقویت نماید. اگر این موضوع به جریان ملی تبدیل شود خواهد توانست مجموع منابع طبیعی و حتی فکری جامعه را به بهره وری برساند چه اینکه بسیاری از ایده ها و نوآوری ها به لحاظ نبود زنجیره تولید ارزش در ذهن ابداع کنندگان راکد می ماند.نویسنده: جعفر رضازاده