مقالاتی جالب از یک وبلاگ در باب افزایش درآمد
راز ـ مدیریت ذهن ـ قانون جذب
مدیریت ذهن
1. آنچه را که می خواهید آرزو کنید.
2. آرزوهایتان را هر روز تصور کنید.
3. همیشه شکرگزار نعمت های بیکران خداوند باشید.
حتما تا به حال بارها شنیده اید که به هر چه فکر کنید همان میشوید یا ان را به دست میاورید.شاید بگویید این تنها یک ایده یا حرف زیباست ولی ما در این بخش سعی داریم با ارائه دلائلی به شما نشان دهیم که ذهن انسان چه توانائی های اعجاب انگیزی دارد.این مباحث رادر چند بخش ارائه خواهیم داد .
1-آنچه را می خواهید آرزو کنید .
کیهان مثل غول چراغی است که از ذهن و آرزوهای شما دستور می گیرد در واقع شما با ذهن خود به کیهان سفارش می دهید در واقع آنطور که شما فکر می کنید خداوند در هنگام خلقت رسالت خاصی بر عهده ای تک تکان نگذاشته بلکه خلق شده اید تا او را در خوشی و نا خوشی زندگیتان بیابید و از هستی لذت ببرید خلق شده اید تا آنچه که می خواهید باشید پس فقط از میان همه خوبیها آرزوهای خود را انتخاب کنید در واقع مرحله اول خوشبختی این است که:
خود ر ا بشناسید !
یعنی قوانین ذهن خود را بشناس اینکه چه می خواهد و چه توانایی اعجاب انگیزی دارد:
قوانین ذهن:
1-زبان ذهن :درمورد اهداف آرزوها و اتفاقات اطرافات مثبت فکر کن .این مطلب ثابت شده که ذهن همه انسانها امواجی را به اطراف می پراکند و امواجی را از محیط می گیرد در نتیجه منفی بافی و فکر بد که در دین زرتشت به پندار بد معروف است اثر بد روی محیط و خود فرد می گذارد (افسرده دل افسرده کند انجمنی را )اساسا این قانون ذهن بشر است که به افعال و افکار مثبت پاسخ مثبت و به افعال و افکار منفی پاسخ منفی می دهد .
2-مغز خاصیتی دارد که هر گاه چیزی را که دوست دارید به شکل من می خواهم دنبال کنید وتجسم نمائید به آن میرسید ولی افکار سلبی مثل من نمی توانم -ای کاش -اگرو یا حسرت کشیدن سبب اندوه و شکست شما می شود.
ترکیب
ذهن ومدیریت آگاهی و موفقیت را در پی دارد.اگر،برای لحظه ای بتوانیم باور
داشته باشیم که ۱۰۰ درصد مدیریت ذهن امکان پذیر می باشد،آنگاه حاصل آن
بایستی ۱۰۰ درصد موفقیت باشد.اکنون به خودتان بنگرید و دریابید که قبلا” چه
مقدار مدیریت ذهن داشته اید! برای کمک به این روند ما به بعضی از عادت های
سوء مدیریت می نگریم.
۱/ اگر به خود شک داشته باشید، آیا این مدیریت ذهن خوبی است؟ نه
۲/
اگر احساسات داشته باشید که شما را از انجام دادن کارهایی که دوست دارید
انجام دهید بازدارند، آیا مدیریت ذهن خوبی است؟ نه۳/ اگر نگران باشید ، آیا
مدیریت ذهن خوبی دارید؟ نه
۴/ اگر تاسف بخورید ، سرزنش کنید ، قضاوت کنید ، احساس گناه کنید و … آیا مدیریت ذهن خوبی دارید؟ نه
اکنون از خودتان سؤال کنید چقدر خوب ذهنتان را مدیرت کنید و پاسخ را به درصد بدهید، چه مقدار؟
اگر۵۰ درصد ذهنتان را خوب مدیریت کنید اکنون می دانید موفقیت شما نیز ۵۰ درصد است.این نشان می دهد که چقدر موفق هستید! آیا این مقدار موفقیت برای شما کافی است؟
با توجه به مشغلههای مختلف روزمره برای افراد وشرایطی که پیرامون اکثریت ما وجود دارد وبهداشت روانی ما را با مشکلات فراوانی رو به رو میکند، اهمیت مدیریت کردن بر ذهن بیش از پیش نمایان میشود. از بهترین راهکارهایی که در این زمینه پیشنهاد میشود، صافی ذهن است. بدین منظور لازم است یک صافی را در ذهن تصور کنیم که از ورودی بعضی از افکار جلوگیری می کند. در واقع ما باید برخی از افکار آزار دهنده ومخرب را پشت این صافی نگه داریم .
( ایسنا )
بنابر
این با یک مدیریت خوب بر ذهن و جلوگیری از ورود افکار مخرب که موجب به
وجود آمدن احساس غیر مناسب در ما می گردد جلوگیری به عمل آوریم . پس :
برای آنکه انسان موفقی باشید و در زندگی به اهداف خود برسید باید کنترل فکر و ذهن خود را در دست بگیرید :
۱/ خود ر ا بشناسیدیعنی قوانین ذهن خود را بشناس اینکه چه می خواهد و چه توانایی اعجاب انگیزی دارد
(
قوانین ذهن : درمورد اهداف آرزوها و اتفاقات اطرافات مثبت فکر کن .این
مطلب ثابت شده که ذهن همه انسانها امواجی را به اطراف می پراکند و امواجی
را از محیط می گیرد در نتیجه منفی بافی و فکر بد که در دین زرتشت به پندار
بد معروف است اثر بد روی محیط و خود فرد می گذارد (افسرده دل افسرده کند
انجمنی را )اساسا این قانون ذهن بشر است که به افعال و افکار مثبت پاسخ
مثبت و به افعال و افکار منفی پاسخ منفی می دهد .
مغز خاصیتی دارد که هر
گاه چیزی را که دوست دارید به شکل من می خواهم دنبال کنید وتجسم نمائید به
آن میرسید ولی افکار سلبی مثل من نمی توانم -ای کاش -اگرو یا حسرت کشیدن
سبب اندوه و شکست شما می شود )
۲/آنچه را می خواهید آرزو کنید
جهان
غول چراغی است که از ذهن و آرزوهای شما دستور می گیرد در واقع شما با ذهن
خود به کیهان سفارش می دهید در واقع آنطور که شما فکر می کنید خداوند در
هنگام خلقت رسالت خاصی بر عهده ای شما نگذاشته بلکه خلق شده اید تا او را
در خوشی و نا خوشی زندگیتان بیابید و از هستی لذت ببرید خلق شده اید تا
آنچه که می خواهید باشید پس فقط از میان همه خوبیها آرزوهای خود را انتخاب
کنید.
۳/ من قادرم انجام دهم
استفاده
از محرکاتی برای فرار از بحران و رسیدن به مرحلهای که آن را موفقیت
مینامیم، مهمترین قسمت کار هر فرد است.یکی از این محرکات بیان جملاتی
همچون « میتوانم ، پس حتماً میتوانم انجام دهم » دارای اعجاز نهفتهای
هستند که هر فرد را در هر مرحله از خود دگرگون کرده و بیش از پیش مصمم
میسازد .
۴/همیشه برای رسیدن به خواسته هایم پیگیری و تلاش خواهم کرد
ممکن
است شما در راه رسیدن به خواسته ها و آرزو های خود با موانعی مواجه شوید ؛
پس اعتقاد به جمله « هرگزخواسته ام را رها و فراموش نمیکنم » میتواند
سرآغاز محکمی برای بازگشت به چرخه تلاش و آزمایش دوباره امور باشد
۵/ ازخود ودیگران یاد بگیریم
این یادگیری میتواند شامل ۲ بخش عمده باشد :
الف) یادگیری و بهنوعی عبرت از خطاهای خود و دیگران.
ب)یادگیری و الگوبرداری از موفقیتهای خود و دیگران.
*همیشه
در شکست ها نکات راهنما گونهای برای هدایت شما به سوی موفقیت وجود
داشته باشد. الگوبرداری از موفقیت ها نیز میتواند سوقدهنده شما به سکوهای
برتر زندگی تلقی شود.*
۶/ میپذیرم که گاه اشتباهاتی رخ می دهد
خیلی
جالب است وقتی قبول میکنید که اشتباهاتی در زندگی داشتهاید. بیشتر از
هرکسی به خود کمک کردهاید که در کمترین مدت قدم در راه اصلاح اشتباهات و
رسیدن به کامیابی بردارید .
(اوشو می گوید هر چه می خواهید اشتباه کنید
ولی اشتباهی را هرگز دوبار تکرار نکنید، بدنبال دل خود بروید، اگر خطا
رفتید اشکالی ندارد به رشد شما منجر خواهد شد. )
۷/ همیشه شکرگزار نعمت های بیکران خداوند باشید
شکر نعمت ، نعمتت افزون کند کفر ، نعمت از کفت بیرون کند
بر اساس این نوشته با چنین مدیریتی بر ذهن میتوانیم به مرور زمان از حال بد به حال خوب واز اضطراب به آرامش برسیم،به یاد داشته باشید ما باید مدیر ذهن خویش باشیم نه ذهن ما مدیر ما.
راز و ثروت
برای جذب پول باید همه حواست متوجه پول و ثروت باشد. اگر به این فکر کنی که به اندازه کافی پول نداری، غیر ممکن است بتوانی پول بیشتری جذب زندگی ات بکنی زیرا در این صورت همه افکارت متوجه پول کافی نداشتن می شود. اگر همه حواست را روی پول کافی نداشتن متمرکز کنی، برای خودت شرایط بیشتری برای بی پولی یا کم پولی فراهم می کنی. باید حواست را متوجه فراوانی پول و ثروت کنی تا پول و ثروت وارد زندگی ات شود.
پول وثروت رابه خودت جذب کن
علت اینکه کسی پول کافی ندارد این است که با افکارش مانع آمدن پول می شود. هر نوع افکار، احساسات و عواطف منفی مانع رسیدن چیزهای خوب، از جمله پول، به تو می شود. دنیا مانع رسیدن پول به دست تو نمی شود زیرا همه پولی را که می خواهی همین حالا در دنیا موجود است. اگر به اندازه کافی پول نداری، علتش این است که مانع جریان پول به زنگی ات می شوی و این کار را با افکارت انجام می دهی. باید در ترازوی ذهنت کفه پول بیشتر از حد نیاز داشتن، سنگین تراز کفه کمبود پول باشد. برای این کار باید بیشتر به ثروت و فراوانی فکر کنی. وقتی به پول نیاز داشته باشی، احساس نیرومندی در وجودت شکل می گیرد و بنابراین از طریق قانون جذب، نیاز به پول راجذب می کنی و این اصلاً خوب نیست.
می خواهم رازی را برایتان بگویم. راه میان بر برای رسیدن به هر چیزی که در زندگی ات می خواهی این است که همین حالا شاد باشی و خوشی را احساس کنی! این سریع ترین راه رسیدن به پول و هرخواسته دیگری است که داری. قانون جذب در واقع افکار و احساسات عمیق درونی ات را در زندگی ات منعکس می کند.

دکتر جو وایتالی:
اگر در گذشته فکر می کردی تنها راهی که ممکن است از آن پولی به دستت برسد شغلت است، فوراً این فکر را از ذهنت بیرون کن. هیچ می دانی که اگر به این طرز فکرت ادامه بدهی، همین فکر باید در زندگی ات تحقق پیدا کند؟ این طور فکرها به هیچ دردت نمی خورند.


طنز/ 10روش برای پیشرفت و ترفیع گرفتن در کار
از کم به زیاد رسیدم
گروه بازرگانی- اسدالله عسگراولادی در گفتوگو با سایت «اقتصاد ایران»
گوشههایی ناگفته از جدوجهد شخصی و نیز فرصتهای تجاریای که منجر به
پولدار شدنش شده را روایت کرده است. بنا به گزارش سالانه «فوربس»
عسگراولادی با بیش از 3/4 میلیارد دلار دارایی، در شمار پولدارترین مردان
دنیا قرار دارد که البته ناگفته پیداست با توجه به فقدان و ناشفافیت
اطلاعات مالی ثروتمندان ایرانی، نمیتوان گفت او در میان ثروتمندترینهای
ایرانی در چه جایگاهی ایستاده است، اما هر چه هست میتوان حدس زد که در
ردههای بالای این فهرست قرار دارد. بخشهایی از آن گفتوگو را میخوانید:
![]() |
من اسدالله عسگراولادى هستم... |
|
|
من اسدالله عسگراولادى هستم و سال 1312 در تهران متولد شدم. خانوادهام
متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروکار نداشتند. شغل
پدرم پیشهورى بود و مغازه عطارى داشت. ما سه برادر بودیم که هر سه از سن
12 ـ 13 سالگى کار در بازار تهران را شروع کردیم. روزها کار و شبها درس.
پس از گذراندن کنکور در رشته ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایى که فرصت داشتم
به دانشکده اقتصاد هم مىرفتم چون ساختمانهاى دانشکده مقابل هم بود. گاهى
سر کلاسهاى دانشکده حقوق هم مىرفتم. آن موقع رفتن به سایر دانشکدهها
آزاد بود و مثل امروز کنترل و حراست هم در کار نبود. کارم را از صفر شروع
کردم. اولین حقوقى که در دوره شاگردى گرفتم روزى 2 ریال بود که مىشد ماهى
شش تومان. تلاشم شبانهروزى و کار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یک
کیسه کنجد به قیمت 53 تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به
نانوایى سر محل به قیمت 70 تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود.
این مربوط به سال 1327 است. تا سال 1334 کارمند بودم و در یک شرکتى کار
مىکردم که فعالیتش در زمینه صادرات بود. به صادرات علاقهمند شدم اما پول
نداشتم. تنها دارایىام خانهاى بود که در خیابان شهید مصطفى خمینى به مبلغ
5600 تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگى
مىکردیم. اولین ماشینم که در سال 1333 خریدم یک فولکس به مبلغ 5900 تومان
بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار مىخریدم و بین نانوا و
بقال توزیع مىکردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم
که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمىکرد. چون حداقل باید 24 ساله
مىبودم.
|
چگونه میتوان با کار کمتر، نتیجه بهتری گرفت؟
منبع: HBR
دو نفر با مهارت یکسان در یک شرکت کار میکنند. در مقایسه
این دو نفر با هم میتوانیم بگوییم هر دو آنها هر روز صبح ساعت 9 وارد شرکت میشوند
و ساعت 7 بعدازظهر شرکت را ترک میکنند.
![]() |
بیل، کارمندی است که بدون وقفه کار میکند. همه کارها را روی میزش
جمع کرده و تمام روز از این جلسه به آن جلسه در رفت و آمد است. او حتی ناهار را هم
پشت میزش میخورد. راستی به نظرتان آشنا نمیآید؟
در مقابل، نیک تقریبا 90 دقیقه
پیوسته با انرژی کار میکند و بعد 15 دقیقه استراحت میکند و دوباره کار را از سر
میگیرد. در ساعت 12:15 به مدت 45 دقیقه برای ناهار از شرکت خارج میشود یا در یک
سالن ورزش در همان نزدیکی تمرین میکند. حدود ساعت 3 پشت میزش چشمهایش را میبندد
و استراحت میکند. گاهی اوقات، این استراحت تبدیل به یک خواب نیمروزی 15 تا 20
دقیقهای میشود. بالاخره، او بین ساعت 4:30 تا 5 به مدت 15 دقیقه برای پیاده روی
بیرون میرود.
بیل، 10 ساعت در روز را به کار اختصاص میدهد. او کار را تقریبا
با 80 درصد ظرفیت خود شروع میکند و مثل همیشه کار خود را طی روز انجام
میدهد.
ساعت 1 بعد از ظهر، بیل کمیاحساس خستگی میکند. اکنون ظرفیت او به حدود
60 درصد کاهش یافته و انرژیاش تا حدی تحلیل رفته است. بین ساعت 4 تا 7 بعد از ظهر
متوسط ظرفیت او تقریبا 40 درصد است.
این ویژگی را قانون بازده نزولی میگویند.
متوسط ظرفیت بیل طی 10 ساعت 60 درصد است که این یعنی او به طور موثر 6 ساعت کار
مفید انجام میدهد.
نیک نیز به همین ترتیب، 10 ساعت کار میکند. او میتواند در
ابتدای کار، حدود 90 درصد از ظرفیت خود را به کار گیرد؛ چون میداند قبل از آنکه
خسته شود، استراحت خواهد کرد. با ادامه روز، کارش کمیکند میشود. اما بعد از نهار
و پیادهروی نیمروزی و استراحت بعدازظهر، هنوز برای سه ساعت آخر روز 70 درصد از
ظرفیتش باقی مانده است. نیک، حدود دو ساعت طی 10 ساعت کارش استراحت میکند،
بنابراین فقط 8 ساعت کار میکند. او طی این زمان از حدود 80 درصد ظرفیتش استفاده
میکند. بنابراین، کمتر از 5/6 ساعت کار مفید انجام میدهد که نیم ساعت از بیل
بیشتر است.
نیک، متمرکزتر و آماده تر از بیل است. ضمنا، اشتباهات کمتری مرتکب
میشود و وقتی شب به خانه بر میگردد، انرژی بیشتری برای خانواده برایش باقی مانده
است.
***
تنها تعداد ساعتهایی که پشت میز نشستهایم برای اندازهگیری ارزشی
که ایجاد میکنیم کافی نیست. بلکه عامل تعیین کننده، انرژی است که در ساعتهای کار
صرف میکنیم. طبیعت انسان این گونه است که بین دریافت و مصرف انرژی خود، تعادل
ایجاد میکند. نگه داشتن ذخیره ثابتی از انرژی (فیزیکی، ذهنی، حسی و حتی معنوی)
مستلزم احیای متناوب آن است. اگر به روش نیک کار کنید، کارهای بیشتری انجام
میدهید، زمان کمتری صرف میکنید، کیفیت بهتری ارائه میدهید و آستانه تحملتان
بیشتر خواهد بود.
سعی کنید محیط کاری را طوری تنظیم کنید که رابطه متعادلی بین
کار زیاد و تجدید قوای واقعی برای کارمندان وجود داشته باشد. در این صورت،
بهرهوری، توام با انگیزه و رضایت شغلی کارمندان افزایش خواهد یافت.
شواهدی وجود
دارد که نشان میدهد استراحت و تجدید قوا باعث افزایش کارآیی میشود.
در اینجا،
به تحقیقی اشاره میکنیم که توسط ناسا با همکاری سازمان هواپیمایی فدرال از خلبانان
در پروازهای خطوط حمل و نقل انجام شده است. به یک گروه از خلبانان اجازه داده شد که
40 دقیقه بین پرواز وقت خواب داشته باشند که عملا 26 دقیقه خواب واقعی داشتند. بعد
از خواب، زمان متوسط هوشیاری آنها 26 درصد رشد کرد. ازخلبانهایی که نخوابیده بودند
نیز در میانه پرواز تست مشابهی گرفته شد که مشخص شد زمان متوسط هوشیاری آنها 34
درصد افت داشته است. آنها همچنین 22 بار طی 30 دقیقه آخر پرواز چرت زده بودند که هر
کدام بین 2 تا 10 ثانیه طول کشیده بود. در حالی که چنین وضعیتی برای خلبانهایی که
خوابیده بودند، وجود نداشت.
من طی دهه 30 و 40 زندگی خود سه کتاب نوشتهام. هر
روز از ساعت 7 صبح تا 7 شب پشت میز کارم مینشستم و بسیار تلاش میکردم که بتوانم
تمرکز کنم.نگارش هر کتاب تقریبا یک سال طول میکشید، اما در مورد کتابهای جدیدم
تصمیم گرفتم از متد دیگری استفاده کنم. این مدل به این صورت بود که در سه تایم90
دقیقهای کار میکردم و بین هر یک استراحت میکردم.
هر دو کتاب را طی شش ماه به
اتمام رساندم. یعنی تقریبا نصف زمانی که نگارش هر کتاب در گذشته برایم طول میکشید.
وقتی کار میکردم، واقعا بر کار متمرکز بودم. وقتی تجدید قوا میکردم (مثلا با
خوردن غذا یا مدیتیشن یا ورزش) واقعا احساس شادابی داشتم.
فشار کار، دشمن کیفیت
کار نیست. در واقع، راهی است که میتوان از طریق آن ظرفیت را افزایش داد. مثلا،
ورزش وزنه برداری را در نظر بگیرید. با فشار آوردن بر عضلات خود و بازیابی بعد از
آن کم کم قوی میشوید. دشمن واقعی ما، عدم انجام تجدید قوا به صورت منظم است.
30 توصیه برای پس انداز در 30 روز چگونه به اوضاع مالی خودتان کمک کنید
1. از خرید موادی که ضرورت چندانی ندارند ، بپرهیزید . بعضی مواقع ما وسایل یا احتیاجاتی را برآورده می کنیم که به آنها نیازی نداریم و فقط آنها را خریداری می کنیم که شاید یک روز به کار آیند .
2. اهل گردش هستید ؟
اگر فردی هستید که مدام به بیرون می روید و اهل گردش هستید بهتر است به جای اینکه هزینه ای را بابت تاکسی یا وسایل حمل و نقل پرداخت کنید ، مسیرهایی که کوتاه هستند را پیاده طی کنید تا هم سلامت باشید و هم اینکه پس اندازی کرده باشید .
3. در فروشگاه مواد غذایی ، چشمان خود را به خوراکی های وهم برانگیز ببندید و اجازه ندهید که شما را برای خریدن شان تشویق کنند .
4. هنگامی که پول به دست تان می رسد ، در یک لحظه به فکر خرید می افتید ؟
این فکر را از خود دور کنید و تنها مقداری از پول را برای این کار اختصاص دهید نه تمام مبلغ پول .
5. هر ماه مبلغی از مقدار پول را هر چقدر هم کم به خرید یک شی با ارزش اختصاص دهید : مانند خرید یک سکه کم عیار ، و ...
6. اگر در بورس سهام دارید ، برای جلوگیری از ولخرجی های زیاد می توانید هر ماه یک سهم به سهامتان اضافه کنید .
7. مصرف خوراکی را کاهش دهید :
مقدار مواد خوراکی که مصرف می کنید را کاهش دهید : موادی مانند روغن خوراکی ، برنج و ...
8. مقدار مصرف مواد شوینده را کمتر کنید :
برای شستن لباس کمتر از همیشه پودر لباسشویی استفاده کنید .
9. برای عصرانه به رستوران بروید :
اگر با دوستان خود زیاد به رستوران می روید ، سعی کنید در ساعات عصر این کار را انجام دهید . چون مسلما قیمت یک عصرانه ساده مثل قهوه ، چای با کیک بسیار کمتر از وعده ناهار یا شام است .
10. ورود نظافت چی ممنوع :
اگر خانم هستید و در حال خواندن این مقاله به جای اینکه از یک نفر برای ا نجام کارهای منزل کمک بگیرید بهتر است هر روز خودتان یک قسمت از کارها را ا نجام دهید تا نظافت منزل هر روز انجام شود و نیاز به گرفتن کمک برای انجام کارهای منزل نباشید .
در این صورت شما می توانید پولی را که قصد دادن به خانم نظافت چی را داشتید ذخیره کنید .
11 . راه حلی برای به دست آوردن پول هر چند ناچیز:
جای خالی شامپو ، شوینده ، کاغذهای بی مصرف را دور نیاندازید . شما می توانید این مواد را به مکان های خاصی تحویل دهید تا هم چرخه تجزیه و ساخت دوباره این مواد انجام شود و هم اینکه مبلغی را بابت تحویل این مواد دریافت می کنید .
درست است که این مبلغ بسیار ناچیز است و به چشم نمی آید اما شما می توانید با همین مبلغ کم بعضی از نیازهای روزمره تان را بدون کم شدن صندوق مالی تان انجام دهید .
12 . کارهای گذشته را ادامه ندهید :
برای اینکه پولتان ذخیره شود باید کمی از کارهایی که در گذشته انجام می دادید ، چشم پوشی کنید . مانند : لباس هایتان را خودتان اتو کنید و دیگر به خشک شویی ندهید ، کفش هایتان را خودتان واکس بزنید و به کفاشی ندهید و ...
13.با دوستان تان دوره برگزار می کنید ؟
اگر با دوستانتان دوره دارید و هر ماه یکدیگر را ملاقات می کنید به جای اینکه به منزل یکدیگر بروید یا اینکه به رستوران بهتر است به محیط های سالمی مانند پارک بروید هم از هوای آزاد استفاده می کنید و نیز روحیه شما عوض می شود .
این کار دارای چندین فایده می باشد : شما می توانید در هزینه ها صرف جویی کنید ، از محیط تکراری منزل نیز خارج شوید .
14. تولد یکی از نزدیکانتان نزدیک است ؟
چرا همیشه با کادو دادن باید عشق و علاقه خود را اثبات کنید ، با رفتار صحیح ، محبت می توانید بهترین هدیه را بدهید .
سعی کنید هر روز سال برای تان به مانند تولد باشد نه یک روز خاص .
بسیاری از افراد فکر می کنند اگر یک هدیه گران قیمت بدهند باعث می شود که فرد مقابل رفتارهای گذشته شان را فراموش کند . اما باید بدانید هر فردی طالب رفتار خوب و صحیح است نه کادو های گران قیمت که فقط مختص یک روز هستند .
15. توصیه می کنیم در آخر هر فصل خرید کنید :
زیرا در اخر هر فصل تمام فروشگاه ها اجناس خود را به حراج می گذارند و شما میتوانید همان جنس و کالا را با قیمت نازل تری خریداری کنید .
این کار شما چندین فایده دارد : برای مثال خرید پوشاک :
زمانی که در آخر فصل خرید کنید ، در تمام طول سال و برای هر ماه از سال بهترین و شیک ترین پوشش را دارید در عین اینکه پول تان را پس انداز کرده اید . اجناس گران نیز نخریده اید .
16. در بعضی موارد پس انداز و آینده نگری اصلا درست نیست :
یکی از این موارد بیمه نامه ماشین است . شما نباید در این مورد خساست به خرج دهید باید ماشین خود را از هر لحاظ بیمه کنید .
یا بیمه ای که برای خودتان در نظر دارید را هر ماه پرداخت کنید زیرا در هنگام بیماری این بیمه نامه ها کمک وافری به شما می کنند.
17. غذایی که شبها مصرف میکنید را مختصر کنید :
غذایی شبها را به جای اینکه از بیرون تهیه کنید و یااینکه به پخت و پز مشغول شوید با یک غذای ساده بگذرانید .
غذای شب باعث چاقی شما می شود و چاقی نیز ام الامراض است و بیماری های دیگر را برمی انگیزد .
18. در مصرف آب ، برق نیز صرفه جویی کنید تا مبلغ فیش های پرداختی شما کاهش یابد :
از لامپ های کم مصرف کنید ، زمانی که از خانه بیرون می روید چراغ ها را خاموش کنید . اگر پنجره را باز می کنید دستگاه های تهویه ای مانند کولر را خاموش کنید .
19. برای مهمانی ها چند مدل غذا طبخ می کنید ؟
اگر همکارانتان یا دوستان تان را به منزل دعوت کرده اید به جای اینکه چندین مدل غذا درست کنید ، یا از بیرون غذا سفارش دهید ، بهتر است خودتان غذا را بپزید و اینکه تنها یک مدل غذا آماده کنید .
20. نوشیدنی های گران و مضر را تحریم کنید :
اگر هر روز عادت به نوشیدن ، نوشیدنی هایی مانند کوکا ، نوشابه و ... دارید را حذف کنید . علاوه بر اینکه این نوشیدنی ها برای شما مضر هستند و باعث می شوند که به بیماری های دیابت ، چاقی مبتلا شوید و سلامتی شما را به خطر می اندازند ، همین طور باعث می شوند که شما هر روز مقداری از پول خود را برای خرید این مواد خوراکی خرج کنید .
21. اگر ماهانه مقدار زیادی پول به فرزندان تان می دهید ، این مقدار را کاهش دهید :
اجازه ندهید که فرزندتان به بهانه های مختلف از شما پول توجیبی بگیرد ، مبلغی را برای ماهیانه او مشخص کنید و در اول هر ماه آن مبلغ را به او پرداخت کنید نه اینکه هر زمانی که خواست از شما تقاضای پول کند و شما هم بعد از کمی ناراحتی و گله مندی مبلغ را به وی واگذار کنید .
22. سیگار می کشید؟
اگر فردی هستید که در طول روز وهفته چندین پاکت سیگار مصرف می کنید توصیه می کنیم مقدار استعمال سیگار را کاهش دهید ، سیگار در عین اینکه سرطان زاست باعث می شود که در ماه مبلغ زیادی را به سیگار اختصاص دهید .
اگر مبلغ هایی که در ماه بابت خرید سیگار هزینه می کنید را مورد توجه قرار دهید بسیار تعجب می کنید زیرا این مبلغ زیاد و چشم گیر خواهد بود .
23. آیا عادت به تفریح دارید ؟
چرا به جای اینکه تفریحات بیرون از منزل را انتخاب کنید ، تفریحات داخل منزل را انتخاب نمی کنید .
در صورتی که از منزل خارج شوید باید هزینه بنزین ماشین یا کرایه تاکسی را صرف کنید اما در داخل منزل نیز می توانید تفریحات سالمی داشته باشید و اوقات فراغت تان را پر کنید .
تفریحاتی مانند دیدن فیلم های روز دنیا ، بازی پازل ، مطالعه کردن ، صحبت کردن با همسر یا اعضای خانواده و ...
24 . در ماه چقدر حقوق می گیرید ؟
مقدار حقوق ماهیانه خود را محاسبه کنید . اجازه ندهید خرج های شما برابر حقوق ماهیانه تان باشد . اگر این طور است خرج های بی موردی را ادامه ندهید .
25. برای هر روز تان مبلغی را کنار بگذارید :
برای هر روزتان مبلغی را کنار بگذارید ، هزینه تاکسی ، مترو و .... ، در پایان روز هر مبلغی که برایتان باقی مانده است را در یک قلک یا صندوقی قرار دهید و تا چند ماه شمارش این سکه ها و اسکناس های کوچک را نداشته باشید تا کمی بر آنها افزوده شود.
26. آیا زیاد با تلفن صحبت میکنید ؟
اگر از آن دسته از افراد هستید که با تلفن زیاد صحبت می کنند سعی کنید ، کمتر با دوستانتان صحبت کنید و بیشتر ملاقات حضوری داشته باشید یا از طریق اینترنت و ابزارهایی مانند یاهو مسنجر و ... با آنها در ارتباط باشید تا هزینه مکالمات روزمره شما بخصوص هزینه تلفن های خارج از کشور و راه دور پائین بیاید .
27. نحوه استفاده از ماشین لباس شویی و ظرف شوئی :
ظرف هایی که در لباس شوئی هستند را چند روز یک بار شستشو می دهید ؟ سعی کنید لباس ها را هفته ای یک بار شست و شو دهید و در رابطه با استفاده از ظرف شوئی نیز ، در پاسی از شب که مصرف هزینه های برق کمتر است و دیگر ظرفی کثیف نمی شود ، استفاده کنید .
28. مبالغی که خرج می کنید را یادداشت کنید :
اگر شما هر روز مبلغی که خرج می کنید را یادداشت کنید باعث می شود آگاهی بیشتری داشته باشید و بدانید که در چند روز آینده پولتان تمام می شود پس کمی با درایت بیشتری ، پولتان را خرج میکنید .
29. از کارت های اعتباری استفاده کنید :
اگر شما فردی هستید که مدام از مترو و اتوبوس های تندرو استفاده می کنید ، توصیه می کنیم به جای اینکه هر روز بلیط مترو یا مبلغی را بابت استفاده از اتوبوس هزینه کنید از کارت های اعتباری مخصوص استفاده کنید تا در هزینه و زمان صرفه جویی کرده باشید .
30 . در آخر ماه :
در آخر ماه ، مبلغی را که پس انداز کرده اید به یک حساب سپرده انتقال دهید تا پولی در دسترس شما نباشد که به فکر خرج کردنش باشید و هم اینکه مبلغی به عنوان سود به حساب شما در اخر هر ماه اضافه می شود و بدین ترتیب پول شما رشد بیشتری می کند
چگونه ثروتمند شویم-
اخطار: اگر به درویش مسلکی اعتقاد دارید و فکر میکنید هر کس پولدار است دزد است، این مطلب را نخوانید. ممکن است به اعتقادات تان توهین شود!
هر تصویری که از ثروت داشته باشید، چه ماشینهای گرانقیمت، ویلاهای شیک در سواحل اسپانیا، بورلی هیلز، دوبی، مالزی و ترکیه، پنت هاوس نیاوران و زعفرانیه، مالکیت واحدهای تجاری و اداری در بهترین پاساژهای تهران و دبی، سفرهای رویائی به آمریکا و اروپا و خاور دور، فعالیتهای خیریه برای نیازمندان و کودکان و هرچیز دیگری که در ذهن دارید، درنهایت شما را به یک نقطه میرساند! از کجا پول کافی برای همه اینها داشته باشم؟!
نمی خواهم فعلا در مورد شخصیت آدم پولساز صحبتی داشته باشیم! فعلا کافیست در مورد یک قانون مهم و ساده صحبت بکنیم! قانونی که مطمئنا هر ثروتمندی که ببینید و بشناسید از رعایت همین قانون کلید ثروت اندوزی را زده است. این قانون ساده ربطی به شانس، اراده، ارث و میراث، خانواده با نفوذ، دوستان قدرتمند و پارتی و بازی و هیچ چیز دیگرد که خارج از اراده و تقدیر شما بنظر برسد ندارد. این قانون ساده کاملا تحت کنترل شما اتفاق می افتد. کافیست شروع کنید و آنرا بکار ببندید! همین امروز بکار ببندید!
خب این هم قانون اول ثروتمندان: بخشی از درآمد شما متعلق به خودتان است. ان را به هر نحو ممکن برای خودتان حفظ کنید.
احتمالا می گوئید: چه مسخره! خب همه درآمد من مال خودم است! اما باید بگویم متاسفانه اینطور نیست. شما به صاحبخانه، خواربار فروش، لباسشوئی، مکانیک و ده ها نفر دیگر پول میدهید. راحت بگویم، شما برای آنها کار میکنید. آنها هر ماه همه پولتان را از شما می گیرند. در قبالش شما سرویس و کالاهائی را دریافت میکنید که قابل فروش و معامله مجدد نیستند! شما پولتان را از دست داده اید. البته نمی شود و نباید جلوی گردش پول را گرفت. اما باید و باید و باید بخشی از درآمدتان را از این چرخه خارج کنید. باید کاری کنید که هزینه هایتان کم تر از درآمدتان باشد.
شاید بگوئید درآمد کمی دارید و آنقدرها نیست که بشود چیزی از آن پس انداز کرد، خب نتیجه همین وضعی می شود که به آن مبتلا هستید. باید خود را وادار کنید که حتما لااقل 10 درصد از درآمد ماهیانه تان (حقوق، پول تو جیبی یا هر چه که هست!!!) در یک حساب بانکی یا قلکتان پس انداز کنید. اگر تاکنون با این درآمد زنده مانده اید، با ده درصد کمتر هم می توانید! اگر بیشتر هم شد که خیلی بهتر است.نکته جالب این نوع پس انداز احساس لذت و شادی استن که از دیدن افزایش این پس انداز پیدا می کنید. فراموش نکنید که این گام اول است و کارهای دیگری هم هست که برای ثروتمند شدن باید انجام دهید. اگر نتوانید خودتان را به انجام این کار متقاعد کنید، همه آن تصاویر بالا را از ذهنتان پاک کنید! همه چیز از تصمیم شما به ثروتمند شدن و رعایت این قانون اول ثروتمند شدن شروع می شود!
یادتان باشد هر ایده یا احساسی که در این رابطه داشتید، یادداشت کنید. این یادداشتها بعد ها خیلی به کارتان می آید.
شادی هم قیمت دارد
شادی هم قیمت دارد
نیک پاوتاوی و کارل ویلکینسون
الهام جوادی
بخش نخست
بسیاری
از ما برای یافتن شادی واقعی تلاش میکنیم. چرا اینچنین است؟ مطالعات
روانشناختی نشان میدهند که بخشی از پاسخ در این نکته نهفته شده که اکثر ما
اینکه در مواجهه با بسیاری از تجارب زندگی چطور عکسالعمل نشان خواهیم داد
را به درستی پیشبینی نمیکنیم.
![]() |
در نتیجه تصمیماتی میگیریم که به طور بالقوه به سلامت احساسیمان آسیب میرسانند. به گفته روانشناس هاروارد، دانیل گیلبرت، ما اغلب درباره شدت و زمان طول کشیدن اثرات احساسی اتفاقات زندگی اغراق میکنیم، اتفاقاتی مثل افزایش دستمزد، مرگ کسانی که دوستشان داریم یا حتی نقل مکان به یک ناحیه جدید که در تمام طول سال آفتابی است. دلیل این امر این است که ما اغلب وقتی میخواهیم تصور کنیم که یک تجربه چطور از لحاظ احساسی روی ما اثر میگذارد، بیش از حد روی مشخصههای برجسته این تجربه که مدنظرمان است، تمرکز میکنیم. مثلا در ذهن ما لسآنجلس به معنای هوای آفتابی و پول به معنای اتومبیل عالی و تعطیلات پر تجمل است. با این حال در واقع بسیاری از مشخصههای نه چندان برجستهای که ما اغلب آنها را در نظر نمیگیریم نیز عواقب احساسی و روحی خود را خواهند داشت. برای مثال، ما در لسآنجلس هزاران مایل از دوستان و خانواده مان دور خواهیم بود و برای بهدست آوردن پول بیشتر هم باید به همان میزان بیشتر کار کنیم. این مثال بیانکننده آن است که چرا وقتی کورکورانه به دنبال تصورات خود یا آنچه که براساس اطلاعات و ایدههای مرسوم ما را شاد خواهند کرد میرویم، شادی از ما رو گردان میشود.
ادامه مطلب
علل و ریشههای فقر
ادامه مطلب
چگونه سرمایهگذاری کنیم؟
سه رویکرد سرمایهگذاری
چگونه سرمایهگذاری کنیم؟
مهدی علی نژاد ساروکلائی *
در
دنیای سرمایهگذاری استراتژیها ابزار گوناگونی برای سرمایهگذاری وجود
دارد، ولیکن میتوانیم سرمایهگذاریها را در سه دسته اصلی تقسیمبندی
نماییم، مزیت اصلی که در این مقاله پیگیری میشود، از این دیدگاه است که
تصمیمگیری در ارتباط با انتخاب نوع سرمایهگذاری را ساده تر میکند.
در ادامه به معرفی این سه نوع سرمایهگذاری و بیان مزایا و ایرادات آنها پرداخته میشود:
1.سرمایهگذاری منفعل(غیر فعال)
سرمایهگذاری
غیر فعال، زمانی رخ میدهد که شما به عنوان سرمایهگذار تصمیمگیری را به
دست شخص دیگری سپرده و در حقیقت زمانی رخ میدهد که شما در تصمیمگیری
مرتبط با سرمایهگذاری دخالتی نداشته باشید. به عنوان مثال شما
سرمایهگذاری را به عهده مدیر سرمایهگذاری خبرهای محول مینمایید.
مزیت
اصلی سرمایهگذاری غیرفعال این است که شما نیازی به داشتن تخصصی در ارتباط
با سرمایهگذاری ندارید و همچنین شما نیازی به صرف زمان یا حتی هزینههای
مازاد در ارتباط با سرمایهگذاری خود نخواهید داشت.
ایراد اساسی این نوع
سرمایهگذاری نیز این است که اولا شما کنترل مستقیم روی پولتان را از دست
میدهید و ثانیا بازده این گونه سرمایهگذاری معمولا ناچیز میباشد
از
نمونههای بارز این نوع سرمایهگذاری میتوان به حسابهای پسانداز، اوراق
دولتی، سرمایهگذاری در مستغلات و صندوقهای مشترک سرمایهگذاری اشاره
نمود. اغلب افراد برای بازنشستگی خود جهت بهرهمندی از برخی امتیازات خاص
مالیاتی در سرمایهگذاریهای غیر فعال سرمایهگذاری مینمایند که البته این
موضوع در هر کشوری متفاوت است.
2.سرمایهگذاری فعال
در سرمایهگذاری
فعال شما نقش فعالی در مدیریت سرمایهگذاری خواهید داشت. این شکل از
سرمایهگذاری میتواند تمرکز و دید بلندمدتی روی خرید و نگهداشت پرتفوی
سهام داشته باشد یا میتواند نگاه کوتاه مدتی همانند معامله قراردادهای آتی
داشته باشد.
برای انجام صحیح سرمایهگذاری فعال شما نیازمند دانش کافی،
ابزار و استراتژیهای مورد استفاده در سرمایهگذاری هستید. شما همچنین
نیاز به درک مفاهیم و اصول اساسی نظیر زمان تشکیل پرتفوی بهینه، نحوه کاهش
زیان و تحلیل بازار خواهید داشت. علاوه بر این شما میبایست از توانایی
بالایی جهت به کارگیری این استراتژیها در مواقع لزوم برخوردار باشید که
مورد آخر معمولا مشکلترین جنبه سرمایهگذاری فعال میباشد.
مزیت
سرمایهگذاری فعال، قدرت اعمال کنترل بیشتر روی سرمایهگذاری نسبت به
سرمایهگذاری غیرفعال و نیز توانایی بالقوه بالاتر جهت کسب سود از دیدگاه
نظری است و عیب این گونه سرمایهگذاری ،صرف زمان در کسب دانش مورد نیاز و
مهارت لازم جهت مدیریت سرمایهگذاریها و همچنین احتمال تحمل زیان بالقوه
نسبت به سرمایهگذاری غیرفعال میباشد. از نمونههای بارز سرمایهگذاری
فعال میتوان به سرمایهگذاری در سهام، اختیارات، معاملات آتی، معاملات
ارزی، خرید و نگهداشت پرتفوی بهینه سهام، خرید و نگهداشت اموال تجاری،
مسکونی و مستغلات اشاره نمود.
3.سرمایهگذاری مولد
با سرمایهگذاری
مولد شما حقیقتا سرمایهگذاری را در جهتی که منجر به سود بیشتر میشود، سوق
میدهید. این شکل از سرمایهگذاری نیازمند مقدار زیادی مهارت و تجربه
میباشد، لیکن اگر شما دارای مهارت و تجربه کافی شوید ،قادر خواهید بود به
منافع زیادی دست پیدا نمایید. به همین دلیل، سرمایهگذاری مولد اغلب تحت
عنوان «تبدیل فکر به پول» تعبیر میشود.
از مزایای سرمایهگذاری مولد میتوان به بالاترین سود بالقوه و بالاترین درجه کنترل و انعطافپذیری اشاره نمود.
از
معایب آن نیز نیاز به داشتن بالاترین درجه از دانش، استقراض مجموع زیادی
از پول و همچنین احتمال بالقوه بسیار بالای تحمل زیان در صورت اشتباه را
میتوان نام برد.
نمونههای بارز سرمایهگذاری مولد شامل توسعه املاک، نوسازی املاک، اصلاحات تجاری و توسعه، بازاریابی محصول جدید و... میباشد.
در
پایان هنگامی که شما در حال تصمیم گیری در ارتباط با این سه طبقه از
سرمایهگذاری هستید، میبایست به برخی موارد نظیر: سطح دانش و تجربه خود،
نقاط قوت و ضعف، دسترسی خود به منابع شامل پول و زمان و به خصوص عوامل
شخصیتی خود شامل مهارت مدیریت زمان، مهارت تصمیمگیری، تحمل ریسک و انضباط
شخصی توجه نمایید، البته بسیاری از مشاوران خبره جهت کمک به شما در هریک از
این طبقهها و نیز بسیاری از منابع جهت کسب دانش و تجربه وجود دارد.
راهکارهای سادهای برای پولدارشدن
روز گذشته کسی از من پرسید:
من مشتاقم بدانم شما چه توصیه مالی شخصیای در رابطه با کنترل، حذف و مدیریت بدهی و نحوه سرمایهگذاری دارید؟
![]() |
من
یکی از شنوندگان دیو رامسی هستم، کسی که فکر میکنم برای کسانی که کاملا
ناآگاهند و مردمی که کاملا در قرض فرورفتهاند و انضباطی در زندگیشان
ندارند، برنامههای بسیار خوبی تهیه میکند. او حتی توصیههای نجیبانهای
برای آن دسته از ماهایی دارد که منظمیم؛ اما مسائل را همیشه «از همه
زوایا» نمیبینیم. اما او اعتقادی به سرمایهگذاری بر طلا ندارد. او همچنین
به بیمه عمر باور دارد و من با مشاوران سرمایهگذاریای مواجهم (من در یک
خردهفروشی کار میکنم و تعداد زیادی مشتری که برای خرید میآیند، میبینم
و بنابراین کمی آنها را از نزدیک میشناسم) که به استفاده از پولهای
اضافی برای «ریختن در امر مسکن» و پرداخت زودهنگام وام مسکن توصیه
نمیکنند. به هر حال من مشتاقم بدانم شما در کجای این حرفها قرار دارید.
من بدهیای جز وام خانه ندارم، هزینه مدرسه پرداخت شده است(و به صورت
نقدی) و پول همه اتومبیلها نیز داده شده است. تا حالا طلایی نخریدهام،
هنوز در مورد آن دودل هستم.
ادامه مطلب
آرمان جوانی
تیم هارفورد
مترجم: گلچهره پاکدل
اقتصاددان عزیز
اگر
یک جوان باهوش و با اراده، امروز تصمیم بگیرد که خدمتی تا جای ممکن بزرگ
به جامعهاش بکند، بهتر است که تاثیر کوچکی بر یک موضوع بزرگ بگذارد (مثل
سیاست فدرال) یا مساله کوچکی را بگیرد و یک عمر برای حل آن تلاش کند (مثل
یافتن درمان یک بیماری خاص یا ارتقای سطح آموزش در کشور)؟
جوان
![]() |
جوان عزیز
هیچ
جواب تئوریک روشنی به سوالات وجود ندارد؛ اما بنده به سه دلیل تو را نصیحت
به کارهای کوچک میکنم. اول، اگر «درمان یک بیماری خاص» یا اصلاح نظام
آموزشی را کار کوچک میدانی، پس همان قدمهای کوچک برداری بهتر است. دو
دلیل دیگر کلیت بیشتری دارند؛ یکی مساله دگرخواهی ناخالص است. خیلی از ما
کارهای خوبی انجام میدهیم؛ اما تعداد کمی از ما این کارها را فقط از سر
خیرخواهی بی حد و حصر برای نوع بشر به انجام میرسانیم. این کارها را
میکنیم؛ چون علاوه بر همه چیز، به خودمان هم لذت میدهد و بدمان نمیآید
که چیزی برای سخنرانی و پز دادن جلوی نامزدمان داشته باشیم. حدس من این است
که پروژههای متواضعانهتر پیشرفت عینی تری به ارمغان میآورند، احساس
بهتری به ما میدهند و به ادامه دادن مسیر هم تشویق مان میکنند. اگر زیاد
بالا بپری، احتمالا خیلی زود دگرخواهیات ته خواهد کشید. سرانجام اینکه،
ارزیابی پروژههای کوچک آسانتر است. این موضوع واقعا اهمیت دارد؛ اگر
نتوانی کاری را که میکنی، ارزیابی کنی شاید همچنان به کاری اشتباه ادامه
بدهی. خوب است که زندگیات را وقف بهبود سیاست فدرال کنی؛ اما اگر اثر کارت
را درست ارزیابی نکرده باشی، ممکن است کل عمرت صرف بدتر کردن وضع سیاست
فدرال بشود. خیلیها این کار را کردهاند، باور کن. من توی واشنگتن زندگی
کردهام.
داستان توماج
از روز اول شاد نبودم و تا مدتها هرگز احساس خوشبختی و شادی نداشتم. خیلی زود درگیر مسائل مالی شدم و در حالی که هنوز بیست ساله هم نبودم حدود 12.000 دلار بدهی مالی به بار آوردم. خانواده مرا سرزنش می کردند و بدتر از همه آنکه به جایی رسیده بودم که حتی خودم هم خویش را قبول نداشتم.
ادامه مطلب
موفقیت شغلی
موفقیت شغلی یعنی اینکه از دستاورد های مالی، شهرت و اعتباری خود در بازارا خوشحال باشید. موفقیت شغلی یعنی به سود خوبی می رسید.
آیا شما از جایگاه خود در بازار رضایت دارید؟ آیا شما از کار خود و جایگاه خود در بازار خوشحال هستید؟
بیائید با خود صادق باشید. از صداقت خود برای پاسخگویی به این سوال استفاده کنید. اگر همین امروز دو میلیارد تومان وجه نقد در اختیار داشتید آیا به همین شغل و تجارت ادامه می دادید یا سعی می کردید به دنبال کار دیگری بروید؟
ادامه مطلب
مدیریت بدهی ها
تعهدات مالی و بدهی ها یکی از مواردی است که در حال حاضر همه ما به آن گرفتار هستیم ولی کمتر به مشکلات آن توجه می کنیم. داشتن بدهی را در زندگی امروزه بسیار عادی می دانیم و زندگی بدون بدهی را فقط برای افراد بسیار ثروتمند ممکن می دانیم.
از مهمترین بدهی های فردی میتوان موارد زیر را نام برد:
- بدهی وام خرید خانه
- بدهی وام تحصیلی
- بدهی به کارتهای اعتباری
- بدهی به Line of Credit
- بدهی به خرید های مدت دار از فروشگاه بزرگ
- بدهی به اشخاص
به آنچه که باید توجه شود، ارزشی و یا مشکلی است که هر بدهی بهدنبال میآورد. بطور مثال، استفاده از وام خرید خانه این امکان را فراهم میکند که وام گیرنده، مالک خانه شود و با افزایش بهای آن ارزش افزوده مناسبی را برای مالک بهمراه آورد. ولی بدهی به کارت های اعتباری با بهره بالا، موجب میگردد تا میزان بدهی فرد با گذشت زمان افزایش یابد. به همین جهت بدهی ها را در دو گروه زیر تقسیم بندی میکنند:
بدهی بد (Bad debt) به بدهی گفته میشود که
دارای بهره بالایی بوده و محل هزینه کردن آنها دارای ارزش افزوده
نباشد(مانند بدهی به کارت های اعتباری). درمقابل بدهی بد، بدهی خوب (Good
debt) بدهی است که دارای بهره پایین بوده و برای سرمایه گذاریی هایی نظیر
خرید خانه، گردش مالی مورد نیاز یک بیزینس و یا سرمایه گذاری خاص با درآمد
مناسب استفاده شده اند.
در مدیریت بدهی ها سعی میشود تا بدهی های بد هرچه سریعتر بازپرداخت شده و تا حد امکان سهم بدهی های خوب در مجموع بدهی ها افزایش یابد. برای این منظور از راهکارهای زیر کمک گرفته میشود:
- بازپرداخت سریع بدهی های با بهره بالا
- گرفتن وام با بهره پایین و بازپرداخت بدهی های با بهره بالا
- تجمیع بدهی ها در بدهی های با بهره پایین
برنامه ریزی برای زمان بازنشستگی
اهداف فرد برای دوران بازنشستگی
هر فرد اهداف خود را برای زمان بازنشستگی باید مشخص کند. اهدافی نظیر:
-
زمان مورد نظر برای آغاز دوران بازنشستگی
-
میزان هزینههای فرد یا خانواده در زمان بازنشستگی
-
نحوه صرف اوقات و فعالیتهای فرد یا خانواده در زمان بازنشستگی
آنچه که بیش همه موارد اهمیت دارد زمان آغاز دوران بازنشستگی است. در بسیاری از موارد فرد زمان بازنشستگی خود را انتخاب میکند و یا از آن اطلاع دارد، بطور مثال کارکنان سازمانهای خاص پس از طی دوران خاصی از خدمت و یا در سن خاصی بازنشسته خواهند شد. هزینههای دوران بازنشستگی از جمله مواردی است که ذهن بسیاری را به خود جلب میکند و افرادی سعی میکنند تا با افزایش محلهای درآمد خود، نحوه زندگی خود را به همان شکل سابق ادامه دهند و گروهی سعی میکنند تا تغییر شکل زندگی خود و کاهش هزینه ها، خود را با درآمد های بازنشستگی خود تطبیق دهند. بسیاری از افراد برای خود برنامه ریزی کرده اند که در زمان بازنشستگی بهعنوان یک توریست به دور دنیا سفر کنند و یا بخشی تصمیم میگیرند که به شهر و یا کشور محل تولد خود بازگردند و یا از شهرهای بزرگ به مناطق غیر شهری که آرام تر است تغییر مکان دهند و مثال هایی مانند آن.
ادامه مطلب
سود در تولید نیست

سود در تولید نیست
علی
پاکزاد: سالهاست که شرایط اقتصادی ایران به زیان تولیدکنندگان بوده است و
به همین دلیل همواره شاهد فرار سرمایهها از فضاهای تولیدی و ورود
سرمایهها به بخش دلالی بوده ایم.
سرمایهگذاری در مبادلات کالایی باعث
شده است کالاهایی که در بازار با مازاد تقاضا مواجه هستند در عمل مورد
استقبال دارندگان سرمایههای سرگردان باشند.
در کنار بازارهای
کالایی که معمولاً به تبع آشنایی با بازارهای آنها مورد استفاده دارندگان
نقدینگی به عنوان بستر سرمایهگذاری قرار میگیرند کالاهای سرمایهای و
بورس عمومی وجود دارند که بخش عمدهای از سرمایهها را به خود جذب میکنند.
ادامه مطلب
صندوق های سرمایه گذاری
ادامه مطلب
تفاوت های افراد موفق و ناموفق
در زیر هفت تفاوت مهمی که افراد ناموفق با افراد موفق دارند را با هم بررسی میکنیم:
۱- آنها معنی صحیح موفقیت را نمیدانند: «نابرده رنج گنج میسر نمیشود.» شما در مورد موفقیت چه فکر میکنید؟ به نظر شما موفقیت ذاتی است یا اکتسابی؟ جوابی که هر کس به این سوال میدهد تا حد زیادی بیانگر شخصیت و به نوعی عامل اصلی بودن او در موقعیتی که در حال حاظر دارد است خواه موققیت و رضایت از زندگی باشد خواه شکست و نارضایتی.
در مورد موفقیت سه باور عمومی وجود دارد:
موفقیت شانسی است: عدهای معتقداند موفقیت شانسی است. اگر شما فکر کنید موفقیت شانسی است چقدر برای کسب آن تلاش میکنید؟ مسلم است هرگز!
اگر رفتار خود و دیگران را زیر نظر بگیرید خواهید دید که ما برچسب «شانس» را فقط به اجناس دلخواه خودمان میچسبانیم. به عنوان مثال دقت کنید مردم اکثرآ موفقیت های دیگران و شکست های خود را تقصیر شانس میاندازند.
مثلآ وقتی فاطمه خانم میفهمه پسر اکبر آقا کار و بارش حسابی گرففته و ماشین مدل بالا سوار میشود و… میگوید «خدا شانس بده!» ، «ما که از این شانس ها نداریم!» ولی اینکه این بیچاره چقدر برای کسب موفقیت تلاش کرده اصلآ در نظر گرفته نمیشه و «شانس» میشود تنها عامل کسب تمام این موفقیت ها.
اما اگر دختر همان فاطمه خانم دانشگاه قبول شود عامل شانس به کلی کنار گذاشته شده و علت کسب این موفقیت تلاش شبانه روزی ، هوش و ذکاوت ، استعداد و نبوغ دختر گلشان است.
پس باور کنید که شانس خوب فقط یک فرصت برای رسیدن به موفقیت و شانس بد فقط یک اتفاق است.
عامل اصلی هر آنچه برای ما اتفاق میافتد فقط خود ما و آنچه انجام میدهیم است.
موفقیت ذاتی است: عدهای معتقداند موفقیت ذاتی است و افراد موفق موفق زاده میشوند. این باور اگر خود را یک انسان فوق العاده موفق بدانید زیاد بد نیست و تا حدودی باعث پیشرفت شما میشود ولی اگر خود را یک انسان شکست خورده بدانید چه طور؟ بهتر است برای کسب موفقیت تلاش کنید یا برای دوباره متولد شدن؟
ادامه مطلب
تکنیک های ساده برای پس انداز و کسب امنیت مالی
عاداتتان را تغییر دهید
جمله کلیشه ای که هیچوقت از زبان ها نمی افتد: “قدیم ها چیزها خیلی ارزانتر بود.” بله، تورم روی ارزش پولی که به زحمت درآورده اید بی تاثیر نیست. درست است، قبلاً با هزار تومان خیلی چیزها می شد خرید اما مردم معمولاً فراموش می کنند که ارزش پولشان بستگی به دورانی دارد که در آن زندگی می کنند. درست است که سی سال پیش میتوانستید با هزار تومان کلی چیز بخرید، اما حواستان باشد که آن روزها هم درآمدتان خیلی کمتر از الانتان بود.
مثلاً اگر یک چیز در سال ۱۹۶۰ یک دلار برایتان تمام می شد. امروز باید برای آن حداقل ۶ دلار بپردازید. تازه این درمورد دلار است، درمورد پول ایران که وضع خیلی مصیبت بارتر است.
صرفنظر از دورانی که در آن زندگی می کنید، لازم است که با راه های اصلی پس انداز پول آشنا شوید که پدرها و پدربزرگهای شما برای رسیدن به زندگی بهتر از آن استفاده می کردند.
الفبای پس انداز
اکثر والدین معمولاً درمورد اینکه توانسته اند شرایط تحصیلات مناسب را برای فرزندانشان فراهم کنند، به خود می بالند. اما متاسفانه آنها فراموش می کنند تا راه و روش پس انداز کردن پول را هم به فرزندانشان آموزش دهند.
در این مقاله قصد داریم شما را با چند و چون پس انداز و ذخیره ی پول آشنا کنیم.
ادامه مطلب
چگونه یک اتومبیل گرانقمیت را بدون هیچ پول نقدی بخریم؟
من خودم از اتومبیل
بنز مدل CLS 550 خوشم می آید. تا چهار پنج سال پیش حتی فکر نمی کردم بتوانم
چنین ماشینی را از پشت شیشه فروشگاه بنز نگاه کنم چه برسد که بخواهم مالک
یکی از آنها باشم. اما امروز وضعیت فرق کرده و همچنین دیدگاه من کاملا
متفاوت است.
این راه مطمئن ترین روش برای خرید یک اتومبیل شیک و
گرانقیمت است که به شما پیشنهاد می کنم. این روش یک روش آزموده شده و
کاربردی ست که نه تنها در مورد اتومبیل بلکه در هر موردی از زندگی قابل
اجراست.
فرض کنید ارزش اتومبیل مد نظر شما ۱۱۰ میلیون تومان باشد که احتمالا این رقم چندین برابر درآمد سالیانه شماست.
اشکال
بسیاری از ما در اینجاست که می خواهیم یکباره ۱۱۰ میلیون تومان پول نقد را
روی میز فروشنده نمایشگاه اتومبیل بگذاریم و این اغلب بسیار کم اتفاق می
افتد. درواقع علت اصلی این امر نبود صبر و حوصله کافی ست. چرا اینهمه عجله؟
بیائید کمی به خود فرصت دهیم تا بتوانیم به خواسته های خود برسیم.
-
مرحله اول: آرزو کردن به تنهایی کافی نیست. باید بخواهید تا به سمت شما بیائید.
اینکه اتومبیلی را در
خیابان و یا عکس آنرا در مجله ببینید و بگوید من هم دوست داشتم یکی از آنها
را داشته باشم به تنهایی کافی نیست. چرا؟ می توانید مطمئن باشید میلیون ها
انسان دیگر هم، همان روز با دیدن آن مدل ماشین چنین آرزویی می کنند اما
اگر نه شما و نه هیچکدام از آن انسانها به آن اتومبیل گرانقیمت نمی رسید
تنها از آن روست که عمیقا آن را نخواسته اید!
باید بخواهید و باید آنرا
صدا بزنید. باید عمیقا طالب آن باشید. باید کمبود آنرا در زندگی آینده تان
احساس کنید. باید بتوانید برای وجود آن ضرورتی را در زندگیتان پیدا کنید.
-
مرحله دوم: باید باور کنید و مطمئن باشید که لیاقت بهترین ها را دارید.
از تمرینات تجسم سازی
ذهنی استفاده کنید. خود را در سالهای آینده ببینید که سوار بر اتومبیلتان
شده اید و به محل کار، مسافرت یا تفریح می روید.
خود را پشت فرمان
اتومبیلتان تصور کنید و خود را مالک حقیقی آن بدانید و باور کنید که شما
لیاقت بهترین ها و ارزشمندترین ها را در زندگی دارید.
برای یک تجسم سازی
مناسب باید جزئیات را بدانید. پس به مجلات ماشین، اینترنت و نمایندگی های
فروش اتومبیل سر بزنید و آخرین اطلاعات را بدست بیاورید. پوستر اتومبیل مد
نظرتان را تهیه کنید و به دیوار اتاقتان بچسبانید. عکس آنرا به عنوان کاغذ
دیواری موبایل و کامپیوتر شخصیتان انتخاب کنید و بگذارید که همه جا جلوی
چشمانتان باشد!
اگر می خواهید بیشتر باورتان شود بهتر است خواسته خود را مکتوب کنید. مکتوب کردن می تواند قدرت شما را ده ها برابر افزایش دهد.
تلاش
کنید حداقل یکبار سوار این اتومبیل شوید. ساده ترین راه این است که به یکی
از نمایندگی های فروش آن اتومبیل بروید و به عنوان یک مشتری بخواهید تا
شما را راهنمایی کنند. حتما از نشستن در آن لذت می برید. مطمئن باشید کسی
به شما نه نمی گوید.
ادامه مطلب
10 مهارت اساسی پولی در شرایط نامساعد اقتصادی
نویسنده: جیدیراث
مترجمان: شادی اشرفزاده و امید شکیبا
اوضاع اقتصادی درهم ریخته است. بازار سهام به سراشیبی افتاده، تعداد بیکاران افزایش یافته و بازار مسکن همچنان یکوری میرود.
![]() |
کسانی که میشناسم، عصبی و متشنج شدهاند. آنها نگرانند که رکود بدتر شده و بودجه شخصیشان سرانجام از هم بپاشد.
وقتی
به پول میرسیم، بهترین دفاع، حمله خوب است. بهترین راه برای پرهیز از
سقوط اقتصاد ملی، کنترل داشتن بر اقتصاد شخصی است. با تکمیل عادات مالی
هوشمندانه، میتوانید حتی در میانه بحران مالی در آرامش باقی بمانید.
اینجا
ده مهارت ضروری پولی بر اساس تجربیات خودم و هر بازخوردی از خوانندگان
بیان شده است که به ما در هوای توفانی مالی جاری کمک میکند.
ادامه مطلب
هشت قانون ثروتمندشدن
نه کسی شانسی
ثروتمند می شود و نه کسی شانسی ثروت خود را از دست می دهد. این موضوع
بیانگر این مطلب است که ثروتمند شدن نیز مثل رسیدن به هر خواسته دیگری در
این دنیا برای خود مراحلی دارد, و فقط کسانی که از این موضوع باخبرند می
تواند به ثروتمند شدن خود امید داشته باشند. این مراحل عبارتنداز:
1- نابرده رنج گنج میسر نمی شود:
برای
ثروتمند شدن باید تلاش کرد. اینکه دوست داشته باشید ثروتمند شوید با اینکه
بخواهید واقعا انسان ثروتمندی شوید متفاوت است. رسیدن به استقلال مالی
شانسی نیست, برای رسیدن به استقلال مالی باید نهایت تلاش خود را بکنید.
فراموش نکنید که نابرده رنج گنج میسر نمی شود. اگر بخواهید که به ثروت
برسید باید سختی های آن را تحمل کنید. معمولا انسانهای که هدف والایی در سر
ندارند با کوچکترین سختی ها دست از تلاش خود بر می دارند ولی اگر بتوانید
سختی ها را تحمل کنید به زودی به هدف خود می رسید. توجه داشته باشید که همه
کسانی که در زندگی موفق می شوند, ممکن است در شروع با دشواری روبه روشده و
مجبور باشند که به تلاشی نومید کننده دست بزنند. باید مشکلات و سختی ها را
پشت سر بگذارید تا بتوانید به هدف خود برسید. هنگامی که توماس ادیسون
تصمیم گرفت تا لامپ را اختراع کند در اولین تلاش خود موفق به ساخت آن نشد.
او مصمم شد که به رویای خود جامه عمل بپوشاند و با آنکه بیش از هزار بار
شکست خورد, آنقدر ایستاد تا موفق گردید.
ادامه مطلب
موفقیت یک نوع روش و نگرش است
موفقیت برای کسی که باور دارد می تواند موفق شود و آرزوی خویشتن را مبنای عمل قرار داده، به سادگی قابل دسترسی است و اسرار پیچیده ای ندارد. بسیاری از کسانی که به موفقیت های بزرگ نائل شدند، هنگامی که داستان موفقیتشان را می گویند قبل از دستیابی به هدف نهایی، همواره از رویاها و شور و شوق خود صحبت می کنند. در واقع نکته مهم این است: آنها عاشق کارشان بوده اند.
سعادتمندی های بزرگ و حتی کامیابی های کوچک، مثل برخورداری از ثبات مالی نسبتا خوب، اغلب بخشی از این رویاها بوده، اما قوی ترین نیروی محرکه ی این آدم ها برای جهت دادن به شور و هیجان آنها، رویای ثروتمند شدن است و بس. آیا می توانید تصور کرد: استیون استیلبرگ، اگر عاشق فیلم نبود، می توانست ثروت های میلیونی کسب کند؟ یا هنری فورد اگر مجذوب ماشین آلات نبود؟ یا دونا کارن اگر عاشق لباس ها نبود؟
ما کاری را انجام می دهیم که آن را دوست داریم و استعدادهای ذاتی ما متجلی می شود. بدون اینکه زیانی به کسی وارد کنیم می توانیم در بالاترین سطح ممکن برای خود، اجتماع و حتی سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم موثر و مفید باشیم.
ادامه مطلب
راز ثروتمند شدن از نگاه ناپلئون هیل

میتوانید تصور کنید کسی که در کودکی در حسرت یک بشقاب غذا بسر میبرده، در سالمندی به یکی از ثروتمندان جهان تبدیل شود. این تصور امکانپذیر است و او کسی نیست جز «ناپلئون هیل». هرچند که بهجرات میتوان گفت که افرادی مثل «هیل» در جهان کم نیستند.
ناپلئون هیل 26 اکتبر 1883 در ویرجینیای آمریکا چشم به جهان گشود. خانهای که او در آن تولد یافت فقط یک اتاق در کنار رودخانهای در ویرجینیا بود. 10 ساله بود که مادرش بر اثر بیماری و تغذیه ناسالم از دنیا رفت. او همیشه به کودکان همسن و سال خود که لباس خوب میپوشیدند و خوراکیهای متنوع میخوردند با افسوس نگاه میکرد.
بعد از مرگ مادر، زندگی برای ناپلئون سختتر شد، زیرا پدر بدون توجه به وضعیت مالیاش 2 سال بعد از مرگ همسر ازدواج کرد. از آنجایی که ناپلئون جوان بسیار سرکش و پرخاشگری بود، نامادریاش توانست روح سرکش او را مهار کند و به دلیل علاقهای که به خواندن و نوشتن داشت به مطالعه کتابهای داستان و خلاصهنویسی و داستاننویسی روی آورد. به طوری که در 13 سالگی خبرنگار روزنامه ویرجینیا شد و نام گزارشگر کوهستان را برای خود انتخاب کرد. او پولی را که از این راه به دست میآورد خرج هزینه تحصیل خود میکرد. هیل در 18 سالگی به این نتیجه رسید که به وکالت علاقهمند است و این میل در او بهوجود آمد که میتواند از فعالان حقوق بشر شود؛ به همین خاطر تصمیم گرفت وارد دانشکده حقوق دانشگاه جورج تاون شود، ولی چون از عهده هزینهاش برنیامد، آنجا را رها ساخت. ناپلئون برای داشتن درآمد بیشتر فعالیتش را در روزنامه بیشتر کرد. استعدادش در نوشتن عالی بود و سردبیر از نوشتهها و مقالات وی استقبال میکرد و کار مصاحبه با افراد برجسته و معروف را به او میسپرد. ناپلئون پسری زرنگ و کوشا بود و در هنگام مصاحبه با افراد نامدار، از تجربیات آنان درس میگرفت و در زندگی خود به کار میبرد.
ادامه مطلب
کتاب ” پدر پولدار، پدر بی پول”
کتاب ” پدر پولدار، پدر بی پول” یکی از پرفروشترین کتابهای مدیریتی چند سال اخیر است .اجمال داستان به شرح ذیل است.
من دو بابا داشتم، یکی دارا و دیگری نادار. یکی بسیار درس خوانده و زیرک بود، مدرک دکترا داشت و دوره چهار ساله کارشناسی را دو ساله گذرانده بود. بابای دیگر هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پایان برساند.
هر دو مرد سختکوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند. درآمد هر دو نفر رضایتبخش بود، ولی یکی از آنان در زمینه مالی پیوسته مشکل داشت. بابای دیگر برای خانواده و دیگران به ارث گذاشت. از دیگری تنها صورتحسابهایی به جا ماند که می بایست پرداخت شوند.
هر دو به من اندرزهایی دادند، ولی اندرزهای آنها متفاوت بود. هر دو به درس خواندن سخت عقیده داشتند، ولی موضوعات یکسانی را توصیه نمی کردند.
ادامه مطلب
به سوی پس انداز و سرمایه گذاری
|
![]() |
ادامه مطلب
مدیریت پول
فکر می کنید
تفاوت آدمهای پولدار با آدمایی که همیشه هشتشون گرو نهشونه چیه ؟ آیا اونا
باهوش ترن ؟ از باباشون به ارث بردن ؟ یا حرفایی شبیه به این که همیشه در
مورد پولدارها شنیده میشه . نه جواب هیچ کدوم از اینها نیست اینها فقط
تفکرات منفی ما هستتند در مورد اونا . آمار هم بگیرید به همین نتیجه می
رسید . پس جواب چیه ؟ درسته جواب توانایی مدیریت پول هست . یعنی اینکه ما
چطور پولمونو خرج کنیم و چکار کنیم که دخلمون با خرجمون بخونه .
اولین
کار اینه که شما حسابداری بلد باشید . نترسید نمی خوام واحد های دانشگاهیشو
پاس کنید نه فقط کافیه یه کلیاتی رو از اون بدونید چیزایی که تو مدرسه به
ما یاد نمیدن و اگه تا دکترای تخصصی هم برید بازم کسی اونارو بشما یاد
نمیده مگر اینکه رشتتون مدیریت یا حسابداری باشه . شما فقط کافیه تفاوت دارایی و بدهی رو بدونید . همین .
تعریف ساده دارایی و بدهی : دارایی چیزیه که پول رو به جیب شما میفرسته ولی بدهی چیزیه که پول رو از جیب شما درمیاره . به
این تعریف خوب فکر کنید و شروع کنید روی یک کاغذ دارایی ها و بدهی هاتون
رو بنویسید . وبنویسید که هرکودوم چقدر پول به جیب شما میفرستند یا از جیب
شما برمی دارند .
ادامه مطلب
آیا پولدارها سربار هستند؟
همانگونه که لویس خاطر نشان میکند، عدهای به ثروتمندان، اتهام سرباری و مفت خوری میزنند. آیا این ناجوانمردانه نیست که بیل گیتس مالک شرکت مایکروسافت میلیاردها دلار ثروت داشته باشد –بسیار بیشتر از آنچه برای یک زندگی لوکس نیاز دارد- در حالی که دیگران باید برای حقوق بخور و نمیر و مقرری ناچیز خود تلاش کنند؟ دقیقا محدودهای که مخالفان بازار علیه آن اعتراض میکنند، اصلی در حمایت از بازار است. مردم میخواهند کالاهای بیشتر در اختیار داشته باشند و این هدف تنها از راه سرمایهگذاری در مقیاس وسیع محقق میشود. در مقابل سرمایهگذار نیز به پس انداز نیاز دارد و تنها ثروتمندان می توانند مقادیر عظیمی را پس انداز کنند. نمی توان از فقرا انتظار داشت که پسانداز کنند. زیرا آنها برای رفع نیازهای ضروری خود نظیر غذاو سرپناه محتاج یک دلار هستند. طبقه متوسط هم مقداری پس انداز برای رفع مواقع ضروری، تحصیل فرزندان یا دوران پیری خواهند داشت اما آنها نیز نیازها و تمایلات فوری دارند و به هر ترتیب این پس اندازها ناگهان مصرف میشوند، به ویژه پس از بازنشستگی . این در حالی است که ثروتمندان شرایط متفاوتی دارند. آنها بسیار پولدار هستند و به سادگی نمیتوانند پول خود را خرج کنند. در واقع آنها چارهای جز پسانداز ندارند. بنابراین، اگر جامعهای مرفه و کامیاب میخواهیم، به ثروتمندان نیاز داریم. با این حال عدهای میپرسند، آیا سود کلانی که برخی از اقتصاد سرمایهداری دریافت میکنند به افزایش قیمت کالاها برای قشر ضعیف منجر میشود؟ اگر این سودها کاهش یابند، قیمت کالاها پایینتر نخواهد آمد؟ لویس یادآور میشود که سود و زیان، تولیدکنندگان را در جهت پاسخگویی به نیازهای مصرفکنندگان راهنمایی میکند. در صورتی که تجارتی سود هنگفتی داشته باشد این به آن معناست که مصرفکنندگان به این نوع کالاها نیاز بیشتری دارند وکارآفرینان منابع را در جهت برآورده کردن نیازها هدایت میکنند.
در یک اقتصاد آزاد به سرمایهگذاری و پسانداز وابسته است. در یک اقتصاد در حال رشد، باید حجم سود جمعآوری شده دوباره سرمایهگذاری شود.یک نقش منحصر به فرد در اختیار ثروتمندان است تا وادار به پس انداز و سرمایه گذاری شوند. آنها به تنهایی بیش از آنچه میتوانند خرج کنند، سرمایه در اختیار دارند.
پول پول می آورد
پول پول می آورد ...ولی آیا همه پولدارند؟
آیا به اندازه ای پول دارید که با آن کارگاه یا کارخانه ی تولیدی تاسیس کرده و از سود هنگفت ماهیانه برخوردار شوید؟
آیا به فکر کار کردن با پولهای سرگردان و پس انداز خود بوده اید؟
آیا تمام کسانی که پول پس انداز دارند با آن کار میکنند؟
آیا زمینه ی مناسب برای کار و سرمایه گذاری پرسود سراغ دارید؟
.
.
آیا دوست دارید به جای اینکه شما برای پول کار کنید ... پولتان برای شما کار کند؟