با خستگی ذهنی پا به سن نگذارید!
شنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ
پیری، به خستگی شباهت دارد.نوعی از خستگی که سبب مشکل می شود ، خستگی ذهنی است. با تشخیص خستگی باید دست از فکر کردن بکشیم.
سالخوردگان به گیج و گنگ بودن معروف هستند. مثلا ممکن است کتابی که در دست دارید به آشپزخانه ببرید و لیوان را در کتابخانه بگذارید.اگر به تنهایی یا با همنشین فهیمی ( به ویژه کسی که مانند شما دچار حواس پرتی باشد)زندگی می کنید، شاید بتوانید از زندگی همراه با گیجی و آشفتگی خود لذت ببرید. اما اگر با دیگران زندگی می کنید، چنین اشتباه هایی شما را پریشان می کنند. ممکن است کاری را شروع کنید، اما علت اصلی آن در نظرتان رنگ می بازد و موضوع پیش پا افتاده ای جای آن را می گیرد.
فکر کردن بخشی از زندگی شماست و ناکامی در درست اندیشیدن می تواند بهایی گزاف داشته باشد.شاید لازم باشد که تدابیر ویژه ای بیندیشید. برای درست اندیشیدن باید مقدماتی فراهم شود. این کار در هر سنی با ارزش است؛ به ویژه در دوران سالمندی . همان طور که نام ها را پس از فرایندی طولانی، به یاد می آوردید، افکار هم حضور دارند، اما به راحتی بروز نمی کنند.پس فکر کردن با تأنی مفید است.
گرد آوری اندیشه هایتان
افکار شما مانند میوه هایی رسیده به درخت ذهن آویخته نیستند که به دلخواه آن ها را بچینید. آن ها در مکان ها و زمان های متفاوت به سراغ شما می آیند و باید به شکلی نگه داری شوند که هر گاه خواستید از آن ها استفاده کنید ، در دسترس باشند. اقداماتی که فراموشکاری را کاهش می دهند در این جا نیز سودمندند مثل همراه داشتن دفترچه یادداشت جیبی که در جمع آوری افکار پراکنده به شما کمک می کند. اگر افکار جمع آوری شده را کنار هم قرار دهید، روابط میان آن ها را خواهید یافت. وجود مکانی برای اندیشیدن، که عاری از عوامل موجب حواس پرتی باشد، نیز اهمیت دارد.
سالخوردگان از محرومیت خاصی رنج می برند، آن ها اغلب از داشتن یاران هم فکر و هم سلیقه محروم اند. دبیران بازنشسته دیگر با دانش آموزان سخن نمی گویند. تاجران بازنشسته دیگر با شرکای خود گفتگو نمی کنند. به طور کلی سالمندان خود را همراه افرادی می بینند که علائق مشترکی با آن ها ندارند. تنها در گروه های دو نفره می توان مذاکراتی را ترتیب داد.در این صورت، می توانید ذهنتان را به کار اندازید و مهمتر از همه، اطمینان به قدرت تعقل تان را بهبود بخشید.
ترس از درست فکر نکردن ، مانند ترس از لکنت زبان یا فراموشی ، می تواند اوضاع را بدتر کند. بنابراین هر کاری که برای تقویت تفکر خود انجام دهید، موجب اطمینان خاطر می شود.
تفکر آرامش بخش
پیری بیشتر به خستگی شباهت دارد، با این تفاوت که نمی توانید با استراحت کردن یا رفتن به تعطیلات، آن را برطرف سازید. شاید نوعی از خستگی را که سبب مشکل می شود بتوان خستگی ذهنی نامید. به طور معمول ، ما زمان خستگی جسمانی و نیاز خود را به استراحت تشخیص می دهیم. اما خستگی ذهنی ، چون اغلب از وجود آن آگاه نیستیم ، خیلی برایمان گران تمام می شود. با توجه به چند نشانه مفید می فهمیمکه باید دست از فکر کردن بکشیم و استراحت کنیم.
نشانه هایی وجود دارد که شاید برای تشخیص خستگی شما نیز مفید باشد. افزایش ناسزاگویی و توهین به مقدسات، انداختن گناه خود به گردن دیگران، تأخیر در تصمیم گیری، تأسف خوردن به حال خود، بی میلی نسبت به ورزش یا استراحت، و خوردن بیش از اندازه یا کمتر از مقدار کافی. نشانه مفید دیگر ، تمایل به طفره رفتن است.
هنگام خستگی، در صحبت کردن دچار اشتباه می شویم. برجسته ترین این اشتباهات ، کلمات نادرستی هستند که تنها به دلیل هم قافیه بودن با واژه های صحیح یا شباهت های دیگر با آن ها ، بر زبان جاری می شوند. این اشتباهات لفظی هنگامی رخ می دهند که خسته شده ایم و از قرار معلوم ، تنها با اجتناب از خستگی می توانیم مانع بروز آن ها شویم. با استفاده از فراغت و فرصت های استراحت ، خستگی ما رفع می شود. اما میزان این رفع خستگی به کاری بستگی دارد که انجام می دهیم.
اگر وقت آزادمان را صرف امور خسته کننده کنیم، به احتمال زیاد قادر نخواهیم بود که به درست اندیشی بپردازیم. شاید به حل معماهای پیچیده، شطرنج یا دیگر بازی های فکری علاقه مند باشید. شاید از پرداختن به آن ها لذت ببرید، اما شما را خسته کنند. از آن ها دست بکشید . معیارهایتان را کمی تغییر دهید؛ داستان های پلیسی بخوانید یا به تماشای بعضی از برنامه های تلویزیونی بپردازید که قبلا آن ها را چرند می دانستید.
خلاقیت
معدود افرادی هستند که در سنین پیری خلاق باشند.سالمندان بیش از هر کس دیگری، برای حل مشکلات به شیوه های کهنه متوسل می شوند و به نظر می آید که آن ها از حس نو آوری و ابتکار کمتری برخوردارند، چون زمانی طولانی به این شیوه عمل کرده اند.اما بعضی مشکلات را نمی توان با روش های قدیمی حل کرد.( از جمله این مشکلات می توان به ملالت ناشی از فقدان تنوع اشاره کرد.) افراد خلاق به دو نکته واقف اند. یک)چگونه در آثار خود تغییر ایجاد کنند دو) چه تغییری را برگزینند و کدام یک را نفی کنند.
یکی از راه های بروز خلاقیت، ایجاد تغییرات عمدی در شیوه های انجام کار است. بکوشید حقایق بدیهی را به متضاد هایشان تبدیل کنید و ببینید که نتیجه چه می شود. اگر تمایل دارید که مسیری را بپیمایید ، مسیر دیگر را امتحان کنید. سعی کنید که کارها را به شیوه ای متفاوت با آن چه پیش از یاد گرفته اید ، انجام دهید. هر چه تغییرات بیشتر باشند ، ارزش تغییرات مفیدی که باید حفظ شوند بیشتر می شود. برای تغییر الگوهای قدیمی چنین عمل کنید : اندیشه هایتان را واضح و بی پرده در معرض دید همگان قرار دهید و ببینید که آیا خودتان به آن ها احترام می گذارید یا نه.
سالخوردگان به گیج و گنگ بودن معروف هستند. مثلا ممکن است کتابی که در دست دارید به آشپزخانه ببرید و لیوان را در کتابخانه بگذارید.اگر به تنهایی یا با همنشین فهیمی ( به ویژه کسی که مانند شما دچار حواس پرتی باشد)زندگی می کنید، شاید بتوانید از زندگی همراه با گیجی و آشفتگی خود لذت ببرید. اما اگر با دیگران زندگی می کنید، چنین اشتباه هایی شما را پریشان می کنند. ممکن است کاری را شروع کنید، اما علت اصلی آن در نظرتان رنگ می بازد و موضوع پیش پا افتاده ای جای آن را می گیرد.
فکر کردن بخشی از زندگی شماست و ناکامی در درست اندیشیدن می تواند بهایی گزاف داشته باشد.شاید لازم باشد که تدابیر ویژه ای بیندیشید. برای درست اندیشیدن باید مقدماتی فراهم شود. این کار در هر سنی با ارزش است؛ به ویژه در دوران سالمندی . همان طور که نام ها را پس از فرایندی طولانی، به یاد می آوردید، افکار هم حضور دارند، اما به راحتی بروز نمی کنند.پس فکر کردن با تأنی مفید است.
گرد آوری اندیشه هایتان
افکار شما مانند میوه هایی رسیده به درخت ذهن آویخته نیستند که به دلخواه آن ها را بچینید. آن ها در مکان ها و زمان های متفاوت به سراغ شما می آیند و باید به شکلی نگه داری شوند که هر گاه خواستید از آن ها استفاده کنید ، در دسترس باشند. اقداماتی که فراموشکاری را کاهش می دهند در این جا نیز سودمندند مثل همراه داشتن دفترچه یادداشت جیبی که در جمع آوری افکار پراکنده به شما کمک می کند. اگر افکار جمع آوری شده را کنار هم قرار دهید، روابط میان آن ها را خواهید یافت. وجود مکانی برای اندیشیدن، که عاری از عوامل موجب حواس پرتی باشد، نیز اهمیت دارد.
سالخوردگان از محرومیت خاصی رنج می برند، آن ها اغلب از داشتن یاران هم فکر و هم سلیقه محروم اند. دبیران بازنشسته دیگر با دانش آموزان سخن نمی گویند. تاجران بازنشسته دیگر با شرکای خود گفتگو نمی کنند. به طور کلی سالمندان خود را همراه افرادی می بینند که علائق مشترکی با آن ها ندارند. تنها در گروه های دو نفره می توان مذاکراتی را ترتیب داد.در این صورت، می توانید ذهنتان را به کار اندازید و مهمتر از همه، اطمینان به قدرت تعقل تان را بهبود بخشید.
ترس از درست فکر نکردن ، مانند ترس از لکنت زبان یا فراموشی ، می تواند اوضاع را بدتر کند. بنابراین هر کاری که برای تقویت تفکر خود انجام دهید، موجب اطمینان خاطر می شود.
تفکر آرامش بخش
پیری بیشتر به خستگی شباهت دارد، با این تفاوت که نمی توانید با استراحت کردن یا رفتن به تعطیلات، آن را برطرف سازید. شاید نوعی از خستگی را که سبب مشکل می شود بتوان خستگی ذهنی نامید. به طور معمول ، ما زمان خستگی جسمانی و نیاز خود را به استراحت تشخیص می دهیم. اما خستگی ذهنی ، چون اغلب از وجود آن آگاه نیستیم ، خیلی برایمان گران تمام می شود. با توجه به چند نشانه مفید می فهمیمکه باید دست از فکر کردن بکشیم و استراحت کنیم.
نشانه هایی وجود دارد که شاید برای تشخیص خستگی شما نیز مفید باشد. افزایش ناسزاگویی و توهین به مقدسات، انداختن گناه خود به گردن دیگران، تأخیر در تصمیم گیری، تأسف خوردن به حال خود، بی میلی نسبت به ورزش یا استراحت، و خوردن بیش از اندازه یا کمتر از مقدار کافی. نشانه مفید دیگر ، تمایل به طفره رفتن است.
هنگام خستگی، در صحبت کردن دچار اشتباه می شویم. برجسته ترین این اشتباهات ، کلمات نادرستی هستند که تنها به دلیل هم قافیه بودن با واژه های صحیح یا شباهت های دیگر با آن ها ، بر زبان جاری می شوند. این اشتباهات لفظی هنگامی رخ می دهند که خسته شده ایم و از قرار معلوم ، تنها با اجتناب از خستگی می توانیم مانع بروز آن ها شویم. با استفاده از فراغت و فرصت های استراحت ، خستگی ما رفع می شود. اما میزان این رفع خستگی به کاری بستگی دارد که انجام می دهیم.
اگر وقت آزادمان را صرف امور خسته کننده کنیم، به احتمال زیاد قادر نخواهیم بود که به درست اندیشی بپردازیم. شاید به حل معماهای پیچیده، شطرنج یا دیگر بازی های فکری علاقه مند باشید. شاید از پرداختن به آن ها لذت ببرید، اما شما را خسته کنند. از آن ها دست بکشید . معیارهایتان را کمی تغییر دهید؛ داستان های پلیسی بخوانید یا به تماشای بعضی از برنامه های تلویزیونی بپردازید که قبلا آن ها را چرند می دانستید.
خلاقیت
معدود افرادی هستند که در سنین پیری خلاق باشند.سالمندان بیش از هر کس دیگری، برای حل مشکلات به شیوه های کهنه متوسل می شوند و به نظر می آید که آن ها از حس نو آوری و ابتکار کمتری برخوردارند، چون زمانی طولانی به این شیوه عمل کرده اند.اما بعضی مشکلات را نمی توان با روش های قدیمی حل کرد.( از جمله این مشکلات می توان به ملالت ناشی از فقدان تنوع اشاره کرد.) افراد خلاق به دو نکته واقف اند. یک)چگونه در آثار خود تغییر ایجاد کنند دو) چه تغییری را برگزینند و کدام یک را نفی کنند.
یکی از راه های بروز خلاقیت، ایجاد تغییرات عمدی در شیوه های انجام کار است. بکوشید حقایق بدیهی را به متضاد هایشان تبدیل کنید و ببینید که نتیجه چه می شود. اگر تمایل دارید که مسیری را بپیمایید ، مسیر دیگر را امتحان کنید. سعی کنید که کارها را به شیوه ای متفاوت با آن چه پیش از یاد گرفته اید ، انجام دهید. هر چه تغییرات بیشتر باشند ، ارزش تغییرات مفیدی که باید حفظ شوند بیشتر می شود. برای تغییر الگوهای قدیمی چنین عمل کنید : اندیشه هایتان را واضح و بی پرده در معرض دید همگان قرار دهید و ببینید که آیا خودتان به آن ها احترام می گذارید یا نه.