“نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان”
سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام ( ضحی ۱تا ۳) افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی. (یس ۳۰) و از […]
سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام
( ضحی ۱تا ۳)
افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی.
(یس ۳۰)
و از تمام پیامهایم روی برگرداندی
(انعام ۴)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
(انبیا ۸۷)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.
(یونس ۲۴)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
(حج ۷۳)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام
وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی
اما به من شک داشتی .
( احزاب ۱۰)
تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین
کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی
من بازگردی،که من مهربانترینم در بازگشتن.
(توبه ۱۱۸)