ما مدیون شهدا هستیم
مادر شهید تازه‌شناسایی شده: ۳۲ سال انتظار کشیدم ، انگار وسط شعله‌های آتش، خاکستر می‌شدم |
|
|
مادر شهید علی‌مددی میگوید: اینکه شما می‌پرسی انتظار چگونه بود مثل این است، حال کسی را پرسیده باشی که در آتش آنقدر سوخته که فقط خاکسترش باقی‌مانده و در این شرایط به او بگویند چه حالی داری؟ چه جوابی می‌شنوید؟ از این حال بدتر هم هست؟ |
آرشیو متنهای روایت عشق
| خاطرات شهدا |
|
|
مادر شهید تازه‌شناسایی شده: ۳۲ سال انتظار کشیدم ، انگار وسط شعله‌های آتش، خاکستر می‌شدم |
|
|
|
مادر شهید علی‌مددی میگوید: اینکه شما می‌پرسی انتظار چگونه بود مثل این است، حال کسی را پرسیده باشی که در آتش آنقدر سوخته که فقط خاکسترش باقی‌مانده و در این شرایط به او بگویند چه حالی داری؟ چه جوابی می‌شنوید؟ از این حال بدتر هم هست؟ |
|
علی‌اصغر اصغری ترکانی میگوید: وقتی سال‌ها از شهادت پدرم گذشت و زمان طولانی شد، دیگر درمیان شهدای گمنام پدرم را حس می‌کردم. یکی از علایق ایشان بود که گمنام بماند، بازگشت پیکرش قطعا حکمتی دارد که هنوز نتوانسته‌ام آن را حلاجی کنم. |
| وصیت نامه و زندگینامه شهدا |
|
|
شهید فرامرز بخشی‌پور در وصیت‌نامه خود
می‌نویسد: بر سنگ قبرم اسم مرا ننویسید و به جای آن حدیث امام
حسین(ع) را که معلمم به من آموخته، بدهید بنویسند. |
|
منم بنده ذلیل و ناتوان درگاهت میدانم که مرا دوست داشتی و با اینکه توبه ام را شکستم باز با روی باز و گشاده مرا پذیرفتی و به من لطف کردی که مرا به این مکان مقدس آوردی و زبانم را به حمدو ثنای خود آشنا ساختی و باطنم را به دوستی خود آشنا کردی و علاقه ام را به چهارده معصومت افزون کردی زبانم را به ذکر و دعا به در گاهت آشنا نمودی و مرا در راهی که در پیش داشتم ثابت قدم گردانیدی |
| زنان و دفاع مقدس |
|
