اینهایی
که میگویند این رابطهها برای ازدواج آدم را پخته میکند، نه خیر! پخته
نمیکند. چون دختر و پسری که با افراد مختلف رابطه دارند، چون آدمهای زیاد
دیدهاند، خیلی با ازدواج موفق نیستند. چون تا قهر کرد، میگوید دلیلی
ندارد من با تو زندگی کنم. من قبل از تو... چه بگوید چه نگوید! چون این قبل
از ازدواج با ایشان با کسانی دیگری هم بوده است. تا چیز شد برمیگردد. مثل
آدمی که بیاید در خانه، تا دید غذا بد است، اگر دور تا دور خانهاش دیزی و
کبابی و سیراب شیردانی و جگرکی و ساندویچی و همبرگر و نمیدانم پیتزا و...
اگر در تمام دور تا دور خانهاش چیزی باشد، میگوید اصلاً دلیلی ندارد
من بیایم در خانه، میروم و بیرون غذا میخورم. اما اگر
بفهمد همهی خانهها، همهی دکانها بسته است، خانمش بگوید: بنشین تا غذا
حاضر شود، مادرش بگوید: بنشین. میگوید: چشم! چون همهی دکانها بسته است.
اگر راهها بسته بود، در خانه صبر میکند، اما اگر راه باز بود، با مختصر
بهانه خانه را رها میکند و در خانه را بر هم میزند و پیتزایی و ساندویچی
میرود. آدمهایی که رابطهی دختر و پسر دارند، با زندگی همسر صابر
نیستند. چون با چند نفر دیگر هم بوده است، دلیلی ندارد که من با تو باشم،
میروم جای دیگر! اتفاقاً دوست پسر و دوست دختر، تمرین فرار از خانه است.
چون وقتی آدم با بیست نفر، سی نفر، کمتر، بیشتر، دو نفر، یک نفر رابطه
داشت، چون مزههای آنها را هم چشیده است، دلیلی نیست که با تو باشم. ول
میکند و میرود. ول میکند و میرود. این فاجعه است. تربیت
اسلامی چه میگوید؟ برای ورودیها! از کجا وارد میشود؟ از چشم! میگوید:
نبین! دست، گفتگو، غذا... میگوید: خودت را آزاد نگذار، یک خورده خودت را
کنترل کن. بعد هم میگوید در پردازش، تخیلات، جوان نشسته است، دختر و پسر
میروند در فکر، بلند شو و بدو!
رحمت
خدا بر شهید امیر بابایی، میگوید دانشجوی خلبانی در آمریکا بودم، دیدم
تخلیات در مغزم آمد، بلند شدم و دویدم. مدیر و رئیس دانشگاه گفت: چرا این
وقت شب میدوی؟ گفت: فشار غریزهی جنسی است. میدوم که با دویدن تخلیه شوم و
حواسم به جای دیگری برود. تخیلات، تفکرات، احساسات...