هرچه چشم چرانی بیشتر باشد، آدم نمیتواند متمرکز باشد. مطالعه کند
حاج آقا قرائتی می گوید :
من یک سوالی از خانمها میکنم. اگر دوست دارید راحت جواب بدهید. دوست دارید که یک خانمی با جلوهای که دارد در خیابان دل پدرت را ببرد؟ پدرت دیگر کاری به زندگی نداشته باشد. دختر خانم من نمیخواهم از قرآن چیزی بگویم. شما که با شکلت دل یک جوان را میبری. فکر نمیکنی جوانی که نامزد دارد شما را میبیند و میبیند که شما از زن خودش بهتر هستی. شکل شما، زندگی این زن و شوهر را متزلزل میکند.
فکر نمیکنی که فردا هم یک دختری زیباتر از خودت بیاید و با جلوه خودش دل شوهر شما را حسابی تسخیر کند. فکر نمیکنی شنی که در این دیگ میاندازی زیر دندان خودت هم برود؟(مرداد ماه 70)
از خودت سوال کن. من که با این وضع بیرون رفتم چه کسی از من خوشش میآید؟ خدا از من خوشش میآید؟ امام زمان از من خوشش میآید؟ انقلابیون وخون دادهها وخانواده شهدا از من خوششان میآید؟ حزب اللهیها از من خوششان میآید؟ چهار نفر جوان هرزه خوششان میآید؟(مرداد ماه 70)
جاهایی که دختر و پسر به هم نگاه میکنند و چشم چرانی میکنند تمرکز فکری برای مطالعه ندارند. هرچه حفاظ بیشتر باشد، تمرکز فکری برای مطالعه بیشتر است. هرچه چشم چرانی بیشتر باشد، آدم نمیتواند متمرکز باشد. مطالعه کند. چون آدم دارد مطالعه میکند یک دختری میاید رد شود، نگاهش میکند. بعد هم میگوید: تا میاید مطالعه کند یکی از این طرفش میگذرد.(مرداد ماه 70)