رهایی از جهنم با خرج دادن برای امام حسین(ع)
وقتى میرزا نبى خان که یکى ازنزدیکان محمّد شاه قاجار بود وفات کرد(او در حیاتش به فسق و فجور در ظاهر معروف بود)، شبى در خواب دیدم که گویا در باغها و عمارتهاى بهشتى گردش مىکند و کسى نیز همراه من است که منازل و قصرها را مىشناسد، پس به جائى رسیدیم.
آن شخص گفت: اینجا منزل «نبى خان» است و اگر مىخواهى خودش را ببینى آنجا نشسته سپس به جائى اشاره کرد.
من متوجه آنجا شدم، دیدم که او(میرزا نبى خان) در تالارى نشسته است. او چون مرا دید به من اشاره کرد که بیا بالا. من نزد او رفتم، پس برخاست و سلام کرد و مرا در صدر مجلس نشانید و خودش به همان عادتى که در دنیا داشت نشست، و من در حال او متفکر بودم.
او به من نگاه کرد و گفت: اى شیخ گویا از مقام من تعجب مىکنى، زیرا اعمال من در دنیا خوب نبود و نتیجهاى جز عذاب دردناک نداشتم. البته اینطور هم بود.
اما من در طالقان معدن نمکى داشتم و هر سال درآمد آن را به نجف اشرف مىفرستادم تا صرف برگزارى مراسم عزادارى حضرت سیدالشهداء(ع) شود.
خداوند این مکان و باغ را در عوض آن به من عطا کرد.
مرحوم شیخ تهرانى گفت: من از خواب بیدار شدم در حالتى که متعجب بودم.
فرداى آن روز این رؤیا را در مجلس بازگو نمودم. یکى از فرزندان ملا مطیع طالقانى گفت:
این خواب صادقانه است، او در طالقان معدن نمکى داشت و درآمد آن را که نزدیک صدتومان بود هرساله به نجف مىفرستاد و پدر من مسئول خرج کردن آن در راه عزادارى امام حسین(ع) بود.
مرحوم شیخ تهرانى فرمود: تا آن وقت من نمىدانستم که او در طالقان ملک دارد و هر سال در نجف مراسم عزادارى بر پا مىکند.
هر که شرح غم جانسوز تو بشنید بسوخت *** یا مزار و حرمت کرببلا دید بسوخت
هر که آزاده شد و تن به حقارت نسپرد *** بر دل صافى خود عشق تو بگزید بسوخت
منبع: کرامات الحسینیّة، جلد 1.