دولت به دنبال اقتصاد مقاومتی نیست !!!
به گزارش فارس، اقتصاد ایران وابسته به نفت است و مهمترین محصولی که در بازارهای جهانی حضور دارد، نفت است و این کالا مهمترین منبع تأمین ارز برای کشور محسوب میشود، از این رو کشور ما برای دستیابی به رشد اقتصادی به ارز قابل توجهی نیاز دارد، بخش صنعت برای تأمین مواد اولیه به کالاهای واسطهای و وارداتی وابسته است و برای تولید برخی از کالاها نیز به واردات تکنولوژی و ماشینآلات صنعتی نیاز داریم و به طور کلی بخش تولید و صنعت ایران به شدت به ارز وابسته هستند.
در برخی موارد تا 70 درصد صنایع ما به خارج وابستهاند و اگر ارز مورد نیازشان تأمین نشود، تولید این کالاها و رشد اقتصادی نیز به خطر میافتد، در نهایت به تعطیلی بنگاههای اقتصادی میانجامد. بنابراین اقتصاد ایران کاملاً به نفت وابسته است، البته مفهوم این سخن این نیست که اقتصاد ما بالقوه و بدون نفت نمیتواند اداره شود. ظرفیتهای بسیار بالایی در اقتصاد وجود دارد که میتواند جای خالی دلارهای نفتی را بگیرد.
احتمالاً منظورتان توسعه صادرات کالاست، متأسفانه در این سالها کشورهای هدف کاهش یافته و بسیاری از تولیدات داخلی قابل عرضه در بازارهای صادراتی از نظر کیفیت و قیمت نیستند. لطفاً در این خصوص توضیح دهید.
یکی از بخشهایی که کمتر به آن توجه شده، توسعه گردشگری و جذب توریسم خارجی است که میتواند ارزآوری داشته باشد و در عین حال صنعت پاک و پایدار محسوب میشود. بر خلاف منابع نفت و گاز و انرژی که روزی به پایان میرسد، اگر این صنعت رونق بگیرد، هرگز تمام شدنی نیست و اگر منابع جذب توریسم را احیا کنیم، هر سال بیش از گذشته توریسم جذب میکنیم و طبیعی است که با توسعه این صنعت، ارز نیز وارد کشور میشود و به عبارت دیگر یک نوع صادرات کالا محسوب میشود. از دیدگاه اقتصادی، ورود گردشگر با صادرات کالا تفاوت ندارد و در تراز بازرگانی خارجی، اثرات مثبتی به دنبال خواهد داشت و در واقع با جذب توریسم، ارز مورد نیاز برای توسعه صنایع کشاورزی و خدمات تأمین خواهد شد.
بنابراین میبینید که ظرفیتها بسیار بالاست. در ایران بیش از یک میلیون مکان قابل عرضه به گردشگران خارجی در کشور وجود دارد که فقط 30 هزار تا از آنها ثبت شده و اگر تمامی آثار تاریخی شناسایی و به دنیا معرفی شود، سهم مهمی در جذب گردشگری خواهیم داشت. ایران در مقایسه با کشور ترکیه که تقریباً از نظر شرایط منطقه با ایران برابر است و کشور توسعهیافتهای نیست. از جذب توریسم بسیار عقب است. ایران از نظر آثار باستانی و فرهنگی چیزی کم ندارد و جزو 10 کشور اول دنیاست، اما رتبهای در جذب توریسم ندارد. ترکیه بیش از 20 میلیارد دلار سالانه درآمد حاصل از جذب گردشگران خارجی دارد، در حالی که در ایران، این رقم به نیم میلیارد دلار هم نمیرسد، یعنی یک چهلم، تقریباً 5/2 درصد آنچه در ترکیه اتفاق افتاده است.
البته کشورهای توسعهیافته مانند فرانسه و اسپانیا، سالانه حدود 50 تا 60 میلیارد دلار درآمد جذب توریسم دارند.
اما جذب توریسم و افزایش درآمد از این محل نیاز به سرمایهگذاری عظیمی دارد تا برای بازدیدکنندگان خارجی جذابیت داشته باشد، اما در شرایط فعلی دولت پولی برای سرمایهگذاری ندارد و بخش خصوصی هم حاضر به این کار نیست؟
اتفاقاً با ظرفیت فعلی میتوان بیش از پنج برابر توریسم جذب کنیم. زیرا ظرفیت هتلهای ما در بیشتر ماههای سال خالی است و متأسفانه از چنین امکاناتی نمیتوانیم درآمدزایی کنیم. دلیل استقبال اندک گردشگران این است که سیما و چهره ایران در دنیا به غلط نمایش گذاشته شده و ثبت درآمد از این صنعت در کوتاهمدت سرمایهگذاری نمیخواهد بلکه کار فرهنگی عظیمی میخواهد که تاکنون هیچ کدام از دولتها در این بخش قدمی برنداشتهاند. به اعتقاد من، ابتدا باید دولت بحث ویزا را حل کند، کشوری که به دنبال جذب توریسم است باید در اولین قدم اخذ ویزا را حذف کند. با حذف ویزا ورود گردشگران تا پنج برابر افزایش خواهد یافت. اما به دلایل سیاسی این مشکلات سالهاست که ایجاد شده و چنین ظرفیت ارزشمندی بلااستفاده مانده است. نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، افزایش صادرات کالاهای داخلی، بهویژه در بخش میوه و صیفیجات است که از نظر بستهبندی و تبلیغات حضورشان در بازارهای جهانی بسیار ضعیف است و تشکلهایی که بتوانند صادرکنندگان را حمایت کنند، هنوز شکل نگرفته است. به عبارتی سیاست منسجم درست در این زمینه وجود ندارد. میوههای ایران جزو بهترینها در دنیاست. کشور ما جزو کشورهای انگشتشماری است که سیب درختی تولید میکند و به جای اینکه به قیمت ارزان از کشاورز خریده یا در سردخانهها فاسدشود، میتواند صادر شود، همچنین در تولید انگور، گردو و خشکبار مزیتهای خوبی داریم که به آن توجهی نشده است. چون در این سالها درآمد نفتی به راحتی به دست دولت آمده و میتوانسته آزادانه هر کاری بکند و هر پروژهای را با هر هزینهای انجام دهد و نتیجه آن وابستگی به درآمدهای نفت شده است.
به اعتقاد من، کاهش قیمت نفت میتواند فرصت باشد. اگر دولت حقوق گمرکی و مالیاتی برخی از کالاهای صادراتی را حذف کند، صادرات آن رونق میگیرد. به عنوان مثال اگر حقوق گمرکی زعفران حذف شود، 25 درصد صادرات آن رشد میکند و نکته سوم که در شرایط فعلی اقتصادی میتواند راهگشا باشد کوچکسازی و صرفهجویی در هزینههای فعلی دولت است. اکنون که درآمد حاصل از فروش نفت کاهش یافته، دولت باید از خودش شروع کند و با حذف دستگاههایی که بهرهوری ندارند، هزینهها را کاهش دهد، در عین حال نفتی که صادر میکردیم با اینکه قیمت آن نصف شده، پولش وارد کشور نمیشود و باز هم مانند گذشته قرار است به جای ورود ارز، کالا وارد شود؛ بنابراین در حال حاضر عملاً نفت در رشد توسعه اقتصادی نقشی ندارد. از این رو اکنون فرصتی است برای دولتمردان که اقتصاد بدون نفت را پایهگذاری کنند.
آیا حذف یارانه مرفهین میتواند راهگشا باشد؟
بله حذف یارانههای افراد ثروتمند میتواند در کاهش هزینههای دولت کمک کند و این اقدام در بخش سوم صحبتهایم در راستای صرفهجویی در هزینههای دولت جای میگیرد. اکنون دولت سالانه 40 هزار میلیارد تومان و بهعبارتی 13 میلیارد دلار یارانه نقدی مستقیم به استثنای یارانههای غیرمستقیم به مردم میپردازد.
حال اگر این پول صرف ایجاد شغل و افزایش درآمد مردم شود، میتواند کمک بیشتری به اقتصاد کشور کند. به نظر من 60 درصد از متقاضیان دریافت یارانه، قابل حذف هستند، اما دولت متأسفانه این کار را در یک سال و نیم گذشته انجام نداده است و به اصطلاح در اجرای قانون هدفمندی کوتاهی کرده است.
البته تعلل در حذف یارانه مرفهین در ادامه همان سیاستهای پوپولیستی است که در سالهای گذشته پیگیری شده و تداوم یافته است و از شروع به کار دولت تدبیر تاکنون بهرغم شناسایی 10 میلیون نفر از مرفهین یارانه بگیر، هنوز حاضر نشده که این یارانه را حذف کند.
آیا درخواست داوطلبانه از مردم برای انصراف، اقدام درستی بود؟
خیر، دولت باید اعلام میکرد، نیازمندان به کمیته امداد مراجعه و تقاضای دریافت یارانه کنند، طبیعی است که در آن صورت به خودی خود، بسیاری از مرفهین از مراجعه به کمیته امداد خودداری میکنند و به راحتی از لیست دریافتکنندگان حذف میشوند. در غیر این صورت اتخاذ سیاستهای غیرکارشناسی نمیتواند در این بخش و کاهش هزینههای دولت راهگشا باشد. به هر حال با این چهار ابزاری که صرفهجویی دولت در رأس آن قرار دارد، توسعه صادرات غیرنفتی و سیاستگذاری در راستای توسعه صنعت توریسم و حذف سوبسید مرفهین میتواند به کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی کمک کند. البته این روند باید استمرار یابد، نه اینکه با افزایش قیمت نفت، این سیاستها متوقف شود. علاوه بر موارد فوق، پیشنهاد مشخص من این است که درآمدهای نفتی از بودجه سنواتی دولت حذف شود.
به طور کلی دولتها نباید مسئول خرج کردن درآمدهای نفتی باشند. طبیعی است که وقتی هزینه درآمدهای حاصل از فروش نفت در اختیار دولت قرار گیرد، این پول بدون منطق اقتصادی هزینه میشود.
به نظر شما براساس چه استدلالی، کاهش قیمت نفت میتواند به نرخ رشد اقتصادی و صنعت و معدن شود؟
کاهش قیمت نفت میتواند شاخصهای صنعت و معدن و... را رشد دهد، اما اینکه آمار 4 درصد نرخ رشد اقتصادی یا 10 درصد معدن و... درست است قاعدتاً باید مورد بررسی قرار گیرد. با نگاهی به آمارهای اقتصادی درمییابیم، در کشور ما رشد اقتصادی با نفت همیشه کمتر از رشد اقتصادی بدون نفت بوده است. وقتی درآمدهای نفتی حذف شود، صنعت و تولید رشد میکند. اما این به معنای آن نیست که «جیامپی» کل رشد پیدا کرده است. در واقع به دلیل کاهش قیمت نفت، دولت از طرق مختلف مانند بهبود تکنولوژی، مدیریت یا کمک مالی و حمایت از تولید و صنعت توانسته به این بخش کمک بیشتری کند و اوضاع بهبود یابد و البته رشد شاخص صنعت و معدن به معنای آن نیست که «جیامپی» و سطح درآمد مردم هم رشد پیدا کرده است.
آیا دولت یازدهم همتی برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی دارد؟
اگر واقعاً دو تا اتفاق بیفتد بودجه سنواتی کشور از این درآمدها بینیاز میشود؛ یکی آنکه اگر قیمت نفت آنقدر کاهش یابد که صادرات آن مقرون به صرفه نباشد و عملاً نفت از رشد اقتصاد ایران حذف شود یا اینکه مجلس قانونی تصویب کند که درآمدهای نفتی در اختیار دولت قرار نگیرد و به معنای واقعی نفت ملی شود، قطعاً نفت از اقتصاد کشور خارج میشود. در آن صورت درآمدهای نفتی توسط هیئت امنای منتخب مردم، مصرف میشود و در آن صورت دولت مجبور میشود از مردم مالیات بگیرد، رشد اقتصادی و کار برای مردم ایجاد کند و... نتیجهاش این میشود که بتواند با افزایش درآمد مردم از آنها مالیات بگیرد و به معنای واقعی دولت در خدمت مردم باشد و در یک کلام، دولت نوکر مردم خواهد شد. اما الان مردم دستشان را به سوی دولت دراز کردهاند تا از درآمدهای نفتی چیزی عایدشان شود و دولت احساس بینیازی میکند نسبت به مردم و درآمدهای آنها؛ بنابراین فشار مردم، آرا و افکار عمومی نمیتواند تعیینکننده باشد در اینکه دولت مستقل از خواست عمومی جامعه میتواند کارهایش را به راحتی پیش ببرد و تمام بخشهای اقتصادی را تأمین کند.
اما اگر این درآمدها حذف شود، چارهای غیر از این ندارد که برای اداره کشور به درآمدهای مردم و مالیات آنها محتاج شود. دولت یا باید خودش را کوچک کند و هزینههایش را کاهش دهد یا اینکه اقداماتی در راستای افزایش سطح درآمد مردم انجام دهد که هر دو وظیفه دولتهاست که باید انجام دهند، در آن صورت دولت برنامه واقعی خواهد داشت. باید دولت روی اقتصاد کار کند، برای رشد اشتغال و ثبات اقتصادی برنامه مشخصی داشته باشد و... اگر این اتفاق بیفتد و دولت مجبور شود از متخصصین استفاده کند مانند بقیه دولتها، مسیری را میرود که با اخذ مالیات از مردم بتواند هزینههایش را جبران کند و ناچاراً هدف دولت رشد اقتصادی واقعی خواهد بود و این بدون حذف درآمد نفت امکانپذیر نخواهد بود.
به نظر میرسد دولت هنوز آمادگی چنین جراحی عظیمی را ندارد؟ نظر شما چیست؟
اداره اقتصاد کشور بدون نفت نیاز به جراحی عظیم دارد. ساختار دولت باید تغییر کند و کوچک شود، اصلاحات ساختاری در مدیریت و اقتصاد و قوانین نیاز داریم و همه اینها با هم معنا پیدا میکنند.
اگر آن هدف اتفاق بیفتد، دولت مجبور است به این سمت برود اینطور هم نیست که هر کشوری که نفت دارد، چنین سرنوشتی در انتظارش است. مثلاً نروژ نفت دارد و درآمدهای نفتی از بودجه دولت جداست و پول نفت برای آیندگان ذخیرهسازی میشود و درآمدشان نیز چندین برابر فروش نفتشان است. اما در ایران نفت را دولت جزو ملک خودش تلقی کرده و جزو انفال است و متأسفانه در اختیار دولت میباشد. دولتی که معلوم نیست همیشه افرادش ذیصلاح باشند و در این درآمدها دخل و تصرف کنند و این موضوع ربطی به دولت فعلی ندارد. دولت فعلی با محافظهکاری که از خودش نشان داد، من بعید میدونم که بتواند متأسفانه مشکلاتش را حل کند و در این راه قدمی بردارد، دلیلش هم این است که اینها اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارند.
گفته میشود، در ادامه رکود حاکم بر کسب و کار و بازار، سال آینده سال بسیار سختی برای مردم و فعالان اقتصادی باشد، نظر شما چیست؟
من چنین پیشبینی نمیکنم، حتی اگر درآمد نفت نصف شود، با این راهکارهایی که گفتم، امکان ورود ارز و جبران کاهش درآمد نفت در کشور وجود دارد که البته باید از سوی دولت صرفهجویی شود. اگر دولت بخواهد همچنان به بر باد دادن اعتبارات و بودجه عمومی ادامه دهد و پول نفت در جاهایی صرف شود که کارایی ندارد که قاعدتاً فشار به مردم منتقل خواهد شد.
البته در حال حاضر نیز فشار اقتصادی بسیار زیاد است.
بله، مردم بیش از این دیگر نمیتوانند تحمل کنند و دولت در جهت کاهش فشار اقتصادی باید اقدامات عاجلی انجام دهد. در حال حاضر قشر روستایی با مشقت زندگی میکنند، کارمندان رده پائین و کارگران مشکلات فراوانی دارند. کارگران متأسفانه زیر خط فقر هستند. در واقع با اجرای سیاستهای غلط در سالهای اخیر بر تعداد فقرا و ثروتمندان بزرگ افزوده شده یعنی نابرابریهای اقتصادی به این وضع دامن زده است.
آیا با ادامه سیاستهای انقباضی دولت در راستای کاهش نرخ تورم در سال آینده همچنان به بهبود اوضاع اقتصادی در سال آینده، خوشبین هستید؟
وقتی دولت یک هدف اصلی کاهش تورم را در پیش بگیرد، در حالی که امکان افزایش تولید وجود ندارد، به دلیل مشکلات ساختاری، تحریمها و... نتیجه اعمال سیاستهای انقباضی، قاعدتاً رکود و کاهش رشد اقتصادی خواهد بود و طبیعی است که برخی از صاحبنظران در ارائه آمار دولت در رشد اقتصادی تردید میکنند؛ زیرا سیاستهای انقباضی، کنترل نقدینگی که از ابتدای دولت اعمال شده، تورم را توانسته کنترل کند، اما مشکل اقتصاد ما رکود تورمی است و به تنهایی با اتخاذ سیاستهای انقباضی حل نمیشود و باید به دنبال سیاستهای درآمدی برویم، در واقع باید عرضه و تولید کل افزایش یابد و بتوانیم نیاز داخل را تأمین و صادرات را رشد دهیم.
البته اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و تغییر عمدهای در اوضاع اقتصادی نخواهیم داشت و رکود مسکن و بورس ادامهدار خواهد بود.
پس در آن صورت درآمدهای مالیاتی دولت محقق نمیشود و سال آینده با کسری بودجه خواهد بود؟
بله، بخشی از مالیات را نمیتواند دریافت کند. چون تعداد زیادی مالیات نمیپردازد، اما اگر دولت اصلاح مدیریتی داشته باشد، امکان وصول مالیات تأثیری فراهم خواهد شد و راهکارهایی که گفتم مشکلات کمتر خواهد شد.
اما به هر حال مشکل اساسی اقتصاد ایران ساختاری است و اگر بخواهیم مشکلات را ریشهای حل کنیم باید ساختارها را اصلاح کنیم که فکر میکنم دولت فعلی چنین جسارتی ندارد.
در اقتصادهای غیرنفتی، تأثیر تورم بر بودجه کشور چندان مخرب نیست، زیرا بخش اعظم درآمدهای دولت از محل مالیات تأمین میگردد. حال اگر به دلیل تورم (افزایش سطح عمومی قیمتها و دستمزدها) هزینههای دولت افزایش یابد، مالیاتها نیز که درصد ثابتی از قیمتها و درآمدها هستند، به همان نسبت افزایش خواهد یافت و مشکل حادی پیش نخواهد آمد.
حال اقتصادی را فرض کنید که نیمی از درآمد دولت از طریق مالیات و نیم دیگر از طریق درآمد حاصل از صدور نفت تأمین میشود. در این حالت، اگر به دلیل تورم هزینههای دولت 40 درصد افزایش یابد، گرچه مالیاتها نیز ممکن است 40 درصد افزایش یابند، اما از آنجا که درآمدهای مالیاتی تنها نیمی از درآمدهای دولت را تشکیل میدهد، درآمد دولت تنها 20 درصد افزایش مییابد و به تبع آن با کسری بودجه روبهرو خواهد شد که تبعات تورمی مضاعفی را ایجاد خواهد کرد. بنابراین، گسترش پایه مالیاتی و قطع وابستگی بودجه به درآمدهای حاصل از فروش نفت بهترین راه قطع کردن دور باطل تورم و کسری بودجه در اقتصادهای نفتی است و استفاده از صندوق ذخیره ارزی تنها یک مسکّن است، مگر آنکه منابع حاصل از آن بتواند به سرعت تبدیل به سرمایهگذاری و افزایش سریع تولید و درآمدهای مالیاتی شود.
به نظر من قیمت نفت را نمیتوان پیشبینی کرد اما نباید هم خوشبینانه در اینباره تصمیم گرفت. از بودجه ۹۳ درس بگیریم. پیشبینی بازار نفت سخت است. بحران ارزی در سالهای اخیر و عدم نقل و انتقال پول به کشور نشان داد که در بسیاری از نقاط اقتصادی ضعفهای شدیدی داریم، باید برای مقاومسازی اقتصاد از آموزههای اقتصاد مقاومتی تبعیت کنیم. دولتیها باید هر چه زودتر با توجه به ادبیات اقتصاد مقاومتی تأثیر منفی کاهش قیمت نفت را به حداقل برسانند.
نظرتان در مورد قیمت نفت در بودجه سال 94 چیست؟
با توجه به اینکه این روزها قیمت اوپک 45 دلار شده، به عبارتی تقریباً نصف شده باید نفت از بودجه سال آینده حذف شود. حتی اگر قیمت نفت افزایش یابد، وقتی پولش در اختیار دولت ایران قرار نمیگیرد و بلوکه میشود باید دورش خط بکشیم و باید به فکر طراحی بودجه بدون نفت باشیم.
زمان کافی برای تدوین بودجه جدید نیست؟
بله، انتظار میرفت که دولت در سالجاری، بودجه متفاوتتری به مجلس ارائه کند و حتی اگر قیمت نفت 50 دلار پیشبینی شود، باز هم غیرواقعی است. به نظر من فروش نفت روزانه یک میلیون بشکه به فرض قیمت 50 دلار که 50 میلیون دلار به صورت روزانه میشود، رقم قابل توجهی برای اقتصاد ما نیست و باید راههای دیگری برای تأمین ارز در صنعت و کشاورزی داشته باشیم. حتی دولت میتواند روی صادرات نیروهای کار برنامهریزی کند. در حال حاضر تحصیلکردهها در انتظار کار هستند و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این بخش نقش کلیدی دارد.
شما چه نمرهای به عملکرد اقتصادی دولت میدهید؟
از 20، نمره 14 به دولت میدهم. چون مشکلاتی که دولت با آن روبهروست، به تنهایی از سوی دولت قابل حل نیست. مشکل تحریمها که اگر تحریمها برداشته شود قطعاً انتظارات بیشتری خواهیم داشت.
|