قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

گروه هاو کانال های با امام خامنه ای تا ظهور - در ایتا ، سروش ، وات ساپ ، ای گپ و بله دنبال کنید

قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

گروه هاو کانال های با امام خامنه ای تا ظهور - در ایتا ، سروش ، وات ساپ ، ای گپ و بله دنبال کنید

قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

اهمیت مساله مهدویت مثل اهمیت نبوت است چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن است که همه انبیا برای آن آمده اند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته بر اساس عدالت و با استفاده از همه ظرفیت هایی که خدای متعال در انسان قرار داده دوران ظهور دوران جامعه توحیدی است دوران حاکمیت توحید است دوران حاکمیت حقیقی دین دوران استقرار عدل است به معنای کامل و جامع این کلمه انبیا برای این آمدند

"جستجو در مطالب ویلاگ "

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سایت های کاریابی و کارآفرینی

  از او به عنوان کارشناس مسایل سیاسی و اجتماعی نیز یاد می شود و همینک در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول به فعالیت است.  نظرات وی در عرصه سیاسی مخالفان و موافقانی دارد و در هر دو طیف، از مجموعه های مختلف سیاسی حضور دارند. او طی سال های گذشته در مقابل خاتمی، رفسنجانی، احمدی نژاد و روحانی به عنوان یک منتقد تمام عیار ظاهر شده و به جهت همان نقدهای تند و تیزش، موجب نوازش های کلامی و سیاسی هواداران افراد فوق قرار گرفته است.

خودش معتقد است که به جهت حقوقدان بودن، در بیان نظراتش رعایت همه جوانب را کرده اما هرچه باشد، در دولت اعتدال به سر می بریم و برخی حضرات، حوصله تحملشان به مراتب کمتر از گذشتگان است.
اصرار دارد که در معرفی این مجموعه جدید از عبارت "بیم و امید" به جای "تدبیر و امید" استفاده کنیم و معنا می کند که بیم آن برای منتقدان و دلسوزان است و امیدش برای دیگران!

کارشناس مورد نظر ما دکتر محمد صادق کوشکی !!!
البته قبل از هر سخنی، نقدی بر فضای رسانه ای کشور نیز مطرح می کند و بیان می دارد که فضای سایت های اینترنتی، اعم از خبری و... چیپس و پفکی است. او معتقد است سایت ها برای گرفتن کلیک بیشتر از مخاطبانشان به تیترهای زرد و مطالب کم خاصیت اما پرکلیک روی آورده اند و به همین جهت، مضرات آنها از فوایدشان بیشتر است.

او به کلمه رسانه مستقل نیز حساس است و اعتقاد دارد که رسانه مستقل وجود خارجی ندارد به جهت اینکه اگر رسانه ای واقعا مستقل باشد، هزینه هایش از کجا تامین خواهد شد؟
عضو هیات علمی دانشگاه تهران به سوالات خبرنگاران ما پاسخ های صریح و شفافی داد و البته در اثنای آن تکرار می کرد که شاید روسای شما(؟!) نگذارند که آنها را منتشر نمایید. ما البته به او قول دادیم که با گرفتن زهر شکایت از برخی مطالب، در انتشار بی کم و کاست همه گفته هایش همت کنیم.

این کارشناس مسایل سیاسی معتقد است که چیزی به اسم جریان اصولگرایی وجود ندارد؛ گفتمان اصولگرایی هست اما جریانی به این نام، اصلا وجود خارجی ندارد.

 "خیبرآنلاین": نظر شما راجع وضعیت این روزهای رسانه های کشور، به ویژه سایت های اینترنتی چیست؟

کوشکی: بنده البته از اینترنت بدم می آید به جهت اینکه گشت زدن در فضای اینترنت باعث پوچی می شود. درواقع فضای اینترنت مانند چیپس و پفک است، راحت الحلقوم است اما انسان را سبک مغز می کند چون عمقی ندارد و مثل پف است و سیری کاذب با خود می آورد. آدم را ظاهرا از اطلاعات اشباع می کند اما نیازهای واقعی را برطرف نمی کند. کتاب اما مانند غذای مادر است که برخی نوجوانان و جوانان آن را کمتر دوست دارند (مثل آبگوشت) اما یک غذای سالم است که نیازهای واقعی بدن را تامین می کند. سایت های خبری که وضعیتش از این هم بدتر است. الآن بچه های مذهبی هم اسیر این سبک مغزی ها و زرد نویسی ها شده اند و برای اینکه کلیک خور مطالبشان بالا برود و روی طرف مقابل را کم کند، از تیتر زرد استفاده می کند. البته بخشی از آن اقتضاء کار است و بخشی دیگر، سرخوردن به فضای زردنویس ها.

بنده چند وقت پیش با یک فردی مناظره داشتم، این فرد رسما از اسراییل حمایت می کرد و می گفت که اسراییل حقیقتی است که باید پذیرفته شود، 180 کشور دنیا او را پذیرفتند و ما نمی توانیم با این همه کشور بجنگیم. من دیدم که صحبت های این فرد میان دانشجویان تاثیر بدی می گذارد. دیدم با این آدم در مقام جدلی که دارد باید مثل خودش برخورد کرد. بنابراین گفتم که اشکالی ندارد، من آدرس منزل این آقا را بلد هستم و می دانم که الحمدالله همه چیز هم دارد. امشب با این جمع به منزل او می رویم و تمام وسایلش را غارت می کنیم و فرزندانش را اسیر می کنیم و بعد یک گوشه حیاط را به آنها می دهیم تا در آنجا زندگی کنند؛ تا این حرف را زدم، حاضرین متوجه منظورم شدند شروع کردن به کف زدن. خوب، این شیوه برای آن لحظه لازم بود اما این مدل حرف زدن جدلی است و استدلالی نیست. حالا در فضای سایت ها هم می بینیم که بچه های خوب، به کلیک خوردن افتاده اند.

"خیبرآنلاین": با توجه به قرابت فکری شما به دولت سابق و جریان معروف شده به نام سوم تیر، علت اصلی دگردیسی محمود احمدی نژاد را چه می دانید؟

کوشکی: من این حرف شما را قبول ندارم؛ هیچ وقت بنده با آقای احمدی نژاد قرابت نداشتم و برای من میان عملکرد آقای احمدی نژاد و آقای روحانی یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه لطماتی که احمدی نژاد زد و فرصت هایی که گرفت، مخفی بود و کسی جلوی او سد نشد. نه اینکه نیت او بد بود بلکه علت اصلی، غرور و (...) لجبازی و برخی خلاف قانون ها بود. بچه های مذهبی حتی بعد از 8 سال باور این مساله برایشان سخت بود ولی در مورد دولت روحانی و خاتمی، بچه های مذهبی از همان اول حواسشان جمع بوده و هست و به همین جهت لطمات آنها کمتر خواهد بود. اگر کسی شب در خیابان بخوابد، کسی مراقب او نمی شود اما اگر کسی لب مرز بخوابد، در حقیقت با چشم باز خواهد خوابید چون مراقبت می کند که اشرار به او حمله نکنند. مذهبی ها در دولت امثال روحانی و خاتمی با چشم باز می خوابند وهوشیارتر هستند اما در دولت احمدی نژاد خیالشان راحت بود که یکی از خودشان آمده، درحالی که اینگونه نبود و به همین جهت، خسارات و لطمات زیادی وارد شد.

 


من از زمانی که او شهردار تهران بود نیت خیرش را قبول داشتم و در ریاست جمهوری نیز همینطور اما این نیت خیر در این دو مقام کافی نیست. به همین جهت از همان ابتدا نیز نقد او را شروع کردم و در مسایل مختلف اقتصادی، سیاسی، سیاست خارجی بالای 400 نقد راجع به وی نوشته ام و البته آنها هم هیچوقت من را خودی فرض نکردند و البته این از افتخارات من هست. از زمان شهرداری احمدی نژاد تا انتهای دولت، هیچوقت مورد خوشایند آنها قرار نگرفتم. اگر مورد خوشایند آنها قرار می گرفتم احتمالا فکرم دارای اعوجاجاتی بود.

نکته بعدی اینکه من هرگز معتقد به دگردیسی احمدی نژاد نبودم. او اتفاقا منافق نبود و از همان اول روی رو بازی کرد اما "حب الشیء یعمی و یصم" دوست داشتن هرکسی باعث می شود که نسبت به عیب های او کور و کر شوید. برخی ها می گویند که او اولش خوب بود اما بلایی سرش آوردند یا امان از دور و بری هایش. در حالی که من معتقدم برخی انحرافات از همان اول وجود داشت منتها به چشم نمی آمد و چشم دوستان کم کم بیدار شد. البته الآن طی این 7، 8 ماه، توهین به احمدی نژاد مد شده است و حتی کارهای خوب او را نیز نمی بینند، به همین خاطر بنده طی این مدت راجع به ایشان هیچ صحبت خاصی نکردم. حتی یکی دو سال آخر دولتش هم همینطور چون این صحبت ها را دیگر مفید نمی دانستم.

بگذارید یک مثال ساده بزنم. زمانی که ایشان شهردار بود، رهبری در همدان بحثی را مطرح کردند که مصرف کالاهای ایرانی توسط مردم موجب اشتغال جوانان و افزایش سرمایه های ایرانی می شود و بر این موضوع بسیار تاکید نمودند. آن زمان دولت، دولت خاتمی بود و ما از این دولت امیدی نداشتیم. در آن برهه، احمدی نژاد با پز حزب اللهی و مذهبی آمده بود و البته برخی کارهایش هم خوب بود و اعتمادها را به خود جلب کرده بود. در این فضا از ایشان به شیوه های مختلف خواستیم که شما به منویات رهبری را عمل کنید تا این حرف شنوی یک الگویی بشود برای دیگران. به او گفتیم شهرداری تهران مقدار زیادی بیلبوردهای تبلیغاتی دارد که در حال تبلیغ کالاهای مختلف خارجی است، شما بگویید که در لبیک به فرمایشات رهبری، از این به بعد به جای تبلیغ کالاهای خارجی، اقلام تولیدی ایرانی را با افتخار تبلیغ می کنیم. پاسخ آقای احمدی نژاد این بود که ما با این شرکت های قرارداد داریم. دوستان جا خوردند که این یعنی چی؟ به ایشان گفتند که خوب عیبی ندارد، خسارت بدهید و از آنها عذرخواهی کنید. ایشان به عناوین مختلف از این موضوع طفره رفتند. در ادامه، یکی از دوستان از شهید آوینی کد آورد که کالاهای خارجی نباید تبلیغ شود، ایشان در جواب گفت که شهید آوینی نظر کارشناسی خود را گفته، کارشناسان دیگر نظرات مختلف خود را در این زمینه دارند. اینکه ایشان حاضر نشد نمایشی هم که شده بحث رهبری را در مورد کالاهای خارجی و تبلیغ آنها در شهرداری جدی بگیرد، نشان می دهد که از همان ابتدا، این مسایل در وی وجود داشته است.

نمونه دیگر، ترویج یکی از اعضای شاخص تفکر حجتیه بود. در زمانی که آقای احمدی نژاد شهردار تهران بود و مشایی رئیس سازمان فرهنگی هنری بود، کتاب های "سیدحسن . الف" را در بسیاری از فرهنگسراهای تهران با تخفیف ویژه توزیع می کردند. تفکر حجتیه ای در این سازمان بارز بود و چهره های شاخص آنها زیر نظر این فرد به معاونت های بالا رسیدند؛ اینها همه زنگ خطر بود.

از دیگر اقدامات، رفتارهای خلاف قانون آقای احمدی نژاد در شهرداری تهران بود. مانند دادن وام ازدواج که خارج از وظیاف شهرداری بود. به فتوای امام(ره) و رهبری تخلف از قوانین جمهوری اسلامی حرام است. کسی حق ندارد بودجه شهرداری را خرج ازدواج کند و شهرداری در این زمینه وظیفه ای ندارد. توزیع برنج و روغن در هیات ها تخلف بود. بودجه شهرداری از محل عوارض تامین می شد آیا مردم تهران راضی بودند پول عوارض آنها خرج هیات ها شود؟ باید حلال ترین پول ها خرج این هیات های مذهبی شود اما این پول شبهه ناک را به هیات ها دادند و رای بسیاری افراد را به خود جلب کردند.

 


همان موقع حجت به ما تمام شد که نیت خیر ایشان به جای خود اما او خود را در همه چیز مجتهد می بیند و به همین خاطر از آنجا قطعی شد که او نه تعریفش ار ولایت فقیه تعریف درستی است و نه نیت خیرش کافی است. بلکه لجاجت هایی که او دارد و اجتهادش در همه چیز، که کم کم مشخص شد و در جبهه گیری اش در برابر مراجع، از همان زمان نقدهای من پیرامون وی به صورت جدی آغاز شد.

من البته یک معلم معمولی هستم اما احمدی نژاد و دوستانش هرگز بنده را خودی نمی دانستند و بحمدالله، یکی از افتخارات من این است که حامیان ایشان یکی از عادی ترین چیزهایی که راجع به من گفتند این بود که من ضدولایت فقیه هستم. وقتی آنها من را ضدولایت می دانستند برایم افتخار بود چون فهمیدم که نگاهم به ولایت فقیه همان تفکر حضرت امام(ره) است چون آنها دیدگاه آن حضرت را قبول نداشتند. آنها می گفتند که رابطه بین مردم و ولی فقیه رابطه پدر و فرزندی است اما امام(ره) به عنوان احیاگر این تفکر در دنیای جدید معتقد به رابطه امام و ماموم بودند. وقتی آنها با آن نگاه من را ضدولایت دانستند، فهمیدم که نگاهم درست است. به همین خاطر از دولت ایشان چیزی گیر ما نیامد و مسئولیت و پولی نصیب ما نشد بلکه در زمان ایشان دو سال هم از محیط دانشگاه معلق بودیم.

"خیبرآنلاین": اگر اجازه بدهیم قدری جلوتر بیاییم و به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بپردازیم. بسیاری از افراد مقصر شکست اصولگرایان در انتخابات را جبهه پایداری می دانستند و بسیاری دیگر بر نقش حزب موتلفه و علی اکبر ولایتی و ناطق نوری در این زمینه تاکید می کنند. نظر شما در این رابطه چیست؟

کوشکی: بنده با این تقصیر افکنی ها مخالفم و آن را قبول ندارم. اینکه پایداری یا موتلفه یا ولایتی و قالیباف وحدت را به هم زدند اشتباه است چون اصلا وحدتی نبود. حتی یک جبهه به نام جبهه اصولگرایی در عرصه سیاسی هرگز وجود خارجی نداشت. یک زمانی تا سال 76 یک جناحی داشتیم به نام راست (که البته من این عنوان را قبول ندارم اما مصطلح بود) آنها جبهه ای عمل می کردند و حساب و کتابشان مشخص بود و در انتخابات ها متشکل عمل می کردند و کاندیدای آنها در سال 76 آقای ناطق نوری بود اما اینها، همه ی وفاداران به نظام و انقلاب نبودند. چرا؟ چون برخی افراد دیگر هم بودند که اصلاح طلب هم نبودند اما اصولگراها هم نبودند و مثلا در آن موقع گرد آقای ری شهری جمع شده بودند و سلیقه جناح راست را قول نداشتند. یعنی برای آن موقع هم نمی توانیم بگوییم که همه طرفداران انقلاب و نظام یک کاسه بودند.

بعد از اتمام دولت خاتمی و از سال 84 آن تشتت واقعی میان جریانی خود را اصولگرا می نامید آشکار شد. بگذارید یک پرانتز باز کنم. ببینید تفکر اصولگرایی یعنی اعتقاد به اسلام، نظام، امام و رهبری. این مشخصات و تفکر از قبل از انقلاب هم وجود داشت و می خواست که ارزش های دینی حاکم بشود و زمینه سازی برای ظهور بشود. امام و شهدا و مردم این تفکر را قبول داشتند و دارند و الآن هم هرجا که نظام برای هر کاری اعلام نیاز کند، همین مردم به عنوان یک تکلیف پای کار می آیند. مردم که این تفکر را دارند، امام و رهبری هم همچنین؛ تفکر اصولگرایی همان تفکری است که حزب الله لبنان و مقاومت فلسطین آن را قبول دارند و به آن عمل می کنند و در گوشه گوشه جهان، از آمریکای لاتین گرفته و حتی تا چین در حال گسترش است. این تفکر همان تفکر انقلاب اسلامی است. اما خلا آن کجاست؟ ما سیاستمدارانی که به صورت دقیق ذوب در این تفکر باشند در عرصه سیاسی کشور نداریم. یعنی سیاستمدارانی که خود را به این دیدگاه منتسب می کنند، متاسفانه ناخالصی هایی دارند. به همین جهت، ما این سیاستمداران را کسانی می دانیم که نظام و انقلاب را قبول دارند اما نمی توانند مصداق یک سیاستمدار اصولگرا باشند. چرا؟ اگر سیاستمدار اصولگرا باشند، وقتی دین، رهبری و مردم از آنها وحدت می خواهند، دست به خودزنی نمی زنند. همین خودزنی که اشداء علی الکفار و رحماء بینهم را بلد نیستند، یعنی تفکرشان تفکر خالص انقلاب اسلامی نیست. پس ما چیز پیچیده ای نمی گوییم. به همین خاطر، این جریانی که به اسم جریان اصولگرایی معروف شده است، نماد و نمایش و ویترین و موجودی تفکر انقلاب اسلامی نیست، البته آدم های بسیار خوب و بزرگواری هستند اما با عرض شرمندگی نمی توانیم آنها را نمادهای سیاستمداران انقلاب اسلامی بدانیم.

 


نه مهندس باهنر و جامعه مهندسین، نه جمعیت ایثارگران نه پایداری و نه قالیباف، اینها هیچکدام نماد سیاستمدار انقلاب اسلامی نیستند. البته همه اینها بچه های انقلاب هستند مانند برخی اصلاح طلبان که به اسلام و انقلاب وفادارند اما دیدگاه های خاص خود را دارند.

مثلا ما می گوییم که در عرصه سیاست خارجی، حزب الله لبنان یک نمونه خالص است با خلوص بالای 95 درصد؛ در حوزه داخلی بچه هایی که دارند برای اعتلای کشور تلاش می کنند اعم از دانشمندان، مهندسین، کارگران و در کارخانجات مختلف، اینها دقیقا خطشان خط انقلاب اسلامی است؛ چه احمدی روشن باشند چه آن بچه های گمنامی که در دورترین نقطه این کشور، بهترین زیردریایی کشور را با استاندارهای جهانی می سازند. اینها هم با خلوص بالای 95 درصد تفکر انقلاب اسلامی را دارند. این مردمی که در جنگ بودند، جوانانشان را دادند، موشکباران ها را تحمل کردند و انواع سختی ها را کشیدند اما حاضر نیستند توهین به دینشان بشود، همان خلوص بالا را دارند. امام و شهدا و رهبری هم همینطور.

اما سیاستمدارانی که در این تراز یا حتی 70 درصد هم باشند نداریم. پس ناچاریم سیاستمداران 50، 60 درصدی را به ارزش ها و اصولگرایی بچسبانیم و اینها از پس آن برنمی آیند و در نتیجه آبروریزی آن برای آن ارزش ها می ماند.

"خیبرآنلاین": امام خامنه ای در دیدار اخیرشان فرمودند که حماسه اقتصادی به تاخیر افتاده است. به نظر علل این تاخیر چه بوده است؟

کوشکی: باور نداشتن به تفکر اقتصادی انقلاب اسلامی. تفکری که اقتصاد را جهادی ببینیم، اقتصاد را نه برای سودآوری بلکه برای اعتلای کلمه الله بدانیم، ابن تفکر نه شناخته شده و نه مسئولین آن را قبول دارند. به همین خاطر در عمل هیچ اتفاقی در این زمینه نیفتاده است. مصداقش چیست؟ ما در این مملکت تعدادی تولید کننده باکیفیت و مسئول داریم که وجدان دارند و احساس مسئولیت می کنند و به نان حلال اعتقاد دارند و اینها هروقت کالایی را تولید کردند با بهترین های دنیا رقابت کردند. اینها دارند زیر دست و پا له می شوند. وظیفه مسئولین چیست؟ اینکه دست اینها را بگیرند، همین. اما متاسفانه این اتفاق نمی افتد.

ما در این ممکلت سالی متوسط
  30 هزار ثبت و اختراع داریم. اگر از این تعداد فقط 20 تای آن به تولید انبوه برسد، ما دنیا را می توانیم بگیریم که به تولید نمی رسد. بالاخره از این 30 هزار اختراع، 20 یا 30 تای آن قابلیت تولید دارد، ما می بینیم که بچه های مخترع می گویند ما می توانیم این اختراع را در خارج از کشور به راحتی بفروشیم اما دلمان می خواهد در داخل سرمایه گذاری شود و اسم ایران در دنیا سر زبان بیفتد اما این اتفاق نمی افتد. این می شود تاخیر در حماسه اقتصادی.

نکته بعدی الگوی مصرف ماست. این الگوی مصرف در تراز یک کشور انقلابی نیست. چه کسی باور می کند که در یک کشور انقلابی، این همه واردات خودروهای اشرافی داشته باشیم. مجوز این واردات را کسانی دادند که به اقتصاد مقاومتی اعتقاد نداشته و ندارند. ما رتبه هفتم مصرف مواد آرایشی را در دنیا داریم، چه کسی باعث این اتفاق شده است و این الگوی مصرف مال کجاست؟ در مملکتی که همه می گویند نداریم و البته افراد فقیر نیز وجود دارد، رتبه هفتم در مصرف مواد آرایشی یعنی چه؟ اینکه ایران سومین کشور دنیا در واردات طلای زینتی است را به که بگوییم؟
  درحالی که در ایران صدها استادکار داریم که می توانند شمش را به طلای زینتی تبدیل کنند. ایران به درصد جمعیت کشورش، جزو نخستین کشورهای اعزام کننده توریست به جهان است. هر توریستی که به بیرون می رود حداقل بین 500 تا 1000 دلار پول خرج می کند. ما از کشورهایی ثروتمند دنیا بیشتر توریست به خارج می فرستیم؛ آن هم به کجا؟ به مراکز تحقیقاتی، علمی و پژوهشی دوبی امارات، پاتایای تایلند، سواحل آنتالیا، وارنای بلغارستان و ...!!!

اگر حماسه اقتصادی بخواهد محقق شود اینگونه نباید باشد. ما کشور فقیری نیستیم اما پول هایمان را به جوی آب می ریزیم و هدر می دهیم. با نصف همین پول هایی که صرف واردات لوازم آرایشی، طلای زینتی و اعزام توریست به مناطق علمی(!) فوق می شود، می توانیم در پارس جنوبی سرمایه گذاری کنیم تا دیگر قطر نتواند گازی که متعلق به ما هست را ببرد. او الآن می برد چون ما پولش را نداریم که استخراج کنیم. در حوزه نفتی فروزان با عربستان مشترک هستیم و همه هم می دانیم که عربستان چگونه پول هایش را صرف دشمنی با اسلام و اهل بیت(ع) می کند. در این حوزه نفتی، عربستان 10 برابر بیشتر از ما نفت می برد. چرا ما نمی توانیم از این ثروت خدادادی برای استفاده مومنین بهره ببریم؟ چون پول استخراج و سرمایه گذاری اش را نداریم. پول هایمان را چه می کنیم؟ صرف وارد کردن پورشه و لوازم و سفرهای فوق می کنیم و البته بخشی از آن را نیز مسئولان عزیزمان زحمت می کشند و هزینه می کنند! صرف دکوراسیون اتاق ها و سمی‌"ناهار"ها(!) - نه سمینارها - و حق ماموریت ها و برخی سفرهای بیخود می کتند. با این حساب طبیعی است که در مدرسه ها برای خرید دستگیره در و بخاری پول نداریم تا حادثه شین آباد اتفاق بیفتد. یا مجبوریم دانشگاه ها را پولکی کنیم و به هر بهانه ای از هر کس که دستمان می رسد پول بگیریم و به او مدرک بفروشیم. در بیمارستان ها پول برای استخدام پرستار به تعداد کافی نداریم. در همین تهران، چندین بیمارستان ما در حال فروریختن هستند که با یک زلزله کوچک ویران می شوند و پول نداریم آنها را بازسازی کنیم. آنوقت در تلویزیون باید دست گدایی به سمت مردم دراز کنیم که فلان بیمار سرطانی در حال مرگ است، به او کمک کنید، فلان مادر بچه سرطانی به خاطر درمان مادرش چک بی محل می کشد و حالا در زندان است و از مردم تقاضای کمک بکنیم. در حالی که ما کشور فقیری نیستیم، اما چون پول هایمان را هدر می دهیم این همه مشکل داریم.

ما هم قابلیت داریم و هم خداوند توانایی اش را به ما داده است اما اینکه چرا حماسه اقتصادی محقق نمی شود چند علت دارد: اعتقاد نداریم، تنبل هستیم، علمش و همتش را نداریم، فلسفه اش را نمی دانیم.

 

گفتگوی اختصاصی "خیبرآنلاین" با محمدصادق کوشکی2

تاثیر دودهه زندگی در آمریکا بر ذهن ظریف


به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی "خیبرآنلاین"، در این بخش، قسمت دوم و پایانی این گفتگوی خواندنی منتشر می شود و البته ذکر دوباره این تذکر ضروری است که اولا پاسخ های دکتر کوشکی تنها شامل نظرات مستقل ایشان می شود و به عنوان دیدگاه "خیبرآنلاین" به حساب نمی آید، ثانیا با توجه به مطالبی که در این قسمت و قسمت قبلی منتشر شد، چنانچه صاحب نظران دیدگاه انتقادی یا حمایتی در این رابطه دارند، این پایگاه خبری آمادگی دارد تا واکنش های مختلف را منتشر نماید.

استاد دانشگاه تهران پس از پایان مصاحبه گفت که یک عبارت را در متن منتشره جای دهیم که مطلب مدنظر ایشان را همینجا و قبل از تشریح قسمت دوم مصاحبه می آوریم: "من در یک آیتم با دولت فعلی همنوا هستم و آن اینکه این دولت دست از سر اقتصاد و صنعت برداشت و آرامش ایجاد کرد. همینکه این دولت نمی خواهد در این زمینه کمک کند و مزاحم فعالان اقتصادی نشده است، جای تقدیر دارد."

و اینک، بخش دوم مصاحبه "خیبرآنلاین" با محمدصادق کوشکی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران:

"خیبرآنلاین":
اگر اجازه بدهید به بحث توافق ضعیف ژنو بپردازیم. همانگونه که مطلع هستید، حضرت امام خامنه ای بارها اعلام کرده اند که به مذاکرات خوش بین نیستند، اما چون دولت اصرار داشت در بحث گزارش 100 روزه، این مذاکرات را به یک جایی برساند، بحث توافق ژنو مطرح شد. جنابعالی هم جزو اولین نفراتی بودید که به این توافق انتقاد جدی داشتید. با توجه به شرایط جاری، نظر شما پیرامون مذاکرات و توافق چیست؟

کوشکی: صبح روزی که اعلام شد توافق ژنو صورت گرفته است، به فاصله کمتر از 2 ساعت دو مطلب نوشتم که البته یکی از آنها کمتر دیده شد  و در آن مطلب نوشتم که با فرض بر اینکه سخن دوستان وزارت خارجه صحیح است و توافق خوبی صورت گرفته و به جای 4 یا 8 میلیارد دلاری که اعلام کردند، 80 میلیارد پول ایران آزاد بشود، یا اصلا فرض کنیم که کل تحریم ها هم لغو شود، تازه در این شرایط مثل زمان شاه می شویم. آن زمان تحریم نبودیم و همه چیز هم وارد می کردیم و حتی توان اینکه همه واردات را به کشور بیاوریم را هم نداشتیم و به جهت مشکلات جاده ای و حمل و نقل، برخی کالاها را در دریا می ریختیم و دموراژ کشتی می دادیم، این را آقای عبدالمجید مجیدی، رییس سازمان برنامه و بودجه عصر پهلوی، در فرانسه گفته که در کتاب خاطراتش هم چاپ شده است. آنجا نوشتم که اگر ادعای آقای ظریف درست باشد، تازه می شویم مثل ایران سال 1355 که درآمد نفتی داشتیم، با آمریکا و اروپا رابطه خوبی برقرار بود و مشکلی هم وجود نداشت. با این حساب، مصاحبه محمدرضا پهلوی با روزنامه اطلاعات آن زمان را بروید و بخوانید؛ او می گوید که کشور ما از بیماری اقتصادی رنج می برد، ما باید کمربندهایمان را محکم ببندیم، تورم در کشور بیداد می کند؛ این عبارات را جمهوری اسلامی منتشر نکرده است اینها را روزنامه اطلاعات سال 55 و در مصاحبه با شاه منتشر کرده است. یعنی حتی شاه خائن هم فهمیده بود که اقتصاد وابسته به نفت اقتصاد مریضی است. او هم گفته بود که باید کمربندها را محکم ببندیم. حالا من می خواهم بگویم که فرض کنید رابطه ایران با همه دنیا خوب بشود، تحریم ها کاملا برداشته شود، سیل دلارهای نفتی وارد کشور شود و برگردیم به سال 55، با این اقتصاد مریض، دلار نفتی موجب افزایش بیماری اش می شود. مگر در دولت آقای احمدی نژاد کم دلار نفتی وارد کشور شد؟ آیا مشکلات کشور حل شد؟

برای حل اقتصاد کشور باید تولید علم کرد، تولیدکنندگان ملی را کمک کنیم و موانع تولیدشان را برداریم و دستشان را باز بگذاریم از مخترعین و دانشمندان حمایت کنیم. اگر 2 هزارمیلیارد دلار هم از آمریکا به ما برسد باز هم مشکل ما حل نمی شود و معده ما توان هضم این پول ها را ندارد و دچار بیماری هلندی می شویم، مانند آنچه که در دولت آقای احمدی نژاد صورت گرفت. یعنی آن دلارهای نفتی که به کشور وارد شد، به جای حل مشکلات مردم، با خود تورم آورد.

پس آنانی که می گویند اگر توافقنامه ژنو حل و فصل بشود، فراوانی و ارزانی می آید، دچار اشتباه هستند.

مساله بعدی این است که دستاوردهای توافقنامه ژنو آن چیزی نبود که دوستان می گویند. من نمی خواهم بگویم تیم مذاکره کننده دروغ می گوید اما می گویم آقایان عزیز با عرض شرمندگی شما معنی دشمن را درک نکردید و بسیار به دشمن خوش بین هستید. شما فکر می کنید که آمریکایی ها پای قول و قرار خود وفادار می مانند که هیچوقت نمانده اند و این بار هم نمی مانند. حتی آن قول های ناچیزی که به شما دادند را هم عمل نمی کنند. اخیرا در مجلس نمایندگان تذکر دادند که آن 1/5 میلیارد دلاری که گفته بودند را هم آزاد نکردند. بنده گفتم آقای روحانی اینقدر توقع مردم را بالا نبرید، شما می گویید همه چیز ترک خورد و مشکل حل شد، در حالی که اینگونه نیست و مردم از شما توقع پیدا می کنند، شما که نمی خواهید دروغگو بشوید! این همه خوش باوری در جامعه تزریق نکنید. ساختمان تحریم ها نه تنها ترک برنداشت، بلکه مصمم تر شدند. چرا؟ چون شما وانمود کردید که دارید زیر تحریم ها له می شوید، او هم فشارهایش را بیشتر می کند. اصلا خاصیت تحریم این است که وقتی شما ضعف نشان بدهید، او بر شدت تحریمش می افزاید تا تو را تسلیم کامل کند. تحریم ها وقتی خنثی می شوند که شما بگویید تحریم را 10 برابرش کنید، هزارسال هم ادامه بدهید؛ در این موقع او می فهمد که تحریم ها هیچ فایده ای نداشته است. شما حالا که مذاکره کرده اید، آیا واقعا مشکلات ارزی کشور حل شد؟ آیا الآن گردش مالی به راحتی انجام می شود؟ هنوز قطعات هواپیما وارد کشور نشده، پس کو آن حرف هایی که می زدید؟ بنده و بسیاری دیگر از همان ابتدا هم می دانستیم که آمریکا سر قول و قرارش نمی ماند. قبلا هم با او قرارداد بسته بودیم و یک ثانیه هم به قرارداد الجزایر که توسط بهزاد نبودی بسته شده بود، عمل نکرد. آمریکا آنجا تعهد داده بودند که به امور داخلی ما دخالت نکنند اما حتی یک ثانیه هم به عهد خود وفادار نماندند و ما از او بدقولی دیدیم. حالا در این توافقنامه یک به 10 به ما امتیاز داده اند. 9 تا برای خودشان و یکی برای ما! اگر آقای ظریف می گوید 50 - 50 است، بیاید با هم بشماریم و ببینیم که چه خبر است. بالاخره مفاد معاهده که معلوم است، حتی اگر 30 به 70 هم بود، ما قبول می کردیم. اما آنها همان یک به 10 را عملی نمی کنند.

حالا شاید سوال شود که چرا رهبری برای مذاکره اجازه دادند؟ رهبری اجازه داد تا افراد خوش باور هم بفهمند که آمریکا قابل اعتماد نیست؛ رهبری اجازه داد تا بعضی ها از خوابی که در آن بودند، بیدار شوند و به دشمن بیش از این اعتماد نکنند تا امثال آقای ظریف و بزرگتر از او بفهمند که اعتماد به دشمن یعنی به دست خود دستبند زدن و خود را تسلیم دشمن کردن؛ آن هم دشمن نامردی که به هیچ چیز وفادار و پایبند نیست و چون جز زور و قدرت هیچ زبانی را نمی فهمد. چرا؟ چون منطق زبان بین الملل منطق رئالیسم است و رئالیسم منطقش پاور و قدرت است. اگر دوستان مخالف این نظر هستند و می گویند که منطقی که آمریکا دنبال آن است، حق گرایی است و به حق اصالت و بها می دهند بنده می گویم برعکس، حرف آمریکا حرف زور است. اینکه چرا اسراییل عضو ان پی تی نیست و ما هستیم و به ما فشار می آورند و بیشتر از همه دنیا بازرسی شدیم و باز هم به ما مشکوک هستند، این برمبنای زور است نه حق گرایی. خوب آقای ظریف متوجه این مساله نمی شود. بالاخره دودهه از عمرش را در آمریکا زندگی کرده است و آب و هوای آنجا در ذهن ایشان تاثیراتی گذاشته است. نیتش خیر است و ما هم مخلص نیت ایشان هستیم مثل آقای احمدی نژاد؛ اما من فکر می کنم آقای ظریف و آقای روحانی یک احمدی نژاد شیک پوش هستند و هیچ فرقی نمی کنند. هردوی اینها واقع بینانه به مسایل نگاه نمی کنند. آقای احمدی نژاد از آن طرف و ایشان از این طرف. هرچند آقای احمدی نژاد هم در سال های آخر تفکراتشان ظریف و لطیف شده بود.

 


"خیبرآنلاین":
با این مسایل، نظر شما راجع به گام نهایی مذاکرات هسته ای چیست؟

کوشکی: از اول هم عرض کردیم که این مذاکرات پایانی ندارد و به هیچ چیز نخواهد رسید؛ آمریکایی ها ما را سر کار گذاشته اند. اینکه چه باید بکنیم، به نظرم باید باز هم صبر کرد تا دوستانی که همچنان امیدوارند آمریکا مودبانه با آنها رفتار کند و قول مردانه بدهد و تحریم ها را بردارد و... چشمشان را باز کنند. آنها هنوز به دشمن خوش بین هستند و البته آمریکا را دشمن نمی دانند. بعضی ها خطر را از دور می بینند اما بعضی ها تا سرنیزه دشمن به بدنشان وارد نشود احساس خطر نمی کنند. امیدواریم آقای ظریف تا قبل از اینکه سرنیزه دشمن به جسم مبارکشان برخورد کند، متوجه بشوند و به تعبیر امام(ره) ایمان بیاورند که آمریکا واقعا مثل گرگ می ماند. البته من از گرگ ها عذرخواهی می کنم که آنها در خصوصیت حیوانی‌شان واقعا صادق هستند اما آمریکایی ها در درندگی‌شان هم صداقت ندارند. آمریکایی ها فقط و فقط زبان موشک و اسلحه را می فهمند، دولتمردان آمریکا تا زور بالای سرشان نباشد آدم نمی شوند. آنها چندجا خوب فهمیدند، وقتی شهید نادر مهدوی 16 مهرماه 66 با ناوگروهش، شهید خداداد آبسالان و دیگران با موشک استینگر هلی کوپتر آمریکایی را سرنگون کردند، آمریکایی ها زبان نادر مهدوی را خوب فهمیدند؛ به همین خاطر وقتی نادر با جراحت اسیر آنها شد، یک میخ 10 سانتی را در بدن او وارد کردند با شکنجه او را شهید کردند و جسم له شده اش را پس دادند. آمریکایی در بیروت و در انفجار مقر مارینز که 280 تفنگدار متجاوزشان به درک واصل شدند، آن موقع زبان مردم لبنان را خوب فهمیدند و از این کشور رفتند. آمریکایی ها پهپادها و اف 11 ها و موشک های کروز و بمب اتم و این مسایل را به رخ مردم دنیا می کشد، پس باید با او به زبان خودش صحبت کرد. مردم لبنان سال 83 با آمریکایی ها با زبان خودشان صحبت کردند و آنها بساطشان را این کشور جمع کردند و رفتند. چندتا جاسوس آمریکایی را گرفتند و البته با وساطت برخی از همین آدم های خوش خیال آزاد شدند و آنها فهمیدند که لبنان جای جاسوسی نیست. بچه های مسلمان ما لانه جاسوسی آمریکا را گرفتند و با خفت آنها را بیرون کردند، آن وقت آمریکایی ها زبان انقلاب ما را فهمیدند. با آنها باید با همین زبان صحبت کرد چون آنها هم با دنیا با همین زبان صحبت می کنند. دین ما هم این را می گوید و با هر کس باید مثل خودش حرف زد.

مشکل آقای ظریف این است که دیپلماسی را از آمریکایی ها یاد گرفته است اما امام(ره) دیپلماسی را از قرآن و اجداد طاهرینش آموخته بود. ائمه به ما می گویند که با متکبر با تکبر برخورد کنیم و با افراد مودب، با ادب و احترام. آقای ظریف باید بفهمد که هرچه با آمریکایی با زبان لبخند و متواضعانه صحبت بکند، آنها پرروتر و گستاخ تر می شوند. حضرت امام(ره) با چند فرد سیاهپوست محروم که از آن سوی آفریقا می آمدند با چه لحنی صحبت می کردند و ادوارد شوارد نادزه به عنوان نماینده ابرقدرت شرق با چه لحنی صحبت کردند؟ با متکبر، متکبر و با مودب، مودب. آقای ظریف این را نمی داند چون در گفتمان آمریکایی رشد کرده است.

مشکل امثال آقای ظریف این است که به چشمشان عینک انقلاب اسلامی نزده اند و با عینک آمریکا به آمریکا نگاه می کنند؛ به همین خاطر مطمئن هستند که می توانند مشکلات ما با آمریکا را حل کنند. آنها فکر می کنند که مشکل ایران و آمریکا دیوار بلند بی اعتمادی است در حالی که مشکل ما با آمریکا بر سر استکباری بودن اوست، او با خدا، دین، عدالت و بشریت مشکل دارد. مشکل ما با آمریکا این است که او امروزه مصداق عینی فرعون است و "انا ربکم الاعلی" می گوید و در زمین خوش را خدا می داند. بحث ما بر سر مسایل هسته ای و حقوق بشر و اینها نیست، اینها بهانه است. دیپلماسی اهل بیت(ع) می گوید یک قدم عقب نشینی در برابر فرعون موجب 100 قدم پیشروی او می شود؛ آقای ظریف این را نمی داند و به همین خاطر می گوید که دوستان اماراتی راجع به جزیره بوموسی سوءتفاهم دارند و ما حاضریم برای سوءتفاهم آنها صحبت کنیم! اگر دوستان اماراتی راجع به تهران هم سوءتفاهم داشتند، آیا آقای ظریف حاضر بودند برای سوءتفاهم آنها صحبت کنند؟! ما دوست اماراتی نمی بینیم بلکه برده های زرخرید آمریکایی می بینیم و به هیچ عنوان به آنها اجازه نمی دهیم که راجع به هیچ چیز ما سوءتفاهم داشته باشند. بوموسی و تهران هیچ فرقی نمی کند و کسی حق ندارد راجع به یک وجب خاک این کشور با کسی صحبت کند. دوستان اماراتی آقای ظریف امروز راجع به بوموسی سوءتفاهم دارند و فردا درباره تهران و آذربایجان. یکبار راجع به سوءتفاهم دوستان روس بعضی ها مذاکره کردیم نتیجه اش شد جدایی قفقاز جنوبی و 11 شهر بزرگ دیگر از ایران. چرا؟ چون برخی با تفکرات مانند آقای ظریف رفتند تا با دوستان روس خود بر سر سوءتفاهم ها صحبت بکنند.

 


"خیبرآنلاین":
یعنی شما هم توافق ژنو را با ترکمانچای مقایسه می کنید؟

کوشکی: خیر؛ بنده راجع به لحنی که صحبت می کنند، نظر می دهم و معتقدم که این لحن، به مراتب خطرناکتر از ترکمانچای هست. در بحث توافقنامه ژنو، نهایتا اگر به فرض محال به نتیجه هم برسد، فوقش این است که از استقلال خود خرج کرده ایم و داده ایم اما این لحن که با دوستان اماراتی شان صحبت می کنند موجب می شود که خاک کشورمان را هم بدهیم. عقب نشینی هسته ای عقب رفتن از استقلال کشور است اما در رابطه با خاک کشور که نمی توانیم صحبت کنیم. آن وقت از قاجار و فتحعلیشاه و... بی عرضه تر می شویم. ما تعارف نداریم، آنها غلط می کنند که سوءتفاهم دارند. ما در رابطه با خاک خود سوءتفاهم نداریم.

مشکل بعضی ها (...) این است که سربازی نرفته اند و یا سربازی شان را در نیویورک گذرانده اند. در سربازی دو مساله اسلحه و وطن را جزو نوامیس یک سرباز به حساب می آورند و به او می گویند که در رابطه با این دو مساله با هیچکس حتی شوخی هم نکن. بعضی ها (...) چون سربازی نرفته اند و یا سربازیشان را در نیویورک گذرانده اند، این مسایل را نمی دانند. آنها در کل 8 سال دفاع مقدس در نیویورک بودند و... والا نمی گفتند که آمریکا با یک بمب می تواند توان دفاعی ما را نابود کند. کدام آدم سربازی رفته ای این تیپی حرف می زند؟! این خیلی سخن زشت و بدی بود. چه کسی راجع به سوءتفاهم اماراتی راجع به وطنش صحبت می کند؟ این نگاه، نگاه غلطی است.

"خیبرآنلاین": همانگونه که مشاهده می کنید بحث شکایت از رسانه های حزب اللهی و نیروهای انقلابی شدت گرفته است. از نشریه یالثارات تا 9 دی و وطن امروز و برخی یادداشت نویس ها و... به نظر شما چه باید کرد؟

کوشکی: من معتقدم وزارت ارشاد کارهایش به هم می آید و با هم متناسب است. خوب می بینید که روزنامه آسمان قصاص را عملی غیرانسانی معرفی می کند اما وزارت ارشاد و هیات نظارت بر مطبوعات حتی نمایشی هم چیزی نمی گویند. روزنامه بهار مذهب رسمی شیعه را زیرسوال می برد، آنها حتی اگر به تشیع هم اعتقادی نداشتند حداقل باید به قانون اساسی کشور معتقد می بودند که مذهب رسمی کشور را شیعه اعلام کرده است؛ آنها باور شیعه را زیرسوال بردند و نقد علمی نکردند بلکه تخطئه کردند. آنجا هم وزیر ارشاد واکنشی نشان نداد و حتی ظاهری هم متاسف نشد. حال اگر آن وزارت ارشاد و این هیات نظارت با نشریات ارزشی برخورد نکنند، جای تعجب دارد. ما به ازای اینکه آسمان توقیف نشود وقتی که به حکم صریح قرآنی می کند، آن وقت باید بیایند یالثارات را توقیف کنند که چرا سخنان معاون رییس جمهور در امور زنان را فمنیستی خوانده است. به کدام استناد؟ همان بندی که می گوید اگر نشریه ای به مقدسات توهین کرد باید توقیف بشود. در نظر دوستان اینکه یک نفر سخنان معاون رییس جمهور که شایبه فمنیستی بودن دارد، را نقد کند به جهت توهین آمیز بودن باید توقیف شود. جالب اینجاست که می آیند و چندروز پس از توقیف، در گفتگویی رسمی انواع اتهامات را علیه این نشریه مطرح می کنند. چه کسانی؟ آنهایی که نه آسمان را خشک و خالی محکوم می کنند و نه بهار را؛ اما در یک اقدام مجرمانه و قبل از اینکه یالثارات دادگاهی شود، اتهامات سنگینی را علیه این نشریه و گردانندگان آن وارد کردند و به آنها توهین کردند. مگر اینها دادگاه هستند که اینگونه رفتار می کنند؟ این کارها را کردند تا شاید دلشان خنک بشود؛ تمی دانم شاید لازم باشد چند رسانه دیگر هم توقیف شوند تا دلشان بیشتر خنک بشود!

اینها با هم تناسب دارند؛ فردی که سگ ها را باز می کند، سنگ ها را می بندد، تا چه اتفاقی بیفتد؟ سگ ها بیایند و فرهنگ دینی جامعه را پاره کنند و موجب نگرانی خبرگان و رهبری و مراجع و مردم متدین شوند. وقتی سگ های هار فرهنگی باز می شوند و از آن طرف سنگ ها بسته می شوند مشخص است که نگرانی فرهنگی ایجاد می شود. از شاعری که افتخارش اهانت به اسلام و نظام و انقلاب است با منت کشی دعوت می کنند که در جشنواره شعر فجر حاضر بشود و البته آنقدر هم شجاع نیستند که بگویند ما این کار را کردیم. مهاجرانی خیلی آدم شجاعی بود، او می گفت که می خواهد فلان کار را بکند. دوستان از این طرف در حمایت از فرمایشات رهبری بیانیه می دهند و از آن طرف از شاعری با آن کارنامه دعوت می کنند... این خیلی جای تامل دارد. اگر این وزارت ارشاد رسانه های ارزشی را به صورت کمباینی قلع و قمع نکند جای تعجب دارد. مدال یالثارات و بقیه رسانه هایی که مورد لطف و عنایت آقایان حقوقدان واقع شده اند این است که این دولت از آنها شکایت کرده و توقیف شده اند. نشان می دهد که اینها درصدی از خلوص را داشته اند چون اگر حرفشان کج و غلط بود، آن وقت تشویق می شدند. مگر ندیدید در جشنواره ای که اصلا معلوم نشد کی برگزار شد، کی شروع شد و به پایان رسید، از چه کسانی تمجید کردند؟ دوستان خودشان نشستند و یک برنامه ای چیدند و خواستند به برخی افراد به اصطلاح یک حالی بدهند تا با قدرت بیشتری به نظام و مقدسات توهین کنند. ما از دوستان حقوقدان بیشتر این انتظار داریم چون تازه دارد دستشان گرم می شود!

تفکرات سیاسی گروه "بیم و امید" همان تفکرات سیاسی آقای هاشمی است. آقای هاشمی اعتقاد کامل به بسته بودن فضای سیاسی در داخل داشت و اینها هم همین اعتقاد را دارند؛ یا باید بگویی بله قربان یا خفه بشوی! اما در عرصه فرهنگی باید باز باشد تا مردم سرگرم شکم و شهوت شوند تا دیگر کسی جرات نقد آقایان را به خود ندهد. در عرصه خارجی نیز تسلیم و تواضع در برابر دشمن! آقای هاشمی می رفت و از اروپایی ها خواهش می کرد که لطفا بیایید و ما را نقد کنید تا ما خود را اصلاح کنیم؛ به عبارتی دیگر منت کشی در برابر اتحادیه اروپا. آنها می گفتند که شما با بهائیت بد برخورد می کنید، بعد دیدیم که دست بهایی ها در داخل کشور باز شد. اگر اینها معتقدند که دانستن حق مردم است و آقای هاشمی خیلی دوست دارد مردم همه چیز را بدانند، بیایند و بگویند که در جریان مذاکراتشان با اروپایی ها چه گذشت؟ چه تعهداتی دادند تا در برابر آن بتوانند از کشورهایی اروپایی مثل آلمان وام بگیرند؟ دیدگاه آقای روحانی دیدگاه رقیق شده آقای هاشمی است و آقای هاشمی اعتقاد عجیبی به تک صدایی داشت. آنها نه تنها حقوقدان نیستند، بلکه شبیه سرهنگ های زمان قدیم (...) هستند. بسیاری از سرهنگ های امروزی به شدت مهربان هستند و پشت مدال هایشان قلبی از طلا دارند اما برخی سرهنگ های قدیم اینگونه نبودند.

 


"خیبرآنلاین":
سوال بعدی ما راجع به مساله فلسطین و گروه های مقاومت به ویژه حماس هست. باتوجه به اتفاقات اخیر و رفتار اشتباه حماس در ماجرای سوریه، تعاملات ما با این گروه چگونه باید باشد؟

کوشکی: ببینید حماس یک گروهی که دهها رهبر دارد، بافت شبه اخوانی آن باعث شده که یک رهبر نداشته باشد، در میان این رهبران همه رقم تفکری وجود دارد از حامیان صدام تا حامیان جمهوری اسلامی؛ پس اگر حماس را یک کاسه ببینیم اشتباه کرده ایم. مساله بعدی این است که عمده همکاری های ایران با گردان های عزالدین قسام یا همان شاخه نظامی حماس بوده است. آنها فهمیده اند که باید با اسراییل بجنگند و زبان ما را بهتر از گروه های دیگر حماس متوجه شده اند و ما هم تلاش کرده ایم در هر زمینه ای که بتوانیم، کمکشان کنیم. جالب اینجاست که رزمندگان عزالدین قسام که در جنگ 22 روزه و 8 روزه پای کار بودند، در این بازی کثیف سیاسیون وارد نشدند؛ بخش اعظم گردان های عزالدین قسام در این مدت فریاد می زدند که دشمن اصلی ما اسراییل و مهمترین حامی ما جمهوری اسلامی است. بخش سیاسی حماس هم چند قسمت شدند، بخشی از آنها فریب دلارهای قطری ها را خوردند و حالا آواره شده اند و از ترکیه، مصر و قطر هم رانده شدند. در همان زمان که برخی چهره های سیاسی حماس مصلحت فلسطین و جهان اسلام را فراموش کرده بودند و برق دلارهای نفتی چشمشان را گرفته بود، برخی آدم های شریف هم حضور داشتند که داد می زدند که این کار اشتباه است و در زمین دشمن بازی نکنید؛ یاور اصلی ما جمهوری اسلامی است؛ مانند محمود الزهار. پس همه چهره های سیاسی حماس هم فریب دشمن را نخورده بودند.

متاسفانه رسانه های ما و تریبون داران در مسایل مختلف انقلاب اسلامی اطلاعات علمی به مردم نمی دهند و هنوز ممکن است مردم ما تفاوت جهاد اسلامی، حماس و حزب الله را ندانند. این تقصیر همه ماست که تنبلی کردیم و به مردم توضیح ندادیم که در داخل حماس چه خبر است. باید اطلاع رسانی صورت بگیرد و به مردم راجع به وضعیت داخلی حماس و تفاوت های درونی آنها صادقانه گفته شود اما متاسفانه با همه چیز احساسی برخورد می کنیم حتی با حماس؛ نمی گوییم کجایش قهرمان است و کجایش مشکل دارد و دشمن از این خلا و عدم اطلاع رسانی دقیق سوءاستفاده می کند.

"خیبرآنلاین": راجع به بحث هولوکاست چه نظری دارید؟

کوشکی: در مساله هولوکاست دولت قبل خوب وارد نشد و آقای احمدی نژاد این مساله را بد مطرح کرد و این فرصت سوخت و باید صبر کرد تا در آینده فرصتی دوباره به دست بیاید. اگر ایشان این مساله را معقول مطرح می کردند برای همیشه می ماند.

"خیبرآنلاین":
شما در انتخابات های مختلف ریاست جمهوری به چه کسانی رای داده اید؟

کوشکی: من در چند دوره اخیر آدمی که واقعا در قد و قواره ریاست جمهوری باشد، را نمی شناختم و البته قطعا بود اما بنده نمی شناختم. به همین خاطر دنبال نامزدی می گشتم که رای دادن به او رای به کل نظام باشد و البته مطمئن باشم که رای هم نمی آورد که رای سفید ندهم. در سال 84، 88 و 92 به چنین فردی رای دادم که در سال 88 و 92 چنین نامزدی را خداوند رساند و امیدوارم که در دوره های بعدی هم ایشان باشند تا ما رای سفید و باطله ندهیم. سال 84 هم مبلغ کسی نبودم اما بنای ما آن بود که هاشمی رای نیاورد. حتی در دور دوم انتخابات که هاشمی و احمدی نژاد با هم رقابت داشتند، در مسجد جامع شاهرود سخنرانی داشتم، آن موقع آقای کاظم جلالی، رییس فعلی مرکز پژوهش های مجلس، ستاد بزرگی را برای آقای هاشمی زده بود. در سخنرانی کلی دلیل آوردم که چرا نباید هاشمی مجددا رییس جمهور شود و اگر او بیاید چه مشکلاتی برای کشور به وجود خواهد آمد. در حالی که در دور دوم تنها دو کاندیدا حضور داشتند، یکی گفت که چرا نمی گویید به چه کسی رای بدهیم؟ گفتم چون نمی خواهم بعدها شرمنده مردم بشوم پس فقط می گویم به هاشمی رای ندهید و الحمدالله حتی به اندازه یک رای هم برای احمدی نژاد رای جمع نکردم. در سال 80 به احمد توکلی رای دادم آن هم به خاطر نه به اصلاحات. در سال 76 به این نتیجه رسیده بودم که اگر آقای ناطق بیاید، سیاست های هاشمی ادامه پیدا می کند و عفونت ایجاد شده در دولت قبل به نام جناح مذهبی ادامه پیدا خواهد کرد و برای انقلاب مشکلاتی به وحود خواهد آورد، در دانشگاه امام صادق(ع) به دوستان گفتم که من امروز به آقای خاتمی رای می دهم اما از فردا اولین منتقد جدی او خود من خواهم بود. آن رای، رای جانبداری به خاتمی نبود بلکه از سال 72 نگاه هاشمی، کارگزاران و جناح چپ را به طور جدی نقد می کردم و تلقی من این بود که با این انتخاب، عفونت های ایجاد شده در پیکره انقلاب براساس رفتار دولت قبلی، به بیرون خواهد ریخت و مشکلات کمتری را به وجود خواهد آورد.

"خیبرآنلاین": باتوجه به وضعیت سیاسی کشور، آینده جبهه انقلاب اسلامی به ویژه در بحث انتخابات مجلس را چگونه ارزیابی می کنید؟

کوشکی: من از بچه های انقلابی و دارای دغدغه برای نظام و اسلام یک خواهش دارم و آن اینکه به امید کسی ننشینند؛ در جنگ اگر می خواستیم به امید کسی بنشینیم، صدام تا سیستان و بلوچستان را هم اشغال می کرد. هرکسی باتوجه به توانش از اسلام و انقلاب و نظام دفاع کرد که شد دفاع مقدس. از زنان خانه دار بگیرید تا مردهایی که با لباس شخصی رفتند خرمشهر تا ببینند چه کمکی می توانند بکنند. در عرصه سیاسی و انتخابات هم بچه های مذهبی در شهرهای مختلف باید بگردند و یک چهره واقعا انقلابی که سبک زندگی اسلامی و انقلابی حقیقی دارد را پیدا کنند و همان فرد را نامزد انتخابات کنند. منتظر نباشند جناح های مدعی اصولگرایی از تهران برای آنان نامزد تعیین کنند. خودشان اگر چهره باسواد، سالم، متعهد و کاربلد پیدا کردند آنها را نامزد کنند. زمان اینکه بچه های مذهبی بشوند پیاده نظام سیاستمداران حرفه ای مدعیان اصولگرایی، گذشته است. مدعیان یا باید خلوص انقلابی گری خود را به بالای 95 درصد برسانند که بعید است حالش را داشته باشند و متمایل به این مساله بشوند، یا خود مردم بروند و سیاستمداران تراز انقلابی که در شهرهایشان هستند را پیدا کنند. ما صدها تشکل فرهنگی در سطح کشور داریم که با پول توجیبی مردم به بهترین شکل ممکن فعالیت می کنند و اداره می شوند و در جنگ نرم خاکریز به خاکریز از ارزشها دفاع می کنند و ایستاده اند. بسیاری از این نیروها لیاقت حضور در مجلس را دارند؛ آنها را باید گلچین و انتخاب کرد.

 


"خیبرآنلاین" -
ضمن تشکر از فرصتی که به ما دادید، در پایان چند کلمه را مطرح می کنیم، شما در عبارتی کوتاه نظر خود را درباره این کلمات مطرح نمایید.

دولت اعتدال:
(پس از مکثی نسبتا طولانی) تصورات آقای روحانی
صادق زیباکلام: بعدی
محمود احمدی نژاد: مصداق فرصت سوزی به واسطه غرور
دانشکده حقوق دانشگاه تهران: امیدوارم اینجا و همه دانشکده های کشور آدم های مفیدی تربیت بشوند
هاشمی رفسنجانی: اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
فیس بوک: (پس از مکثی طولانی) آزمون پایبندی برخی مسئولان به قانون
محمد نوری زاد: بعدی
سبد کالا: تدبیر و امید
حسن روحانی: هاشمی مینی مال
دانشگاه آزاد: حیات خلوت
سال 1393: برای من یک گام نزدیکتر شدن به مرگ
نرمش قهرمانانه: اصلا فهمیده نشد
سعید جلیلی: فرصتی که سوزانده شد
امام خامنه ای: در کشور کم دیدم که مسئولان معنی ولایت فقیه را آنگونه که امام خمینی(ره) خواسته بودند، فهمیده باشند. اگر ولایت فقیه را خوب فهمیده بودیم، رفتار آنانی که مدعی حمایت از ولی فقیه بودند تفاوت می کرد
روزنامه کیهان: روزنامه کیهان
محمدصادق کوشکی: مخلوق خطاکار خدا

 

  • بازرگان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
پخش زنده حرم