کاهش جمعیت توطئهای که از خارج هدایت میشود !!!
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ
خوشخدمتی به غربیها؛ در کاهش جمعیت همچنان ادامه دارد
سیاست کاهش جمعیت و سیاست اعمال
روشهای کاهش جمعیتی یک بحث کاملا برون مرزی است یعنی این سیاستی بوده که
سازمان ملل از طریق صندوق جمعیت در کشورهای اسلامی اجرا کرده و عمدی هم
داشته در اجرای آن...

پایگاه خبری انصارحزب الله: «من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکى از
خطاهایى که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئله
تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف می شد. البته اوّلى که
سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههى ۷۰ باید
متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولان کشور
در این اشتباه سهیمند، خود بنده حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را
خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.»جملات بالا بخشی از بیانات
رهبرانقلاب در سال ۹۰ است که درباره کاهش جمعیت بیان کردند و پس از آن تا
به امروزحدود ۱۷ بار دیگر تکرار کردهاند.
به راستی چرا زمانی که رهبر بزرگوار انقلاب در رابطه با بحران جمعیت فرمودند: «مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد» افرادی که مسئول مستقیم رخداد این بحران بوده اند و خویشتن را ولایتمدار می خوانند، نیامدند و در پیشگاه مردم معذرت نخواستند؟ بی شک اسلام و انقلاب نیازی به عذرخواهی این افراد ندارد، (هرچند ادب اقتضای دیگری دارد) اما در این میان این سوال نیز نبایستی بی پاسخ بماند که: چرا این افراد همچنان در پنهان و آشکار با سیاست نظام مبنی بر افزایش جمعیت مقابله می کنند؟ چرا در سمیناری شرکت می کنند که مسئولان آن سالخورده شدن جمعیت ایران اسلامی را امری محتوم می دانند؟ چرا موسسه ی تخصصی جمعیت، دشمنان اسلام و انقلاب را به ایران می آورد، سپس همکاران صهیونیست های پلید را اکرام کرده و از آنان می خواهد که برای «پویایی جمعیت مسلمانان» نسخه بپیچند؟!
اینها گوشهای از اتفاقاتی است که در حوزه جمعیت تاکنون رخ داده است بماند اینکه در رسانهها از جمله رسانهملی و حتی در مجلس شورا نیز پیگیری طرح افزایش جمعیت با بیمهریهایی مواجه شده است. دراین باره و روندی که تاکنون طی کردهایم و اینکه این روند به کجا ختم میشود با دکتر زهره طبیب زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به گفت و گو نشستیم که ماحصل آن در پی میآید:
یکی از مباحثی که این روزها زیاد شنیده میشود بحران سالمندی است که از حدود سه سال گذشته به طور مکرر رهبرانقلاب نیز در این باره هشدار دادهاند. بفرمائید سالمند شدن یک کشور به چه معناست؟
ببینید وقتی جمعیت جوان در یک کشوری زیاد میشود، عناصر مولد و موثر در تولید وفعال به لحاظ سن کاری افزایش پیدا میکند، اما وقتی همین جوانان که افزایش پیدا کردهاند به سن میانسالی و بعد به کهنسالی میرسند و آمارشان در یک کشور بالا میرود تمام ظرفیت های اقتصادی و رفاهی کشور باید در جهت حمایت سالمندان و کهنسالان در آن کشور هزینه بشود. اعم از کارهای درمانی این افراد، چون هرچه سن بالاتر میرود افراد به بیماریهای مزمن مبتلا میشوند و نیاز درمانی آنها بیشتر میشود.
نیازهای توانبخشی آنها بیشتر میشود. نیازمند دستگاههای توانبخشی و خدمات توانبخشی هستند و نیازمند داروی بیشتری برای درمان بیماریهای مزمن هستند و نهایتاً نگهداری این افراد، چون برخی از اینها بیماری های زمینگیرکننده دارند که حتی نگهداری آنها در منزل امکان پذیر نیست، لازم است که مراکز نگهداری توسط دولتها برایشان ایجاد شود.
جهش بزرگ جمعیتی بلافاصله بعد از انقلاب
بنابراین با توجه به آمارهای جمعیتی که در کشور ماهم وجود دارد خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامی یک جهش بزرگ جمعیتی در دهه ۶۰ تا ۷۰ اتفاق افتاد و تعداد کودکانمان در آن دوران افزایش چشمگیری پیدا کرده به طوری که هماکنون بعد از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب رشد جمعیت ما تقریباً دو برابر شده است. یعنی ما جمعیت مان در سال ۵۵ چیزی حدود ۳۵ میلیون نفر بوده است سال ۸۵ این رقم چیزی بالغ بر ۷۰ میلیون نفر شده است و الان چیزی حدود ۷۸ میلیون نفر میباشد. آن کودکانی که یک دفعه در دهه ۶۰ رشد چشمگیری داشتند الان به سن جوانی رسیده اند و یک نیروی کار مولد قابل قبول برای کشور ایجاد کردهاند که اگر دولتها بتوانند از این نیرو به خوبی استفاده بکنند بهترین نیرو برای تولید و پیشرفت کشور نیروی کار جوان در کشور است، خوب همین افراد در بیست سال آینده جزء افراد میانسال و برخی جزء کهنسالان خواهند بود.

بنابراین کشور رو به پیری است اگر نیروی جوان جدیدی و کودکان جدیدی به بدنه جمعیتی کشور تزریق نشود این اتفاق خواهد افتاد که افزایش جمعیت کم و از سوی دیگر افراد به دوران کهنسالی میرسند و همان ملاحظاتی که بیان شد را نیاز مند خواهند بود.
برخی معتقدند که وضع جمعیت در کشور بحرانی نیست و اساساً بحث سالخوردگی در کشور آنچنان هم خطرناک نیست! این دیدگاه که متاسفانه در همایشهای دولتی درباره جمعیت و حتی صداوسیما مجال ظهور پیدا کردهاند از کشورهای اروپایی به عنوان کشورهایی که توانستهاند با وجود سالخوردگی جمعیت، بحثهای اقتصادی و سیاسی و.. را مدیریت کنند به عنوان الگو یاد میکنند! در این باره توضیح دهید چه آسیبهایی این نوع نگاه به کشور وارد میکند؟
وقتی یک کشوری امکانات اقتصادی و مالی قابل توجهی داشته باشد براحتی میتواند سالخوردگی جمعیت را هم مدیریت کند، منتها رشد اقتصادی وقدرت و امکانات مالی کشورهای اروپای غربی قابل مقایسه با بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیست. طبیعی است کشورهای اروپای غربی که یک عمر جهان را غارت کردند الان از منابع بسیار خوبی برخوردار هستند و از این منابع میتوانند در جهت حمایت از سالمندان و تامین اجتماعی استفاده کنند.
آسیبی به نام وابستگی به نفت
اما در کشوری مثل ایران که در حال توسعه هستیم و مشکلات اقتصادی و اقتصاد تکمحصولی وابسته به نفت داریم شما الان میبینید وقتی قیمت نفت نوسان پیدا میکند بخش قابل ملاحظهای از بودجه کشور که تابع قیمت نفت است با نوسانات نفت، نوسان پیدا میکند. پس این واضح و طبیعی است که کشوری مثل ایران که منابع اقتصادی و قدرت مالی بالفعل پائین تری دارد از کشورهای اروپایی، طبیعی است که در این رابطه دچار آسیب میشود. دوم اینکه ما به هیچ وجه نباید مقایسه کنیم با کشورهای اروپایی. خیلی از کشورهای اروپایی جمعیتی حدود ۵ تا ۷ میلیون نفر دارند. نگاه کنید سوئد، نروژ، فنلاند اینها کشورهایی هستند که جمعیتشان بسیار پائین است. بنابراین نباید ما خودمان را با یک کشوری با تعداد جمعیت بسیار بسیار محدود ازکشورهای اروپایی مقایسه کنیم.

یک سوم جمعیت کهنسال میشوند
ما حدود ۸۰ میلیون جمعیت داریم و جمعیت کهنسال ما در آینده حدود بیش از یک سوم جمعیت کشور خواهد بود. بنابراین از این بابت قابل مقایسه نیستیم. سوم اینکه بسیاری از کشورهای اروپایی سعی میکنند با گرفتن جمعیت مهاجر از کشورهای دیگر مشکلات کمبود نیروی جوان را برای کار به خصوص در کارهای یدی و کارهای سطح پائین در کشور جبران کنند. خوب وجود مهاجر در کشورها، عاملی است برای تغییرات ترکیب جمعیتی در آن کشور.
این مهاجرها به مرور زمان میمانند و نسل بعدشان که بدنیا میاید تابعیت آن کشور را میگیرد و باز از امکانات اقتصادی آن کشور استفاده میکند و درعین حال هیچ وقت خودشان را متعلق به آن کشور نمیدانند و خیلی از اوقات درآمد حاصل از کارشان را به کشور خودشان میفرستند. اینکه وجود مهاجر نیز مشکلات زیادی را برای کشورها بدنبال دارد؛ اینها واقعیتهای مشخص و علمیاست و قابل انکار نیست. بنابراین واضح است که کشور ما به سمت جمعیت کهنسال پیش میرود و آمارهای جمعیتی این را میگوید و اگر کسی منکر این نتایج که برگرفته از علم جمعیت شناسی است بشود، منکر مبانی شناخته شده علمی شده است.و جمعیت سالخورده نیز آسیبها و مشکلات خاص خودش را دارد.
به بحث آسیبها اشاره کردید، امروز می بینیم که بعد از سهسال از هشدار رهبرانقلاب و تکرار هفدهباره آن طی این سالها، عزم جدی از سوی مسئولین در این باره دیده نمیشود فکر میکنید علت آن چیست؟
ببینید متاسفانه در کشور ما در مورد خیلی از مخاطراتی که کشور را تهدید میکند و یک امر تدریجی است ویک امر دفعی و پر سر و صدای با عوارض آنی و عاجل نیست این اتفاق میافتد وقتی که یک دفعه یک سیلی و زلزلهای جایی اتفاق میافتد همه به تکاپو میافتند که مشکلات را حل کنند.
عدم توجه به آسیبهای پدیدههای فرهنگی
اما هیچ کس به فکر پدیده فرهنگی بیبندوباری و بیحجابی در کشور نیست. بنابراین شما میبینید از بیست سال پیش بحث بیحجابی و بیبندوباری فرهنگی شروع میشود الان شما اثرات آن را بعد از بیستسال میبینید. بحث جمعیت از بیش از بیست و پنج سال شروع میشود الان می شود اثرات آن را دید. بنابراین در اموری که دفعی نیستند و به صورت حاد بروز نمیکنند متاسفانه مسئولین ما فاقد آن بینش و عمق بخشی به سیاستها و سیاستگذاری ها هستند و عمدتاً به صورت ماکسیمم دولتها برای پنج سال آیندشان برنامه ریزی میکنند و حتی میبینیم آن را هم اجرایی نمیکنند. یعنی برنامههای توسعهای هم در پنج سال به درستی اجرا نمیشود.
سهل انگاری گریبان گیر اکثر دولتها
بنابراین این مشکلی است که متاسفانه در کشور وجود دارد و گریبان اکثر دولتها را این سهلانگاری گرفته است. و عزمی هم وجود ندارد. اعتقاد بنده این است که سیاست کاهش جمعیت و سیاست اعمال روشهای کاهش جمعیتی یک بحث کاملا برون مرزی است یعنی این سیاستی بوده که سازمان ملل از طریق صندوق جمعیت در کشورهای اسلامی اجرا کرده و عمدی هم داشته در اجرای آن.
توطئه سیاست کاهش جمعیت و برخی خوشخدمتیها
وقتی که انقلاب ایران به نتیجه میرسد و اهمیت نقش انقلاب ایران در بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی برای آمریکا مسجل میشود و از همان بیست و پنج سال قبل دشمن شروع به برنامهریزی کاهش جمعیت در کشورهای اسلامی به خصوص در ایران میکند و شما دیدید به وسیله خوشخدمتی بعضی از عناصر داخلی که برخی از روی ناآگاهی و برخی عالمانه و آگاهانه سیاستهای صندوق جمعیت را در ایران اجرایی کردند شما شاهد کاهش جمعیت جوان کشور در آینده هستید و ایران بسیار سریعتر از برنامه ریزی سازمان ملل توانست به کاهش جمعیت چشمگیری دست پیدا کند. بنابراین من این پدیده را یک پدیده درون زا نمیبینم بلکه کاملا منشا و ریشه آن را خارج میدانم و معتقدم که از خارج برنامه ریزی شده و انگیزههای سیاسی و امنیتی بشدت پشت بحث کاهش جمعیت در کشور ما وجود دارد.
به راستی چرا زمانی که رهبر بزرگوار انقلاب در رابطه با بحران جمعیت فرمودند: «مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد» افرادی که مسئول مستقیم رخداد این بحران بوده اند و خویشتن را ولایتمدار می خوانند، نیامدند و در پیشگاه مردم معذرت نخواستند؟ بی شک اسلام و انقلاب نیازی به عذرخواهی این افراد ندارد، (هرچند ادب اقتضای دیگری دارد) اما در این میان این سوال نیز نبایستی بی پاسخ بماند که: چرا این افراد همچنان در پنهان و آشکار با سیاست نظام مبنی بر افزایش جمعیت مقابله می کنند؟ چرا در سمیناری شرکت می کنند که مسئولان آن سالخورده شدن جمعیت ایران اسلامی را امری محتوم می دانند؟ چرا موسسه ی تخصصی جمعیت، دشمنان اسلام و انقلاب را به ایران می آورد، سپس همکاران صهیونیست های پلید را اکرام کرده و از آنان می خواهد که برای «پویایی جمعیت مسلمانان» نسخه بپیچند؟!
اینها گوشهای از اتفاقاتی است که در حوزه جمعیت تاکنون رخ داده است بماند اینکه در رسانهها از جمله رسانهملی و حتی در مجلس شورا نیز پیگیری طرح افزایش جمعیت با بیمهریهایی مواجه شده است. دراین باره و روندی که تاکنون طی کردهایم و اینکه این روند به کجا ختم میشود با دکتر زهره طبیب زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به گفت و گو نشستیم که ماحصل آن در پی میآید:
یکی از مباحثی که این روزها زیاد شنیده میشود بحران سالمندی است که از حدود سه سال گذشته به طور مکرر رهبرانقلاب نیز در این باره هشدار دادهاند. بفرمائید سالمند شدن یک کشور به چه معناست؟
ببینید وقتی جمعیت جوان در یک کشوری زیاد میشود، عناصر مولد و موثر در تولید وفعال به لحاظ سن کاری افزایش پیدا میکند، اما وقتی همین جوانان که افزایش پیدا کردهاند به سن میانسالی و بعد به کهنسالی میرسند و آمارشان در یک کشور بالا میرود تمام ظرفیت های اقتصادی و رفاهی کشور باید در جهت حمایت سالمندان و کهنسالان در آن کشور هزینه بشود. اعم از کارهای درمانی این افراد، چون هرچه سن بالاتر میرود افراد به بیماریهای مزمن مبتلا میشوند و نیاز درمانی آنها بیشتر میشود.
نیازهای توانبخشی آنها بیشتر میشود. نیازمند دستگاههای توانبخشی و خدمات توانبخشی هستند و نیازمند داروی بیشتری برای درمان بیماریهای مزمن هستند و نهایتاً نگهداری این افراد، چون برخی از اینها بیماری های زمینگیرکننده دارند که حتی نگهداری آنها در منزل امکان پذیر نیست، لازم است که مراکز نگهداری توسط دولتها برایشان ایجاد شود.
جهش بزرگ جمعیتی بلافاصله بعد از انقلاب
بنابراین با توجه به آمارهای جمعیتی که در کشور ماهم وجود دارد خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامی یک جهش بزرگ جمعیتی در دهه ۶۰ تا ۷۰ اتفاق افتاد و تعداد کودکانمان در آن دوران افزایش چشمگیری پیدا کرده به طوری که هماکنون بعد از گذشت بیش از سه دهه از انقلاب رشد جمعیت ما تقریباً دو برابر شده است. یعنی ما جمعیت مان در سال ۵۵ چیزی حدود ۳۵ میلیون نفر بوده است سال ۸۵ این رقم چیزی بالغ بر ۷۰ میلیون نفر شده است و الان چیزی حدود ۷۸ میلیون نفر میباشد. آن کودکانی که یک دفعه در دهه ۶۰ رشد چشمگیری داشتند الان به سن جوانی رسیده اند و یک نیروی کار مولد قابل قبول برای کشور ایجاد کردهاند که اگر دولتها بتوانند از این نیرو به خوبی استفاده بکنند بهترین نیرو برای تولید و پیشرفت کشور نیروی کار جوان در کشور است، خوب همین افراد در بیست سال آینده جزء افراد میانسال و برخی جزء کهنسالان خواهند بود.

بنابراین کشور رو به پیری است اگر نیروی جوان جدیدی و کودکان جدیدی به بدنه جمعیتی کشور تزریق نشود این اتفاق خواهد افتاد که افزایش جمعیت کم و از سوی دیگر افراد به دوران کهنسالی میرسند و همان ملاحظاتی که بیان شد را نیاز مند خواهند بود.
برخی معتقدند که وضع جمعیت در کشور بحرانی نیست و اساساً بحث سالخوردگی در کشور آنچنان هم خطرناک نیست! این دیدگاه که متاسفانه در همایشهای دولتی درباره جمعیت و حتی صداوسیما مجال ظهور پیدا کردهاند از کشورهای اروپایی به عنوان کشورهایی که توانستهاند با وجود سالخوردگی جمعیت، بحثهای اقتصادی و سیاسی و.. را مدیریت کنند به عنوان الگو یاد میکنند! در این باره توضیح دهید چه آسیبهایی این نوع نگاه به کشور وارد میکند؟
وقتی یک کشوری امکانات اقتصادی و مالی قابل توجهی داشته باشد براحتی میتواند سالخوردگی جمعیت را هم مدیریت کند، منتها رشد اقتصادی وقدرت و امکانات مالی کشورهای اروپای غربی قابل مقایسه با بسیاری از کشورهای در حال توسعه نیست. طبیعی است کشورهای اروپای غربی که یک عمر جهان را غارت کردند الان از منابع بسیار خوبی برخوردار هستند و از این منابع میتوانند در جهت حمایت از سالمندان و تامین اجتماعی استفاده کنند.
آسیبی به نام وابستگی به نفت
اما در کشوری مثل ایران که در حال توسعه هستیم و مشکلات اقتصادی و اقتصاد تکمحصولی وابسته به نفت داریم شما الان میبینید وقتی قیمت نفت نوسان پیدا میکند بخش قابل ملاحظهای از بودجه کشور که تابع قیمت نفت است با نوسانات نفت، نوسان پیدا میکند. پس این واضح و طبیعی است که کشوری مثل ایران که منابع اقتصادی و قدرت مالی بالفعل پائین تری دارد از کشورهای اروپایی، طبیعی است که در این رابطه دچار آسیب میشود. دوم اینکه ما به هیچ وجه نباید مقایسه کنیم با کشورهای اروپایی. خیلی از کشورهای اروپایی جمعیتی حدود ۵ تا ۷ میلیون نفر دارند. نگاه کنید سوئد، نروژ، فنلاند اینها کشورهایی هستند که جمعیتشان بسیار پائین است. بنابراین نباید ما خودمان را با یک کشوری با تعداد جمعیت بسیار بسیار محدود ازکشورهای اروپایی مقایسه کنیم.
یک سوم جمعیت کهنسال میشوند
ما حدود ۸۰ میلیون جمعیت داریم و جمعیت کهنسال ما در آینده حدود بیش از یک سوم جمعیت کشور خواهد بود. بنابراین از این بابت قابل مقایسه نیستیم. سوم اینکه بسیاری از کشورهای اروپایی سعی میکنند با گرفتن جمعیت مهاجر از کشورهای دیگر مشکلات کمبود نیروی جوان را برای کار به خصوص در کارهای یدی و کارهای سطح پائین در کشور جبران کنند. خوب وجود مهاجر در کشورها، عاملی است برای تغییرات ترکیب جمعیتی در آن کشور.
این مهاجرها به مرور زمان میمانند و نسل بعدشان که بدنیا میاید تابعیت آن کشور را میگیرد و باز از امکانات اقتصادی آن کشور استفاده میکند و درعین حال هیچ وقت خودشان را متعلق به آن کشور نمیدانند و خیلی از اوقات درآمد حاصل از کارشان را به کشور خودشان میفرستند. اینکه وجود مهاجر نیز مشکلات زیادی را برای کشورها بدنبال دارد؛ اینها واقعیتهای مشخص و علمیاست و قابل انکار نیست. بنابراین واضح است که کشور ما به سمت جمعیت کهنسال پیش میرود و آمارهای جمعیتی این را میگوید و اگر کسی منکر این نتایج که برگرفته از علم جمعیت شناسی است بشود، منکر مبانی شناخته شده علمی شده است.و جمعیت سالخورده نیز آسیبها و مشکلات خاص خودش را دارد.
به بحث آسیبها اشاره کردید، امروز می بینیم که بعد از سهسال از هشدار رهبرانقلاب و تکرار هفدهباره آن طی این سالها، عزم جدی از سوی مسئولین در این باره دیده نمیشود فکر میکنید علت آن چیست؟
ببینید متاسفانه در کشور ما در مورد خیلی از مخاطراتی که کشور را تهدید میکند و یک امر تدریجی است ویک امر دفعی و پر سر و صدای با عوارض آنی و عاجل نیست این اتفاق میافتد وقتی که یک دفعه یک سیلی و زلزلهای جایی اتفاق میافتد همه به تکاپو میافتند که مشکلات را حل کنند.
عدم توجه به آسیبهای پدیدههای فرهنگی
اما هیچ کس به فکر پدیده فرهنگی بیبندوباری و بیحجابی در کشور نیست. بنابراین شما میبینید از بیست سال پیش بحث بیحجابی و بیبندوباری فرهنگی شروع میشود الان شما اثرات آن را بعد از بیستسال میبینید. بحث جمعیت از بیش از بیست و پنج سال شروع میشود الان می شود اثرات آن را دید. بنابراین در اموری که دفعی نیستند و به صورت حاد بروز نمیکنند متاسفانه مسئولین ما فاقد آن بینش و عمق بخشی به سیاستها و سیاستگذاری ها هستند و عمدتاً به صورت ماکسیمم دولتها برای پنج سال آیندشان برنامه ریزی میکنند و حتی میبینیم آن را هم اجرایی نمیکنند. یعنی برنامههای توسعهای هم در پنج سال به درستی اجرا نمیشود.
سهل انگاری گریبان گیر اکثر دولتها
بنابراین این مشکلی است که متاسفانه در کشور وجود دارد و گریبان اکثر دولتها را این سهلانگاری گرفته است. و عزمی هم وجود ندارد. اعتقاد بنده این است که سیاست کاهش جمعیت و سیاست اعمال روشهای کاهش جمعیتی یک بحث کاملا برون مرزی است یعنی این سیاستی بوده که سازمان ملل از طریق صندوق جمعیت در کشورهای اسلامی اجرا کرده و عمدی هم داشته در اجرای آن.
توطئه سیاست کاهش جمعیت و برخی خوشخدمتیها
وقتی که انقلاب ایران به نتیجه میرسد و اهمیت نقش انقلاب ایران در بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی برای آمریکا مسجل میشود و از همان بیست و پنج سال قبل دشمن شروع به برنامهریزی کاهش جمعیت در کشورهای اسلامی به خصوص در ایران میکند و شما دیدید به وسیله خوشخدمتی بعضی از عناصر داخلی که برخی از روی ناآگاهی و برخی عالمانه و آگاهانه سیاستهای صندوق جمعیت را در ایران اجرایی کردند شما شاهد کاهش جمعیت جوان کشور در آینده هستید و ایران بسیار سریعتر از برنامه ریزی سازمان ملل توانست به کاهش جمعیت چشمگیری دست پیدا کند. بنابراین من این پدیده را یک پدیده درون زا نمیبینم بلکه کاملا منشا و ریشه آن را خارج میدانم و معتقدم که از خارج برنامه ریزی شده و انگیزههای سیاسی و امنیتی بشدت پشت بحث کاهش جمعیت در کشور ما وجود دارد.
- ۹۳/۱۱/۰۹