آنچه بین امام و رهبری گذشت !!!
خلاصه ماجرا : در یازدهم دی ماه سال 66 مقام معظم رهبری، رئیس جمهور آن زمان و نیز امام جمعه تهران، در خطبه ی اول نماز جمعه، تعبیری به کار می برند که حضرت امام(ره) از آن، مخالفت با ولایت مطلقه فقیه برداشت می کند. همین سبب می شود که امام (ره) نامهای به ایشان نوشته و در آن نکاتی را یادآور شود.
در پاسخ به نامه ی امام (ره) ، مقام معظم رهبری نیز نامه ای نگاشته و با کمال احترامی که از یک شاگرد نسبت به استاد توقع است به شکلی نرم بیان می کند آنچه امام(ره) از سخنان ایشان برداشت کردهاند منظور نبوده است و او نیز تمام آنچه را امام(ره) فرمودهاند قبول داشته و دارد.
این پاسخ که سوء تفاهم به وجود آمده را به کلی از بین برده بود موجب خرسندی هر چه بیشتر امام می شود و امام (ره) در نامه ای دیگر که آخرین نگاشته ی این ماجراست با تعابیر بلندی به ستایش مقام معظم رهبری می پردازند و پرونده این ماجرا با تعریف و تمجید فراوان امام(ره) از مقام معظم رهبری، بسته می شود.
و اما شرح ماجرا
مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه ی تهران (11/10/1366) [1] درباره ی آزادی اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی سخن می گویند و در تبیین این موضوع می فرمایند:
«اگر نظارت دولت اسلامی و حاکمیت اسلام نباشد، قانون اسلامی به خودی خود، نمی تواند معجزه بکند. قانون هنگامی کاربرد دارد و موثر است که بالای سر قانون، یک دست قوی و نیرومندی باشد و آن دولت اسلامی است.»
در توضیح این سخن که به خوبی از آن اعتقاد به مطلقه بودن ولایت در نظام اسلامی فهمیده می شود، ایشان حکم یا فتوایی[2] از حضرت امام(ره) نقل می کنند با این مضمون:
«دولت می تواند در مقابل خدماتی که به کارفرما ارائه می دهد، شروط الزامی مقرر کند.» یعنی در مقابل خدماتی که به کارفرما ارائه می کند می تواند او را به انجام اموری (با محتوای ظلم نکردن به کارگر و دادن خدمات به او) ملزم نماید.
آنگاه در شرح این حکم یا فتوا می فرمایند:
«امام که فرمودند دولت می تواند شرطی را بر دوش کارفرما بگذارد -شرط الزامی- این هر شرطی نیست؛ آن شرطی است که در چهارچوب احکام پذیرفته شدهی اسلام است و نه فراتر از آن.»
این همان عبارتی است که حضرت امام(ره) از آن عدم اعتقاد به مطلقه بودن ولایت را برداشت می کنند.
نامه نخست امام خمینی(ره) به مقام معظم رهبری
آن سخن سبب شد حضرت امام(ره) در نامه ای به مقام معظم رهبری بنویسد:
« بسمه تعالى. جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى، رئیس محترم جمهورى اسلامى- دامت افاضاته
پس از اهداى سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هرچه مىگوییم و مىکنیم کسى را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهى است براى رشد انسان ها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایى که در آن شده بود[3] را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم بهطور فشرده عرض مىکنم.
از بیانات جنابعالى در نماز جمعه این طور ظاهر مىشود که شما حکومت را که به معناى ولایت مطلقهاى که از جانب خدا به نبى اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- واگذار شده و اهمّ احکام الهى است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمىدانید.
و تعبیر به آنکه اینجانب گفتهام حکومت در چهارچوب احکام الهى داراى اختیار است به کلى برخلاف گفتههاى اینجانب بود ...
باید عرض کنم حکومت، که شعبهاى از ولایت مطلقه رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است.
حاکم مىتواند ... هر امرى را، چه عبادى و یا غیر عبادى که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند.
حکومت مىتواند از حج، که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند.
آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته مىشود، ناشى از عدم شناخت ولایت مطلقه الهى است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت،
صریحاً عرض مىکنم که فرضاً چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلى است، که مزاحمت نمىکنم.
ان شاء اللَّه تعالى خداوند امثال جنابعالى را، که جز خدمت به اسلام نظرى ندارید، در پناه خود حفظ فرماید. -16 دى 1366 - روح اللَّه الموسوى الخمینى»[4]
مقام معظم رهبری که متوجه این سوء تفاهم و شیطنت برخی فرصت طلبان می شوند در نامه ای سراسر احترام و ادب ضمن بیان ارادت و قبول هر آنچه امام مرقوم فرموده اند برای دامن نزدن به التهاب فضای خاص آن دوران که در نامه امام(ره) هم نشانه هایی از آن هویداست به امام عرض می کند مقصودش از اظهارات پیشین هرگز انکار اختیارات حکومت اسلامی و مطلقه بودن ولایت فقیه نبوده؛ بلکه مقصود چیز دیگری بوده که اگر لازم باشد توضیح خواهد داد:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمینى- مدظله العالى
پس از عرض سلام و ارادت، مرقوم مبارک در پاسخ به معروضه اینجانب را استماع و زیارت کردم و از ارشادات آن حضرت که مانند همیشه ترسیم کننده خط روشن اسلام است متشکرم.
نکتهاى که بیان آن را لازم مىدانم آن است که بر مبناى فقهىِ حضرتعالى که اینجانب سال ها پیش آن را از حضرتعالى آموخته و پذیرفته و بر اساس آن مشى کردهام، موارد و احکام مرقوم در نامه حضرتعالى جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم.
مقصود از حدود شرعیه در خطبههاى نماز جمعه چیزى است که در صورت لزوم مشروحاً بیان خواهد شد. امید است سال هاى متمادى این ملت عزیز و فداکار و مسئولان آن و همه امت بزرگ اسلام از فکر بیدار و روشن و رهبرى بىبدیل جنابعالى بهره مند گردند و خداوند عمر شریف شما را تا حضور ولى عصرارواحنا فداه مستدام بدارد.
21/10/66- سید على خامنهاى»[5]
بعد از این پاسخ روشنگر و بر طرف کننده ی سوء تفاهم بود که بلافاصله امام(ره) با خوشحالی و شعف خاصی نامه ای خطاب به ایشان نوشته و با تعابیر بلندی به تعریف و تمجید از ایشان می پردازند؛ نامه ای که نشان از رفع آن سوء تفاهم و تثبیت مواضع مقام معظم رهبری دارد و شیطنت های آینده پیرامون این نامه نگاری ها را پیش بینی می کند.
نامه پایانی امام خمینی(ره)
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى، رئیس محترم جمهورى اسلامى- دامت افاضاته
مرقوم شریف جنابعالى واصل و موجب خرسندى گردید. اینجانب که از سال هاى قبل از انقلاب با جنابعالى ارتباط نزدیک داشتهام و همان ارتباط بحمداللَّه تعالى تاکنون باقى است، جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبدارى مىکنید، مىدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید، روشنى مىدهید. ... جنابعالى و ملت بزرگوار خواهند دید که در اطراف همین نامه چه شیطنت ها و تحلیل ها در رسانههاى گروهى مخالفین اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت.
در خاتمه سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند خواستار و امید است امثال جنابعالى در مقاصد عالیه خود پیروز و سربلند گردید. والسلام علیکم و رحمة اللَّه. - 21 دى ماه 66- روح اللَّه الموسوى الخمینى»[6]
پی نوشت:
1. پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری
2. تعبیر مقام معظم رهبری در آن سخنرانی
3. از این تعبیر حضرت امام(ره) پیداست بعد از خطبه ی مقام معظم رهبری، عده ای با نقل برش زده ی سخنان، خواستار پاسخ حضرت امام(ره) به ایشان شده اند. برای همین این احتمال وجود دارد حضرت امام(ره) تمام سخنرانی را نشنیده باشند و واکنش شش روز بعد ایشان تنها به نقلی باشد که به دستشان رسیده بود؛ زیرا در عبارتی که ما در متن و از آغاز خطبه ها نقل کردیم اعتقاد راسخ به مطلقه بودن ولایت از نظر مقام معظم رهبری کاملا هویداست.
در واقع «تذکر امام (ره) به اصل گفتار مقام معظم رهبری نبود؛ بلکه به برداشتی بود که برخی فرصت طلبان در صدد سوء استفاده بر آمده بودند (ولایت فقیه، محمد هادی معرفت، ص 79)» .
4. صحیفه امام، ج20، ص451
5. همان، ص 455
6. همان