قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

گروه هاو کانال های با امام خامنه ای تا ظهور - در ایتا ، سروش ، وات ساپ ، ای گپ و بله دنبال کنید

قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

گروه هاو کانال های با امام خامنه ای تا ظهور - در ایتا ، سروش ، وات ساپ ، ای گپ و بله دنبال کنید

قرارگاه جهاد فرهنگی و اقتصادی

اهمیت مساله مهدویت مثل اهمیت نبوت است چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن است که همه انبیا برای آن آمده اند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته بر اساس عدالت و با استفاده از همه ظرفیت هایی که خدای متعال در انسان قرار داده دوران ظهور دوران جامعه توحیدی است دوران حاکمیت توحید است دوران حاکمیت حقیقی دین دوران استقرار عدل است به معنای کامل و جامع این کلمه انبیا برای این آمدند

"جستجو در مطالب ویلاگ "

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
سایت های کاریابی و کارآفرینی

تقویت اراده و پشتکار طی 5 مرحله

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۴۷ ق.ظ

  دستورالعمل اجرایی برای کسانی که می خواهند ولی نمی توانند !

تقویت اراده

"هدفم را انتخاب کردم ، برنامه مشخصی دارم اما نمی توانم شروع کنم ، اراده ام ضعیف است ، اصلا از اول هم می دانستم هدف و برنامه ریزی برای من نیست ! " شاید شما هم یکی از کسانی باشید که همیشه اینگونه به خود سرکوفت می زنید ، برنامه می ریزید و عمل نمی کنید ، چرا ؟ چون از راه آن نرفته اید ، در این مقاله کوتاه می خواهیم 5 گام را به شما آموزش دهیم تا برنامه خود را به مرحله اجرا برسانید و اراده و پشتکار خود را تقویت کنید ...

1- کار را از کم شروع کنید :

من تا بحال ورزش نکردم ، دلیلی ندارد وقتی تصمیم به ورزش می گیرم ، از روز اول شروع کنم به 8 کیلومتر در روز دویدن ! از کم شروع کنید ، روز اول فقط دور خانه راه بروید ، روز دوم دو ساختمان آن طرف تر هم بروید و به همین ترتیب تا کم کم بیشتر کنید.

اگر میخواهید منظم شوید لازم نیست از روز اول ساعت 6 صبح بیدار شوید و تا 10 شب با برنامه عمل کنید ، اصلا اینطور برنامه خود را شروع نکنید ، هفته اول با برنامه شدن به خود بگویید : من این هفته میخواهم 3 ساعت در روز - 9 تا 12 - با برنامه باشم ، در این سه ساعت دقیقا مطابق برنامه عمل کنید ، وقتی یک هفته به همین صورت پیش رفتید ، برای هفته دوم 2 ساعت دیگر به این برنامه اضافه کنید ، البته ترجیحا نزدیک ساعات قبلی نباشد ، مثلا اگر هفته اول از 9 صبح تا 12 ظهر طبق برنامه پیش رفتید ، برای هفته دوم علاوه بر این ساعت ، ساعات 16 تا 18 بعد ازظهر را هم اضافه کنید ، به همین ترتیب در هفته های بعد عمل کنید تا هفته به هفته منظم تر و با برنامه تر شوید.

در هر حال یکی از مهترین راههای تقویت اراده این است که سعی کنید از کم شروع کنید ، چرا که وقتی به یکباره می خواهید تغییری ایجاد کنید به احتمال بسیار زیاد ناموفق خواهید بود - چون طبق اصول و به تدریج جلو نرفته اید - بنابراین علاوه بر اینکه به برنامه خود نرسیده اید ، موج منفی " تو نمی توانی" و " آدم نمی شوی!" شروع می شود و شما را ناامید و روحیه تان را تضعیف می کند.

2- کار را به اجزای کوچک تر تقسیم کنید :

فرض کنید قصد خواندن 5 کتاب که مجموعا 2000 صفحه دارند را بخوانید ، خب ! نگاهی به کتاب ها می اندازید ! وحشت می کنید و با خود می گویید " آخه من چجوری این همه رو بخونم ، کی بچه داری کنم پس ! کی به کارهای خودم برسم !!!" و از این دست حرف ها ... 2 هزار صفحه زیاد است ، پس بیایید از کم شروع کنیم ، به خود قول بدهید روزی ده صفحه از کتاب ها را می خوانید ، حوصله داشته باشید ، عجول بودن همیشه بد است و بی نتیجه ، با یک برنامه با حوصله روزی 10 صفحه شروع کنید ، اگر توانایی بیشتری دارید ، می توانید برای هفته های بعدی این 10 صفحه را به 20 یا 30 صفحه برسانید.

فرض کنید مادری به کودک سه ماهه خود شیر می دهد و او را وزن می کند ، دوباره شیر می دهد و وزن می کند ! " ای بابا این بچه من چرا رشد نمی کنه و بزرگ نمیشه !!!" ما به کار این مادر می خندیم ، خب معلوم است که افزایش وزن کودک یک برنامه بلند میخواهد ، برنامه ای که مادر باید هر روز به کودک شیر دهد تا پس از چندماه اثر آنرا ببیند ، اما کارهای ما بعضی وقت ها مثل این مادر است ، پس حوصله داشته باشید و همیشه در نظر بگیرید که تغییرات بزرگ حاصل جمع تغییرات کوچک است.

3- انتهای کار را مشخص کنید :

خب ما از کم شروع کردیم ، کار را به اجزای کوچکتر تقسیم کردیم حالا زمان آن است که پایان کار را مشخص کنیم ، زمانی معلوم و مشخص برای پایان کار بگذارید و مدام روز پایان را به خود یادآوری کنید ، این موضوع هم باعث پیشرفت شما می شود و هم پشتکار شما را قوی تر می کند.


4- در پایان هر مرحله از خود تقدیر کنید :

هر مرحله از کار بزرگ خرد شده را که انجام دادید از خود تشکر کنید ، به خودتان روحیه بدهید و توانایی های خود را به رخ خود بکشید.

5- قله بعدی را دقیقا بعد از پایان مشخص کنید :

حتما در همان زمانی که در شادی پایان یک برنامه خود هستید ، سریعا قله بعدی را مشخص کنید ، در همان برنامه اجرا شده نمانید ، فورا کار جدید را مشخص کنید ، اگر در مثال بالا 5 کتاب را انتخاب کرده بودید ، دقیقا بعد از پایان کتاب ها ، کتاب های بعدی را انتخاب و همین مراحل را برای آن انجام دهید.

یکی از مهمترین مطالبی که می تواند به شما کمک کند افزایش تمرکز است



راز مبارزه با دشمنان موفقیت در دنیای جدید

 

آیا می دانید یک عامل بسیار مهم وجود دارد که مانع موفقیت اکثر ما ایرانی ها در زندگی است ؟

سال‌ها پیش ، وقتی یک جوان 22 ساله بودم ، مدام دنبال کلاسهای موفقیت می گشتم ، از این کلاس به آن کلاس ، مقاله های مختلفی می خواندم و سعی می کردم به آنها عمل کنم. استاد موفقیتی در ایران نبود که سر کلاسهایش نرفته باشم و دوره هایش را نگذرانده باشم.

اما نتایجی که گرفتم اصلا قابل توجه نبود ، مدتی با برنامه ریزی زندگی می کردم و بعد از چند روز دوباره همان ادم قبل بودم ! احساس می کردم فقط کلی هزینه کرده ام و وقتم تلف شده بدون اینکه چیزی دریافت کرده باشم ! فکر می کردم که این مطالب موفقیت برای ایران کاربرد ندارد ! با ذوق و شوق زیاد شروع می کردم ولی چند روز نمی گذشت که همان آش و همان کاسه !
بارها و بارها تلاش کردم اما هیچ تغییری در نتایج اتفاق نیفتاد ! احساس می کردم یک جای کار می لنگد اما نمی دانستم کجا ...
واقعا مشکل کجای کار بود ؟ شما چه فکر می کنید ؟ آیا من بدشانس بودم ؟ مطالب موفقیت کاربردی نبود ؟

مشکل من مشکلی است که اکثر ما ایرانی ها در زندگی مان داریم و این بزرگترین مانع پیشرفت ماست ، این مشکل از زندگی شخصی و افکار ما شروع می شود و تا زندگی کاری و روابط اجتماعی ما ادامه دارد.

 

بالغ بر 93 درصد افراد موفق در ایران و جهان توجه خاصی به این موضوع مهم داشته و برای آن برنامه ریزی می کنند.
این عامل مهم "تمرکز" است.
موفقیت در عصر ما بدون داشتن تمرکز امری محال است.
تمرکز شاه کلید موفقیت در دنیای جدید است. دنیایی که پر شده از امکانات رفاهی و وسایل تفریحی مختلف ، هر روز تکنولوژی جدیدی وارد بازار می شود ، در این شرایط اکثر ما به دلیل ندانستن چگونگی استفاده از این امکانات ، فقط وقت و هزینه خود را تلف می کنیم.
تمرکز ، 13 دشمن اصلی دارد که اگر آنها را شناسایی و با آنها مقابله نکنیم ، نمی توانیم فرد موفقی در زندگی شخصی ، کاری و درسی خود باشیم.
جالب است بدانید هر مسئله جزئی تمرکز ما را در زندگی بهم می زند ، دیدن یک متکدی در خیابان ، دیدن صحنه تصادف ، انتقاد پدر و مادر یا همسر از ما و حتی زندگی اطرافیانمان !
این 13 مورد مهم تاکنون صدها هزار تومان از من و شما دزدیده اند و صدها دقیقه از وقت ما را به چیزهای بی ارزش مشغول کرده اند.
 

چه چیزهایی را با هدف اشتباه می گیریم ؟ اهداف غلط اکثر ایرانی ها!

تابحال شده یک نفر برای شما چکی بنویسد که در آن مبلغ "هر چه بیشتر" و زمان وصول چک "هر چه زودتر" باشد ؟! به نظر شما این چک نقد می شود ؟ هرگز ، چکی نقد می شود که مقدار و زمان مشخصی داشته باشد ، متاسفانه اکثر ما خواسته هایی مثل چک اول داریم ، هیچگاه اهداف شفاف و دقیق نداریم ، در اینجا ما شما را با ویژگی های جالبی از هدف آشنا می کنیم.

شاید برای شما هم این آمار جهانی جالب باشد که 97 درصد مردم جهان در زندگی شان هدفی ندارند و فقط 3 درصد مردم هدفمند زندگی می کنند.

البته این مختص مردم دنیا نیست ، بلکه در ایران هم دقیقا همین و شاید هم بیشتر باشد ، اجازه بدهید مثالی از دوستان خودم بگویم تا ماجرا روشن تر شود :

یکبار با جمعی از دوستانم بودم و قرار شد هر کس اهداف خود را بگوید ، جالب است بدانید 100 درصد خواسته هایی که دوستانم گفتند ، اصلا هدف نبود ! بنابراین وقتی می گوییم 97 درصد هدف ندارند به این معنا نیست که بی برنامه زندگی می کنند ، بلکه به این معناست که تعریف هدف چیز دیگری است.

اجازه بدهید چند مثال بزنم ، هدف های دوستان را ببینید :

- میخوام پولدار بشم !

- هدفم اینه که آدم موفقی باشم.

- هدفم ادامه تحصیله.

- میخوام خوش اخلاق باشم.

- هدفم اینه که بنده خوبی برای خدا باشم

- میخوام آدم سالمی باشم.

- دوست دارم بهترین فرزند برای پدر و مادرم باشم.

من مطمئنم دوستانم برای این خواسته هایی که داشتند تلاش می کردند ، ولی خیلی در این خواسته ها موفق نبودند ، میدانید چرا ؟ آنها تلقی درستی از هدف نداشتند.

آنها با شنیدن یکی از اهداف من تعجب کردند و گفتند مگر این هم هدف است ؟

یکی از اهداف من این بود "من میخواهم روزانه 10 صفحه از کتابی که هدیه گرفتم را بخوانم!"

در واقع من یک خواسته مشخص و کامل قابل اندازه گیری داشتم ، چیزی که دوستانم نداشتند. ببینید دوستان ، هدف نامشخص و مبهم مثل یک چک هست ، چکی که شما در مبلغش نوشتید "هر چه بیشتر" و در تاریخش نوشتید ، "هر چه زودتر" ! آیا این چک را اگر به بانک ببرید نقد می کنند ؟ جواب منفی است ، این چک هیچ گاه نقد نخواهد شد ، چراکه همه چیز در آن مبهم است.

اهداف دوستان من مثل این چک بودند ، آنها چیزهای زیاد و خواسته های بزرگی داشتند ، ولی به خاطر مبهم و نامشخص بودن ، خواسته های آنها هیچگاه "نقد" نخواهد شد.

جالب است بدانید ، تعدادی از دوستان من بخاطر همین مساله اصلا به طور کلی بحث هدف در زندگی رو کنار گذاشتند و گفتند اینها برای کسانی است که نفسشون از جای گرم بلند می شود ! ولی نمی دانستند که زندگی هدفمند ایراد ندارد ، بلکه انتخاب آنها بسیار مبهم و نامشخص است.

خب در اینجا شما را با سه مفهموم مهم که معمولا ما به هر سه هدف می گوییم ، آشنا می کنم.

مقصد ، ارزش ، هدف

ما به هر سه تای اینها هدف می گوییم و همین می شود که به هیچ خواسته ای نمی رسیم.

مقصد چیست ؟ مقصد رسالت من و شما در زندگی است ، دلیل حضور ما در زندگی مقصد ماست ، مقصد مادی نیست .

مقصد مثل چی ؟ خوشبختی ، موفقیت ، سعادت ، کمال ، رشد ، تعالی ، تکامل ، پیشرفت ، اینها همه مقصد های ما از زندگی می توانند باشند.

ارزش چیست ؟ ارزش در واقع بیانگر جنبه ها و جهت های گوناگون یک مقصد است ، مثلا می خواهید پیشرفت کنید در چه زمینه ای ؟ در زمینه علمی یا زندگی خانوادگی و ....

ارزش در واقع زمینه های مقصد را برای ما مشخص می کند ، من می خواهم رشد کنم ، خب در چه زمینه ای ؟ پاسخ این سوال ارزش ما در زندگی است.

وبالاخره هدف ؟ دوستان عزیز ، ما معمولا مقصد و ارزش رو به جای هدف جا می زنیم ، و به خاطر همین هیچگاه به آن نمی رسیم ، هدف در واقع راه رسیدن به مقصد یا نحوه تحقق مقصد به صورت شفاف ، دقیق و زمان بندی شده است.

مثلا من می خواهم پیشرفت کنم (مقصد) ، در چه زمینه ای ؟ علمی (ارزش) ، خب هدف ما ؟ می خواهم طی دوسال 25 کتاب در زمینه روانشناسی بخوانم ( هدف)

اجازه بدید مثال دیگه ای بزنم ، یکی از دوستانم می گفت هدفم اینه به کمال خلقت برسم ! گفتم دوست من اشتباه نکن ، این هدف نیست ، حالا روالش رو با هم جلو می رویم.

مقصد : رسیدن به کمال

ارزش : بنده بهتری برای خدا شدن

هدف : ... گفتم خب هدف رو خودت بگو ، به نظرت چطور می تونی به خدا نزدیکتر بشی ؟ گفت : خب ، مثلا نمازم رو اول وقت بخوانم ، یا به پدر و مادرم محبت کنم.

گفتم خب حالا بهتر شد ، پس هدف تو میشود "به مدت 3 ماه نمازم را اول وقت بخوانم" و "در طول یکماه و روزانه 5 بار جملات محبت آمیز به مادر و پدرم بگویم."

فکر می کنم تا اینجا متوجه تفاوت این سه شده باشیم ، خب حالا این جدول را هم مطالعه کنید ، مقصد ارزش و هدف .

 

هدف

ارزش

مقصد

طی یکسال 7 میلیون تومان درآمد کسب کنم

میخوام 3 میلیون تومان کسب درامد اینترنتی داشته باشم

میخوام پولدار بشم

میخوام رشد کنم

طی سه سال باید مدرک فوق لیسانس روانشناسی از دانشگاه سهند تبریز بگیریم

میخوام درس بخونم

میخوام پیشرفت کنم

میخوام طی 6 ماه آینده در دو دوره ازدواج موفق شرکت کنم.

میخوام یه همسر ایده آل باشم

میخوام خوشبخت بشم

سه هفته هیچ دروغی نمیگم

میخوام بنده خوبی برای خدا باشم

هر روز بهتر از دیروز

طی دوسال آینده باید سه پروژه کاری بگیرم

پول میخوام

میخوام عالی بشم

طی سه سال 5 کشور رو می گردم

میخوام جهانگرد بشم

میخوام تجربیات زیادی کسب کنم

 

البته شروع برای خیلی از ما سخت و دشوار است ، برای شما که شاید در ابتدای مسیر باشید ، توصیه می کنم حتما مقاله زیر را بخوانید ، چون دقیقا برای کسانی نوشته شده که می خواهند شروع کنند ولی به دلایلی همیشه ناموفق هستند .

زندگی هدفمند/ چرا به اهدافم نمی رسم ؟ - بخش اول

هدف چیست ؟ زندگی هدفمند یعنی چه ؟ چرا به اهداف مان نمی رسیم و ناامیدیم ؟ کسی که بدون اصول تعیین هدف می کند نه تنها به آن نمی رسد ، بلکه اراده ی او نیز ضعیف شده و همین نرسیدن به هدف روحیه او را تضعیف می کند ، شما چطور ؟ آیا می خواهید اهدافی در زندگی داشته باشید که هم علمی هستند و هم درست آنها را انتخاب کرده اید ؟ با رعایت این 20 نکته بسیار ساده ، توانایی خود برای رسیدن به اهداف تان را چند برابر می کنید ...

1-    اهداف رو حتما بنویسید.
چرا ما باید هدفهامون رو بنویسیم ؟ چند تا دلیل میاریم.

دلیل اول : وقتی ما هدفهامون رو می نویسیم در واقع ذهن خودمون رو تخلیه می کنیم ، ذهن ما همیشه نگرانه که داشته های خودش رو فراموش نکنه ، همش مراقبه ، وقتی ذهن تخلیه شد ، من با نوشتن اهدافم ذهنم رو خالی کردم ، قبلا در مورد قانون خلا گفتیم ، کائنات با خلا مخالف است ، وقتی اهداف رو از ذهن انداختی بیرون ، ایده ها و اهداف جدیدی وارد ذهن ما میشن.


دلیل دوم : وقتی هدفهای من و شما شفاهی هستن متوجه ایرادات و ابهامات اون نمیشین ، فرض کنید به شما میگن یه نامه ی اداری یا یه انشا بنویس ، چند بار می نویسی ، خط میزنی کاغذ مچاله می کنی تا بالاخره درست بشه. وقتی می نویسی ایرادات کار در میاد.


دلیل سوم : هدفی که مکتوب میشه دائم در معرض دید ماست ، ما نوشتیم کی قراره به این هدف برسیم ، تکنیک نفوذ به ضمیر ناخوداگاه رو که یادتونه ، تکنیک تکرار ، وقتی هدفم رو نوشتم و زدم به دیوار ، هر دفعه که نگاه می کنم تکرار میشه تو ذهنم ، از خواب بیدار میشم هدف هام رو روی در کمد زدم جلوی چشممه. اونی که میگه من هدفم تو ذهنمه دیگه براش هدفش تکرار نمیشه ، روزانه 50 هزار اندیشه از ذهن ما عبور می کنه ، هدفهایی که فقط تو ذهن هستن اصلا گم میشن دیگه.


کسی که هدف هاش رو می نویسه ، با تکرار ، هدف وارد ضمیر ناخودآگاهش میشه ، هاله های انرژی فعال میشه و میره و دسترسی به اون هدف رو براش آسونتر و سریعتر می کنه.


دلیل چهارم : وقتی هدف رو نوشتی و زمان رو هم ذکر کردی ، تلاشت هم بیشتر میشه ، قراره تا آخر شهریور به یه هدفی برسی ، وقتی نوشتی هر وقت نگاهت به جدول اهداف میفته میگی باید سریع بجنبم 20 روز مونده ، 10 روز مونده ، 8 روز مونده ...


ولی کسی که هدفش تو ذهنشه که مثلا تا آخر شهریور کاری رو انجام بده ، بارها دیدم طرف اواخر مهر یهو یادش میفته که قرار بود کاری رو آخر شهریور تموم کنه.
حتما حتما حتما هدفهاتون رو بنویسید.


ضمنا وقتی هدفهاتون رو نوشتید ، یه جدول بکشید جلوش بنویسید تو اون جدول که با رسیدن به این هدف چی گیرتون میاد ، این جدول همیشه همراهتون باشه ، چون هر زمان ممکنه چیزهای جدیدی به ذهنتون برسه ، بگید راستی به این هدفم برسم این چیز هم گیرم میاد ها ، یهو می بینید یه هدف نوشتید بعد مدتی 40 تاچیز کنارش درآوردید که بهش می رسید با رسیدن به اون هدف ،  این جدول محرک خوبیه برای اینکه شما به سمت هدف روز به روز بیشتر مشتاق بشید.



2-    اهداف باید در ما یک احساس مطبوع و دلنشین در ما ایجاد کنه.
باید کیف کنیم وقتی هدف رو می بینیم ، اگه احساس دلنشین بهت دست نده هدفت رو اشتباه انتخاب کردی ، ذهنت هم بهت کمکی نمی کنه ، اون هدف هدف خودت نیست ، هدف پدرته هدف همسرته ، هدف خودت نیست بالاخره ، یه ماه دنبالش میری بعدم ولش می کنی.
هدفی که دوست داشته باشی با جون و دل سراغش میری و با تمام وجود در راهش تلاش می کنی.

 


3-    دسترسی من و شما به هدف نباید باعث ضرر دیگران بشه.
هدفم اینه که میخوام بشم رئیس یک کارخونه ، دوست من خب اون کارخونه که رئیس داره ، میگه بره بمیره مردک مال مردم خور ! خودم میخوام رئیس بشم !
دوست عزیز برای رسیدن تو به هدف یک نفر باید بمیره ؟ باید ضرر کنه ؟ خب این چه هدفیه ؟
بگو ایشالا اون بره رئیس یه کارخونه دیگه بشه ، یه کار دیگه پیدا کنه ، این پست خالی بشه من برم رئیس بشم.
هدفی که انتخاب می کنی که یکی ببازه تا من ببرم هدف خوبی نیست ، بگو ایشالا اون رشد بیشتری بکنه ، من برم جاش.
یه نکته اینکه حتما ان شاالله بگید موقع انجام دادن کارها ، حتما بگید.

 


4-    اینکه هدفی رو انتخاب می کنید به این معنی نیست که یعنی اون هدف وحی منزل است.
باید انجام بشه هیچ راهی هم نداره ؟ خیر ، هر وقت احساس نیاز کردی ، احساس کردی دلزده شدی اون هدف دیگه برای تو مناسب نیست عوضش کن هیچ ایرادی نداره.
یکی از گروههایی از انسان ها که بازنده هستن کسانی هستن که یه هدف رو میگیرن و میگن نه همینه ، الا و بلا ما باید به این هدف برسیم. خوشم نمیاد ها ولی هدفمه باید برسم بهش !


دوستان عزیز ، شرایط همیشه در حال عوض شدنه ، شما یه هدف 4 ساله می نویسید خردش می کنید ، میگید من 2 سال دیگه اینجام یه سال دیگه اینجام 6 ماه دیگه به اینجا میرسم و ... ممکنه 2 سال دیگه شرایط خیلی عوض شده باشه. 2 سال هدف رو دنبال می کنی ، طبق شرایط می بینی دیگه اصلا این هدف به درد نمی خوره ، به هر دلیلی ، چه اصراری هست که حتما بچسبی به اون هدف ؟


اگر موفقیت در موقعیتی به دست میاد که با برنامه ریزی شما نمیخونه ، خب برنامه رو عوض کنید ، هیچ اشکالی نداره.


تحقیقات علمی و دانشگاهی نشون میده مهمترین عامل موفقیت مردم در قرن 21 انعطاف پذیری است ، این آدم ها به این دلیل که تغییر و تحول ها در دنیای امروز به سرعت انجام میشه ، اگر به هر دلیلی بدونن باید راهشون رو تغییر بدن ، به راحتی این کار رو می کنن ، و سراغ هدف دیگری رفتن.


البته این بهانه ای نشه که هر هدفی انتخاب کردی 2 روز بعد عوضش کنی ها ، 15 سال بعد ازش می پرسی هنوز تو مرحله ی تغییر دادن اهدافشه. بهانه نشه ها.
فقط گفتیم اگر شرایط تغییر کرد بدون هیچ گونه ناراحتی هدفتون رو تغییر بدید.


5-    برای رسیدن به اهدافتون پشتکار داشته باشید.همت داشته باشید.
علی – علیه السلام – می فرماید : هیچ چیز مانند همت و پشتکار انسان را سربلند نمی کند.
در جای دیگری می فرمایند : ارزش هر کس به قدر همت اوست.

در مورد تقویت اراده و پشتکار داستانهای جالبی نوشتیم که می تونید بخوانید ، خیلی از کسانی که به جایی رسیدن نه به خاطر غنی بودن و ثروت و موقعیت خوب ، بلکه به دلیل همت و پشتکارشون به موفقیت رسیدن ، انسانهای موفق به شدت عملگرا و دارای همت های عالی بودن ، تا تونستن به خواسته هاشون برسن.

 

6- لطفا از اشتباه کردن هراس نداشته باشید.

یه برگه بردارید و همه ی هراس هاتون رو اونجا بنویسید ، من میخوام به اینجا برسم به فلان چیز برسم ولی از این چیزا می ترسم.
خب ، حالا که نوشتید آماده بشید برای روبرو شدن با اونها ، دوست عزیز ! کسی که از ترس اجتناب می کند ، روز به روز ترس او بیشتر میشه.
اونی که می ترسه به شکست لبخند میزنه ، اون که میترسه عدم موفقیت خودش رو رقم میزنه.


در روانشناسی یک سری ترس های روانی داریم به نام "فوبیا" . ترس از تاریکی ، از تنهایی از جاده از هواپیما از ارتفاع ، از پله برقی ، ترس های مختلف.
یکی از توصیه های روانشناسی برای حل این مشکل ، روبرو شدن با اون ترسه ، ناپلئون میگه برای مقابله ی  با آتش ، باید با آن روبرو شد.
اگر بترسید آتش شعله ور تر میشه ، باید بیای جلو آب بریز خاک بریز و بالاخره خاموش کن.


فرار گزینه ی خوبی نیست ، باید به اون مواجه بشی ولی آرام آرام و به تدریج.
از تاریکی می ترسی ؟ کم کم باهاش مواجه بشو...


برو تو مغازه از این پوسترهایی که شب رو به تصویر کشیده بخر و روی دیوار اتاقت نصب کن ، بک گراند کامپیوترت رو عکسی از یک شب تاریک بذار ، هر بار که اینا رو می بینی یک پیام به ضمیر ناخودآگاهت فرستاده میشه ، یکی دو هفته بعد ، فقط برو تو حیاط خونه و برگرد ، شب بعد برو یه دور ، دور حیاط بزن ، شب بعد درو باز کن ، تو کوچه رو یه نگاهی بنداز.


ولی کم کم مواجه بشید دوستان عزیز.
پس لیست ترسهایی که در مسیر رسیدن به هدف هست رو تهیه کنید و مردانه آماده ی مواجهه و مقابله با اونها بشید.
باهاشون رو در رو بشید ، بهتون قول میدم فرار می کنن و میرن ، اگه تو فرار کنی ترس بزرگتر میشه.


دوستان عزیز !
از اشتباه کردن نباید ترسید ، تنها کسانی اشتباه می کنن که دست به انجام کاری نمی زنن ، به عبارت دیگه دیکته ی نانوشته ، غلط نداره.
هنرمند کسی است که دیکته می نویسه ، غلط هم می نویسه و برنامه میریزه و تلاش میکنه برای اینکه دیکته ی بعدیش رو بهتر از قبلی بنویسه.
در طول تاریخ اشتباهاتی که برندگان مرتکب شدند ، به مراتب بیشتر از کسانی بوده که بازندگان مرتکب شدند ، برنده ها بیشتر باختن ، من و شما باخت ها رو ندیدیم.


علی دایی آقای گل جهانه ، چند تا شوت زده که گل نشده ؟ 10 هزارتا مثلا ! چند تا گل شده ؟ 109 تا !
تا حالا شده کسی بگه علی دایی 10 هزارتا توپ رو گل نکرده ؟ نه . چرا ؟ چون از شکست هاش درس گرفته.
او برای اینکه 109 بار گل بزنه ، صدها بار گل نزده.
اشتباهها  و خطاهای برندگان به مراتب بیشتره ... ولی ...
یه فرق اساسی بین برنده ها و بازنده ها هست ، برندگان هر وقت شکست می خورند ، بلند می شوند ، قد علم می کنن ، عزم جزم می کنن و میگن دفعه ی بعد خواهم برد.


بازنده ها چی ؟ وقتی زمین می خورن میگن دیگه تموم شد ، دیگه نمی تونیم بلند بشیم ، و همیشه زمین خورده باقی می مونن.
فرق عمده ی بازنده ها و برنده ها همینه.
برنده ها ایمان دارن که بالاخره برنده خواهند شد و دوباره تلاششون رو بیشتر می کنن ، ولی بازنده چون یقین دارن که بازنده هستن ، به محض اینکه شکست خوردن دیگه بلند نمیشن.


دوستان عزیز !
بدون شکست نمیشه موفق شد ، اونهایی که میخوان شکست نخورن ، و همش میترسن ، اتفاقا بیشتر شکست می خورن.
بعضی ها میگن من ریسک نمی خوام بکنم ، همین شرایط فعلی رو حفظ کنم کلی کار کردم.


دوست عزیز ! اگه میخوای ریسک نکنی پس نفس هم دیگه نکش ، چون ممکنه هوا آلوده باشه مریض بشی از دست بری.
اگه اهل ریسک نیستی بستنی هم نخور ! من یه دختر عمو داشتم ، جوون بود با پدر و مادرش رفتن پارک بستنی گرفتن ، خوردن حالش بد شد ، قبل از اینکه برسوننش بیمارستان تموم کرد.
اگه از ریسک می ترسی هیچی نخور ، از خیابون هم رد نشو ، از خونه هم بیرون نیا !


واتسون موسس مجموعه ی آی.بی.ام هستش ، جمله ی جالبی داره میگه : برای رسیدن به موفقیت باید میزان شکست هامون رو چند برابر کنیم.
هنری فورد : شکست فرصتی است مناسب برای شروعی بهتر از قبل.


دوستان عزیز !
وقتی همه ی شرایط بده وقتی شکست پشت شکست می خورید ، وقتی در مشکلات غرق شدید ، در یک قدمی هدف قرار دارید ، و متاسفانه بسیاری از آدمها در همون یک قدم عقب میشینن.
ناپلئون هیل کتابی داره به نام دایره المعارف موفقیت ، در این کتاب از 500 نفر از موفق ترین زنان و مردان امریکا مصاحبه گرفته ، یکی از سوالهاش اینه ، اون موفقیت بزرگه که تو زندگی بهش افتخار می کنید رو کی به دست آوردید ؟


اکثر قریب به اتفاق اونها گفتن : ما موفقیت اساسی و بزرگ زندگیمون رو زمانی خوردیم که بدترین شکست ممکن رو متحمل شدیم ، از اون زمین هایی خوردیم که نفس آدم رو می بره ولی هنوز چشممون به موفقیت بود و رسیدیم.
هر موقع تو اوج شرایط بد و شکست بودی ، لباس خوشگلتو بپوش ، عطرم بزن چون موفقیت داره میاد.


بدا به حال کسانی که در میرن اون موقع.
ادیسون بزرگترین اختراعات رو داشته ، و بزرگترین شکست ها رو هم خورده.
شکست خوردن مایه ی خجالت و شرمساری نیست ، اون کسی باید خجالت بکشه ، که تلاشی نمی کنه و هدفی نداره.


این که ما بخوایم شکست بخوریم و دوباره تلاش کنیم اینکه بخوایم اصلاح کنیم مسیرمون رو یه فرآیند طبیعیه و بسیار خوبه.
انسان موفق اگر به هدفی نرسه خود رو شکست خورده نمی دونه از خودش انتقاد نمی کنه ، میشینه فکر می کنه و دوباره راه باز می کنه برای رسیدن به هدف ، از مسیر دیگری وارد میشه. با روش و متد جدیدی وارد میشه.
ابوعلی سینا میگه اگر برای یه کار اشتباه ، 1000 توجیه بیارید میشه هزار و یک اشتباه.


7- هر وقت به هدف خرد هاتون رسیدید ، از خودتون قدردانی کنید.
یه جشن کوچک بگیرید ، خودتون رو تشویق کنید ، شاد بشید و شارژ بشید و برای خودتون هورا بکشید و با اشتیاق برید سراغ ادامه هدف.


8- بیان اهداف به مثبت ترین شکل ممکن باشد.
حتی تو جدول اهداف عبارات منفی نباشه و یا سبک و سیاق هدف منفی باشه ، هدف ننویسی کاهش 20 کیلو وزن تا سه ماه آینده ، بنویس رسیدن به وزن 50 کیلو تا سه ماه آینده.


9- در بیان اهداف دیگران رو هم در نظر بگیرید.
ما آدمهایی داریم که با اونها شریکیم ، دیگران رو باید مدنظر قرار بدیم ، کسانی که با ما همراه و همسو هستند ، همسره فرزنده ، دوسته همسایه است ، همکاره ، اینها با ما شریک هستن ، نمی تونیم اونها رو مد نظر قرار ندیم.
ضمنا ما داریم در یک جامعه زندگی می کنیم ، و نسبت به جامعه مسئولیم ، قانون دارما رو یادتونه ؟


ما انسانهای منحصر به فردی هستیم ، با ماموریت های منحصر به فرد ، نیازهای جامعه هم باید در نوشتن هدف من و شما مد نظر قرار بگیرد ، اگر این کار رو نکنیم کائنات با ما همسو نمی شود.
الان همه میخوان دکتر مهندس بشن ، بچه به دنیا میاد هی میگن قربون خانم دکترم برم ، فدای آقا مهندسم بشم.


همین بچه بزرگ میشه ، میگه میخوام برم نقاشی یاد بگیریم نمیخوام دکتر شم ، و پدر و مادر مخالفت می کنن ، میگن این قرتی بازی ها چیه ! خب پدر و مادر عزیز ، جامعه به نقاش خوب هم احتیاج داره ، در تعیین اهداف نیازهای جامعه هم مهم است.

10- تعداد اهدافتون بیشتر از 5 تا نباشه.
دوستان عزیز ! قانونی داریم به اسم قانون پاره تو ، نظر پاره تو چی بود ؟ ایشون قانونی رو ارائه داده به نام قانون 80/20 ، این یعنی چی ؟
گفت 80 درصد دارایی های جهان در اختیار 20 درصد مردم دنیاست.
از این دو عدد 80 و 20 خیلی استفاده شده.

میگن شما در 80 درصد از تصمیم گیری ها باید بلافاصله تصمیم بگیریم و فقط 20 درصد رو می تونیم به آینده موکول کنیم.
گفتن 80 درصد درآمد تجار از 20 درصد مشتریاشون به دست میاد.
فقط 20 درصد از کسانی که در نهادها کار می کنن دارای امنیت شغلی هستن و 80 درصد امنیت ندارن.


چون اون 20 درصد شغل بین شون دست گردون میشه.
80 درصد ناتوانی ها و محدودیت ها مربوط به خودمونه و 20 درصد مربوط به سایر عوامل.
کسی که 80 هدف داره 20 درصد تلاش می کنه. و کسی که 20 درصد هدف داره ، 80 درصد تلاش می کنه.


هدفهاتون رو کم کنید ، تلاشهاتون هرز میره اگر این کار رو نکنید.
خب ، کمتر از سه تا هم نباشه.
پس هدف بین 3 تا 5 تا باشه.

زندگی هدفمند/ چرا به اهدافم نمی رسم ؟ - بخش دوم

هدف چیست ؟ زندگی هدفمند یعنی چه ؟ چرا به اهداف مان نمی رسیم و ناامیدیم ؟ کسی که بدون اصول تعیین هدف می کند نه تنها به آن نمی رسد ، بلکه اراده ی او نیز ضعیف شده و همین نرسیدن به هدف روحیه او را تضعیف می کند ، شما چطور ؟ آیا می خواهید اهدافی در زندگی داشته باشید که هم علمی هستند و هم درست آنها را انتخاب کرده اید ؟ با رعایت این 20 نکته بسیار ساده ، توانایی خود برای رسیدن به اهداف تان را چند برابر می کنید ...

در بخش قبلی در مورد زندگی هدفمند به 10 نکته در مورد تعیین هدف پرداختیم ، حال با هم 10 ویژگی بعدی یک هدف خوب را مرور می کنیم :

11- اهداف باید تا آخر عمر وجود داشته باشه.
هدف مثل یه قله است دوست من ، قله ای که اون رو فتح می کنی ، کوهنورد ها رو دیدید ؟ میرن بالای کوه ، چند وقت پیش یه سری از خانوم ها و آقایون کوهنورد ایرانی رفتن اورست  ، هر روز تصاویری مستقیم پخش می شد الان اینها اینجا هستن ، الان اونجا هستن ، اووووووه کلی داستان ، اینا رفتن اورست رو فتح کردن.


پرچم زدن ، فریاد شادی زدن ، مصاحبه ی مستقیم کردن ، عکس یادگاری گرفتن ، بعد از اینکه اومدن ایران یه ماهی هی تو این کانال و اون کانال می چرخیدن ، ما هم تو یه کلاسی از دو نفر از اینها که زن و شوهر بودن دعوت کردیم بیان و در مورد اینکه موفق شدن توضیح بدن.


تموم شد ، الان کجان ؟ کسی باهاشون مصاحبه می کنه ؟ نه ! تمام شد.
اولین کسانی که پا به کره ی ماه گذاشتن ، چند وقت بعد از اینکه از ماه برگشتن ، اکثرشون افسردگی حاد گرفتن ، روانشناس ها تحقیق کردن ببینن چرا این اتفاق افتاده ، دیدن اینها رفتن به ماه رو بزرگترین هدف زندگیشون قرار داده بودن ، کلی دوره دیدن کلی زحمت کشیدن کلی کار کردن ، میگفتن وای داریم میریم ماه ، توجه همه ی دنیا به اینها بود ، پخش مستقیم داشتن ، کلی برنامه ، برگشتن یه مدتی توجه همه ی مردم به اینها بود ، کلی لی لی به لالاشون گذاشتن .


خب این آدمها چه هدفی داشتن بزرگتر از فتح ماه ؟ هیچی !


دوست عزیز ، اهداف مثل قله های کوهی است که باید فتحشون کنیم ، یادتون باشه :
زمانی که در اوج قله قرار دارید ، زمانی که دستاتون رو مشت کردید به سمت آسمون و دارید فریاد شادی سر میدید ، همونجا قبل از اینکه دستت رو پایین بیاری تعیین می کنی که قله ی بعدی کدام است.
اگر این کار رو نکنیم به یه جایی می رسیم بعد میفتیم یه گوشه ، انقدر از این آدمها من دیدم.


اگر این کار رو نکردی دچار افسردگی میشی .
تا آخر عمر باید قله هایی برای فتح کردن داشته باشید ، یادتون باشه حتما روی قله ، قله ی بعدی که باید فتح بشه رو مشخص کنید.


تو جدول هدف 5 تا هدف دارید ، به یکی می رسید بلافاصله باید یه هدف جدید جایگزین کنید.

12- به محض تعیین هدف ، حرکت رو شروع می کنید.
مکث نکنید ، امام صادق – علیه السلام – فرمودند : اگر می خواهی در زندگی موفق باشی ، هدف درستی را انتخاب کن که توانایی رسیدن به آن را داشته باشی ، و بلافاصله اولین قدم به سوی هدف را بردار ، ولو بسیار کوچک باشد.
یه نفر میخواد تا مشهد با دوچرخه بره ، مسیر رو می بینه میگه ول کن بابا حال داری ، اوه میدونی چقد راهه ؟


این خیلی آدم سستیه ، سوار دوچرخه ات شو و بلافاصله اولین رکاب رو به سمت مشهد بزن ، حالا یه قدم به مشهد نزدیکتر شدی ، یه رکاب دیگه بزن ، شد دو قدم ، ولی وقتی وایسادی میگی اووووه ، خب نمیرسی بهش.
یه لیست تهیه کرده ، میگی بهش چیکار کردی برای رسیدن به هدف ، میگه هیچی دیگه این لیست هدفمه !


هیچ وقت هم بهش نمیرسه.
به محض تعیین هدف باید یک قدم به هدفت نزدیک بشی ، ولو خیلی کار کوچکی باشه ، باید انجامش بدی.

یه تلفن می تونه باشه ، من هدفم یه موفقیت تجاریه ، سریع تلفن رو بردار ، با یک نفر که در این زمینه تجربه داره ، صحبت کن ، بگو من در این زمینه میخوام موفق بشم حالا باید چیکار کنم ؟
دوست عزیز ، اگر بلافاصله کار رو – هر چند کوچک باشه – شروع نکنی ، به هدفت نمیرسی. 2 سال بعدم بیخیالش میشی.


یه ضرب المثل چینی میگه : کسی که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها می کند ، بالاخره کوه را جابجا می کند.

 


13- مشخص کنیم به چه اطلاعات و مهارت هایی برای رسیدن به هدف نیاز داریم.
جدول اطلاعات و مهارت ها رو هم باید تدوین کنیم.
خب من قرار بود برم پکن در چین دکترای طب سوزنی بگیرم ، خب حالا باید ببینم به چه اطلاعات و مهارتهایی نیاز دارم ، خب ، من برای رفتن به چین ، به زبان خارجی نیاز دارم ، پس قبل از رفتن به چین باید یک زبان خارجی رو که اونجا به دردم بخوره یاد بگیرم .


این اطلاعات و مهارتها رو جمع آوری می کنیم تا زیرمجموعه های هدفمون رو شناسایی کنیم.

 


14- مراکز و مراجعی رو که می تونن بهمون کمک کنن شناسایی کنیم.
باید با مراکز و مراجعی که می تونن کمکمون کنن ارتباط بگیریم و از اونها کمک بخوایم.
میخوام برم چین میرم سراغ کسانی که چین رفتن ، میرم سفارت ، میرم تو اینترنت و کتاب ها می گردم.
یکی از مراجع عالی برای رسیدن ما به هدفهامون آدم ها هستن ، قرار نیست ما همه چیز رو دونه دونه تجربه کنیم.


یه نفر 10 بار رفته چین کلی تجربه داره ، خیلی می تونه کار ما رو راحت کنه ، یاد بگیریم مشورت کنیم.
حضرت علی فرمودند ، بهترین کسی که می توانی به او مشورت کنی کسی است که تجربه های زیادی دارد و کسی که با اهل نظر مشورت می کند ، در فکر آنها سهیم می شود.


امام صادق – علیه السلام – هم حدیثی بسیار عالی دارن ، می فرمایند :
اگر می خواهید به موفقیت برسید باید 5 مرحله را طی کنید :
-    شناخت توانمندی های خویش
-    انتخاب هدف
-    برنامه ریزی
-    اراده و تلاش
-    استفاده از عوامل یاری دهنده.


دوستان عزیز قبلا گفتیم کائنات قوانینی دارد ، یکی از قوانین کائنات اینه که "نیازمندیهات رو اعلام کن."
نمی تونید به هیچ کس نگید چه نیازی دارید ، باید نیازهاتون رو اعلام کنید ، چون نادیده گرفته میشیم چون مورد بی توجهی قرار می گیریم ، چون دیگرانی رو که دوست دارن بهمون کمک کنن رو محروم می کنیم.
دیگران رو محروم می کنیم از طعم شیرین و لذت یاری رسوندن .
دوست عزیز ! مطمئن باش آدمها میخوان کمک کنن.
یه خانومی که حامله است هر کی تو خیابون می بینه اونو میخواد بهش کمک کنه ، چون نیازش رو داره اعلام می کنه.
از نه شنیدن هم نترسید ، چون اگه کمک نکنن شما یه کار مهمی کردین ، توانایی نه گفتن رو به اونها یاد دادین. خیلی هم خوبه.

 


15- مسائلی که سرعت رسیدن به هدف رو کند می کنن ، شناسایی کنیم ، بررسی کنیم و بنویسیم و برای مقابله با اونها برنامه ربزی کنیم.
من میخوام برم چین ، سدم اینه که میخوام برم چین دلم برای خانواده ام تنگ میشه ، پا میشی میری چین سه هفته بعد برمی
گردی همه ی رشته هات پنبه میشه ، خب دوست من باید از قبل برای برنامه می ریختی ، باید خودت رو آماده می کردی ، دنبال راه چاره باید براش باشی ، خیلی تاثیر داره ، خیلی کمکت می کنه.
اگه بدونی این سد راهته تو دو سالی که ایرانی کم کم از خانواده ات دور میشی.
موانع رو مکتوب کن تا بدونی همچین زیاد هم نیست ، کلش میشه 7-8 تا ، انقدر نگید مانع دارم مانع دارم.

 


16- ممکنه به هر دلیلی برنامه تون به بن بست بخوره.
ممکنه عواملی رو پیش بینی نکرده باشی ، از همون اول راه های جایگزین رو پیدا کن ، همون اول ، نذار به بن بست بخوری بعد کاسه ی چه کنم چه کنم دست بگیری ، تحت هر شرایطی ببین مسیر جایگزین چیه.

 


17- ناپلئون هیل میگه : اکثر مردان و زنانی موفقی که از صفر شروع کرده اند ، از همان اوائل زندگی تصمیم به پیمودن بیشتر مسیر و طی کردن راههای اضافی داشتند.
یه تحقیقی انجام شد از کسانی که در امریکا بالای یک میلیون دلار داشتن ، ازشون خواستن بگن چطور این پول رو کسب کردن ، اکثر قریب به اتفاق گفتن :
"ما عادت کردیم همیشه بیشتر از اونچه از ما انتظار میره کار کنیم ، بیشتر از درآمدمون کار کنیم ، بیش از دیگران تلاش کنیم"
ما چی میگیم ؟ کار کردن اسب و خوردن یابو ؟!
چقدر میخوایم توجیه کنیم ، به هیچ جا هم نمی رسیم.
انتظار اونها از خودشون خیلی بیشتر از انتظار دیگران از اونهاست.
تلاشتون برای رفع تکلیف فقط نباشه ، اگر میخواین بدرخشین بین دیگران ، باید "حس فوریت" داشته باشید.


وقتی کار بهت سپرده شد ، معطل نکن ، بدو سریع انجام بده تحویل رئیست بده ، زمانی که همه دارن وقت تلف می کنن برو کار رو تحویل بده ، کاری نداشته باش بقیه اهمیت میدن ، نمیدن ، پارتی بازیه ، اینجوریه ، اونجوریه ، این حرفا رو بریز دور ، ول کن این توجیهات رو ، کار رو انجام بده.

 


18- هدفهاتون رو حتی الامکان برای کسی نگید.
چون آدمها ضعیفن ، منفی هستن ، مسخره ات می کنن ، دستت می ندازن ، پیشمونت می کنن ، آدمهای شکست خورده نمی تونن ببینن داری میری جلو ، اونا جلوتون رو میگیرن.
امام علی – علیه السلام - : همه ی اون چیزی رو که میدونی لازم نیست بگی.
تا حالا از شهرت نیومدی بیرون حالا میخوای بری چین ، حالا از شهرتون برو بیرون ، چین پیشکشت !

 

19 - در دام آینده نگری گیر نیفتید

همش کار کار کار کار ، اصلا نمی فهمید چی شد.

آقایی با زن و بچه اش میرن به سمت مشهد صبح زود همه رو آقا بیدار می کنه میگه من تا مشهد واینمیستم ، بدویید میخوایم زود برسیم.

این داستان واقعیه ها ، جک نیست.

از تهران بدون وقفه با ماشین میرن مشهد ، وسط راه بچه به مامانش میگه : مامان دستشویی !

پدره میگه : نمیشه ، مامانه اصرار می کنه. باباهه میگه نمیشه ، خلاصه بعد از چندین بار کلنجار رفتن ، باباهه میگه باشه ، واسه بنزین که نگه داشتم می دوی میری و سریع میای.

خانم این آقا میگن به اولین میدون مشهد که رسیدیم ، آقا کنار نگه داشت سرشو گذاشت رو فرمون و دیگه بلند نشد ! تموم کرد !

دکترا گفتن مغز این آدم این کشش رو نداشته که این مسیر رو یکسره بیاد و در واقع خودش ، خودش رو کشته.

بعضی ما آدما شاد بودن خودمون رو منوط به رسیدن به این می کنیم که به هدف برسیم.

خب بدو برو مشهد ، جسم بی جونت میرسه مشهد.

دوست عزیز !

لطفا با شادمانی به سمت هدف حرکت کنید ، یادت باشه در مسیر باید یه جاهایی وایسی با خانواده ات بازی کنی بگی بخندی ، تو مسیر شاد باش.

نه اینکه برسی به هدف بگی خب حالا خوشحالم.

بعضی ها خیلی بامزه هستن ، سلامتی شون رو میذارن تا به پول برسن ، 7 تا مریضی میگیره تا به پول برسه ، وقتی هم رسید همش رو خرج می کنه تا سلامتیش رو دوباره بدست بیاره.

با شادمانی به سمت هدف برو ، نه اینکه طوری بری که وقتی به هدف برسی آش و لاش و جنازه باشی.

خوشحال باش ، شاد باش. لحظات رو از دست نده ، خوشبختی تو همون لحظه است.

 

علی - علیه السلام - ، چقدر حضرت قشنگ گفتن ، به خدا جا داره یه گروه فقط رو اینا کار کنه ، هیچی دیگه نمی خوایم.

می فرمایند:  پرداختن به لذت و تنوع حلال در زندگی ،   زمینه ی موفقیت در زمینه های معنوی و مادی را فراهم می آورد.

خیلی باحاله ، میگه اگه میخواید موفق بشید باید کیف کنید ، هدف داشته باش ، تفریح هم برو ، کنار رود هم برو ، تو کوه و دشت و بیابون هم برو.

 

20- مراقب باشیم ، بعد از رسیدن به هدف ، اولین ویژگی هدف رو فراموش نکنیم.

ما یه شعارهایی میدیم ، بعد فراموش می کنیم ، یادمون باشه شعارهایی که دادیم باید عمل کنیم ، اولین ویژگی هدف متعالی بودن بود. هدف باید متعالی باشه.

راکفلر یکی از ثروتمندترین انسانهای تاریخ بشره ، راکفلر انقدر اسیر پول شده بود ، انقدر نگران بود ، متعالی نبود همش حرص می خورد ، در 50 سالگی  تبدیل شده بود به یک انسان فرتوت ، با یک جثه ی کوچک و خمیده ، معده اش انقدر مریض شده بود ، هر چی میخورد بالا می آورد ، یک گروه پزشکان متخصص رو مامور کرد بررسی کنن ببینن چشه ، پزشکا گفتن بیماری تو ناشناخته است.

دکترا گفتن تو فقط دو چیز میتونی بخوری ، یکی نون و دیگری شیر الاغ !

البته ، اول بهش گفتن نان و شیر انسان ! شیر انسان کجا بود ؟ دوباره بررسی کردن نزدیک ترین شیر ، به شیر انسان ، شیر الاغه.

باورتون میشه ؟ تا آخر عمرش نمی تونست پولاش رو بشمره ولی فقط نون میخورد و شیر الاغ.

اگر همه ی جهان رو بدست بیاریم ولی روحمون رو از دست بدیم ، باختیم دوست من.

یادمون باشه رسیدن به هدف و نیکبختی باید با هم محقق بشود.

هدفتون رو متعالی انتخاب کنید تا همه ی کائنات با شما همراه بشه.

و اما جمله ی آخر در مورد هدف :

نتایج افزوده ، بخشی از فواید تعیین هدف و حرکت به سمت اون است.

یعنی چی ؟

هدفهایی رو انتخاب می کنید و به سمتش میرید ، خب به هدف میرسید این یک نتیجه ، اما یه نتایج افزوده هم داریم ، مثل چی ؟

تجربه هایی که کسب کردیم ، دوستان جدیدی که پیدا کردیم ، اراده و اعتماد به نفسی که پیدا کردیم ، ما دنبال این چیزا نبودیم ، ولی انتخاب هدف متعالی و حرکت به سمت اون ما رو به این ها هم رسوند.

و اما خیلی از آدما به سمت هدف نمیرن به یه بهانه ای :

میگن دردسر زیاد داره حرکت به سمت هدف ، میگن نه دردسرش رو میخوام نه خوشی و شادی رسیدن به هدف رو.

خانم گالبریس ، از پیشتازان قرن بیست و یکم هستش ، در هفتاد سالگی باهاش مصاحبه می کنن و میگن شما 70 سالته ، چطور انقدر شادابی و شادی ؟

میگه من هر روز صبح از خدا میخوام منو با چالش ها و مشکلات جدیدی رو در رو کنه ، در پایان روز ، همین قدر که پنجه تو پنجه ی اون مشکلات جدید انداختم و از پس اونها براومدم ، و حلشون کردم ، خدا رو شکر می کنم و شاد میشم که به من این توان رو داده که از پس اونها بر بیام.

امیدواریم با رعایت این 20 نکته ، اهدافی بهتر ، کاربردی تر و مهم از همه همراه با عمل داشته باشید.


  • بازرگان

اهداف

اراده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
پخش زنده حرم