قدرت احساسات را بشناسیم
نوبل گداردخالق تفکر نوین میگوید:احساسات یعنی راز.
می دونین این جمله یعنی چی؟
یعنی راز اینکه تو در زندگیت چه چیزهایی رو دریافت می کنی به احساسات تو مربوطه.
در اینجا دو تا نکته هست که باید بدونیم.
اولین
نکته : *تو موجودی احساسی هستی (یعنی همه آدمها از لحظه تولد همیشه دچار
نوعی احساس هستند. نمیتوانی هرگز بدون احساست زندگی کنی چون زنده بودن
یعنی احساس کردن زندگی. بههمین دلیل هر قسمت از بدن انسان طوری خلق شده که
بتونه حیات رو احساس کنه.)
دومین نکته :* احساسات تو محرک
هستند. (یعنی افکار و کلام تو، بدون احساساتت بههیچوجه در زندگیات قدرتی
ندارند. تو در طول روز درباره خیلی چیزها فکر میکنی اما به جایی نمیرسی
.چرا؟ چون خیلی از افکار تو باعث ایجاد احساسی قوی در تو نمیشود.
از
طرفی خیلی آدمها که اصول توانگری رو بلد نیستند به خاطر احساسات درستشون
توانگرانه چیزهای خوبی رو دریافت می کنند و این شما رو به تعجب وامی داره!
در حالی که این یک واقعیته! اگه اصول رو بدونی اما احساساتت رو نتونی درست
کنی بدترینها رو جذب می کنی! و اگه اصول رو ندونی اما احساساتت درست باشند
توانگرانه بهترینها رو جذب می کنی!)
تصور کن افکار و کلام
تو حکم فضاپیما را دارند و احساساتت حکم سوخت را دارد. فضا پیما وسیلهای
غیر متحرکه که بدون سوخت نمیتونه کار کنه.بنابراین تجسم خلاقت ، عبارت
تاکیدیت، نامه دادن به فرشته ات و .....اگر احساس درست پشتش نباشه نمی تونه
موجب بروز چیزهای خوب در زندگیت بشه.مثل این می مونه که تو هی هواپیما
بخری بندازی یک گوشه! تا سوخت نباشه با وجود داشتن هزار تا هواپیما تو هیچ
جا نمی تونی بری! سوخت هواپیمای آرزوهای تو احساسات توئه!
مثال :
وقتی میگی: نمیتونم رییسم رو تحمل کنم، این فکر احساس منفی تو رو درباره
رییست ابراز می کنه و تو احساسی منفی از خودت ساطع میکنی. در نتیجه
ارتباط تو با رییست رو به وخامت میگذاره.چون هر رویدادی وقتی احساس پشتش
باشه مثل یک هواپیما پرت میشه به آینده .یعنی دوباره مثل یک درس تکراری
تکرار میشه!(برای همینه که یکی از راههای نجات از درسهای تکراری زندگی اینه
که بریم نیمه ی تاریک کار بکنیم تا احساساتمون درباره ی رویدادهای گذشته ی
زندگیمون درست بشه و بتونیم در زندگیمون تغییر ایجاد بکنیم!)
مثال
: اگر فکر کنی: سرکارم با افرادی معرکه کار میکنم و این کلام احساس مثبت
تو رو درمورد افرادی که با اونها کار میکنی، ابراز کنه و تو احساسی مثبت
از خودت ساطع کنی، ارتباطت با همکارهات بهتر میشه.
چارلز هانل میگوید: احساسات را باید فراخواند تا به افکار حس بدهند و به این ترتیب شکل بگیرند.
انواع احساسات:
احساسات دو نوعند.
احساسات مثبت (تمام احساسات خوب از عشق ناشی میشود.)
احساسات منفی (تمام احساسات منفی از فقدان عشق ناشی میشود.)
یعنی چی؟
یعنی وقتی حال و هوات خوبه ←افکارت خوب خواهد شد←عشق از خودت ساطع میکنی ←عشق دریافت خواهی کرد.
و وقتی حال و هوات بده←نمی تونی افکار خوب داشته باشی←منفیگرایی از خودت ساطع کنی←منفی گرایی جذب میکنی.
و وقتی حال و هوات نه خوبه ، نه بد (یعنی معتدل است ←در اینصورت زندگیت هم نه خوبه و نه بد، یعنی چنگی به دل نمیزنه!
یادتون
باشه شما در هر لحظه از زندگیتون تو یکی از شرایط بالا هستید و بر اساس
احساستون آدمها ، افراد و شرایط رو به خودتون جذب می کنین!بنابراین برای
جذب چیزهای توانگرانه و عالی که دوستشون دارید نمی تونین منتظر بشینین تا
اون چیزها اول به وجود بیان و بعد حال و هوای شما رو خوب بکنند! شما باید
اول حال و هوای خودتون یعنی احساساتتون رو خوب بکنید تا بعد اون چیزها ی
خوب به وجود بیان!
برای اینه که در متافیزیک گفته میشه که هر چیزی
برای ساخته شدن و شکل گرفتن در بیرون وابسته است به چیزی در درون ما! و این
جمله ی : همه چیز از درون تو شکل می گیرد! از همین جا اومده و همین معنی
رو می ده.
و اینکه در قوانین توانگری گفته میشه که اول باید وانمود
کنی انگار چیزی را که می خواهی واقعا" ستانده ای! بعدا" آن را به دست می
آوری! به همین معناست.
و اینکه در قوانین سیستم آرزوها یاد گرفتید که باید برای ستاندن هر آرزو برای اون چاله بکنید هم به همین معناست!
خوب!
حالا که اهمیت داشتن حال و هوای خوب و احساسات درست رو متوجه شدید شاید
بپرسید وقتی شرایطم خوب نیست آخه چه طوری حال و هوام رو خوب کنم و طوری
وانمود کنم انگار همه چیز خوبه؟!یا به عبارتی برای داشتن احساسات خوب در هر
شرایطی چه باید بکنم؟
تمرین: بهمنظور تقویت احساسات خوب،
درمورد همه چیزهایی که دوست دارید فکر کنید. تمام چیزهایی را که دوست دارید
بدون وقفه یکی بعد از دیگری بشمرید. خانواده ، دوستان، خانه، گلهای باغچه،
هوا، موقعیتها و ... یعنی مواردی که درطی هفته و ماه و سال رخ میدهد و
آنها را دوست دارید. گوش دادن ذهنی و فکر کردن به چیزهایی که دوست دارید و
نوشتن آنها حال و هوای خوب ایجادمیکند. حال و هوای خوب توسط خود ما ساخته
میشود. با مشارطه های کوتاه مدت می تونید خودتون رو مجبور کنید حتی در
شرایط نا مناسب حال و هوای خوب داشته باشید.
تمرین : وقتی
چیزهایی در آدمی که کنارتونه ناراحتتون می کنه برای تغییر اون شروع نکنید
به چیزهای منفی اون فکر کردن! بلکه بلافاصله برای خودتون مشارطه بگذارید که
در اون لحظات فقط به خصوصیات خوب اون و رفتارهای خوبی که داشته فکر
کنید.حتی اگه این رفتارهای خوب رو برای دیگران داشته باز به اونها فکر کنید
تا احساس لذت و شادی و آرامش در شما ایجاد بشه! فقط در این صورت باعث زیاد
شدن نقاط مثبت دیگران می شید.
تمرین _ در یک شرایط بد چه طوری
احساسات بدتون رو به خوب تغییر بدید؟ یک کاغذ بردارید.دنبال نکات مثبت و
خوبی که هنوز وجود دارند بگردید و اونها رو بنویسید.اگه هیچ چی در اون
شرایط پیدا نکردید کلا " به زندگی و زنده بودنتون نگاه کنید و درباره ی
چیزهای خوبی که هنوز وجود دارند فکر کنید و بنویسید.بگردید! از چیزهای
کوچولو نگذرین! برای کائنات اهمیتی نداره شما روی چی متمرکز شدین و اندازه و
اهمیت اون چقدره! از نظر کائنات همه چی مهمه! اگه بگید به به هوا خوبه! آخ
جون من چشمهام سالمه! خدا رو شکر این آدم که مقابلمه تو زندگیش با دوستهاش
خیلی مهربون و با گذشته! و ...اگه روی همین چیزهای خوب تمرکز کردید و
تونستید احساس خوبی در خودتون به وجود بیارین و حال و هواتون رو خوب کنید
اون وقت شرایط بد تغییر می کنه!
ولی متاسفانه بیشتر ما این کار
رو می کنیم که تا کسی ناراحتمون می کنه گوشی تلفن رو بر می داریم و نه تنها
خودمون فقط به خصوصیات بد اون فکر می کنیم بلکه به دیگران هم القا می کنیم
که اون آدم چقدر می تونه بد باشه و چقدر می تونه به ما بدی کنه ! یا شرایط
ما چقدر وحشتناک و اسف باره و چقدر بن بست جلو راهمونه و ..... و بعدش می
گیم حالا برم یک نامه به فرشته بنویسم دنیا رو تغییر بدم! یا برم دو تا
جمله ی تاکیدی بگم و همه چیز رو تغییر بدم!
عزیز من! دنیا
تغییر نمی کنه تا تو تغییر نکنی! مگه نه اینکه در انجیل اومده دو نفر که با
هم روی چیزی اتفاق نظر کنند اون حتما" انجام میشه؟! خوب! طبیعیه! شما با
همه ی احساساتت و درد و رنجت به خاطر شرایط و افراد بد این حس رو به دیگری
منتقل می کنی و باعث ساخته شدن بیشتر اون می شی!در واقع قوانین راز و خلق
دارن کار خودشون رو انجام می دن! فقط در جهت منفی برای شما! چون خود شما با
ایجاد احساسات و حال و هوای بد باعث ایجاد منفی گرایی بیشتر میشی!
مثال:
وقتی درباره پول فکر می کنی، احساس تو آنچه را درمورد پول از خودت ساطع
کنی، منعکس میکند. اگر وقتی درمورد پول فکر میکنی حال و هوای بدی داشته
باشی چون به حد کافی پول نداری، شرایط و تجارب منفی حاکی از نداشتن پول به
حد کافی را دریافت میکنی، چون همین احساس منفی را از خودت ساطع کردهای.
وقتی
درمورد حرفهات فکر میکنی، احساساتت به تو میفهمونه که درمورد شغلت چه
احساسی از خودت ساطع میکنی، اگر درباره شغلت احساس خوب و حال و هوای
احساسی خوب داشته باشی شرایط و تجارب مثبتی رو دریافت میکنی چون احساس
مثبت از خودت بیرون میدهی.
نوبل میگوید: حواست به خلق و خوی و احساساتت باشه، چون اتصالی مدام بین احساساتت و دنیای مرئی تو وجود دارد.
به
همین دلیل گفته میشود:تو کارگردان و نویسنده قصه زندگی خودت هستی، چون تو
از طریق هر آنچه از خود ساطع میکنی، مشخص میکنی که زندگیت چگونه خواهد
بود.
حال و هوای خوب درجات مختلف داره و حال و هوای بد هم همینطور همه چیز براساس چگونگی احساس توست.
هر
چیزی که در زندگی میخواهیم به خاطر اینه که از اون خوشمون میاد و حال و
هوای خوب به ما میدهد. هر چیزی در زندگی نمی خواهی، آن را نمیخواهی چون
حس بدی به تو میدهد. یعنی تو سلامتی میخواهی چون حس خوب به تو می ده تو
پول میخواهی چون حس خوبی به تو می ده و...
حالا باید یک قانون جالب را بیاموزید!
این یک قانونه:
هر آنچه تو دوست داری، تو را میخواهد! سلامتی تو را میخواهد! شادی تو را میخواهد!
اگر
با چنین ذهنیتی زندگی کنی که به خودت بگی: وقتی خونه بهتری پیدا کنم،
خوشحال میشم، یا وقتی با مرد آیده آلم ازدواج کنم شاد میشم، هرگز به اونها
نمیرسی چون افکار تو در برابر شیوه عملکرد عشق عرض اندام میکند. آنها در
برابر قانون جذب عرض اندام میکنند.
مهم: تو در وهله اول باید
شاد باشی باید شادی از خودت ساطع کنی تا موارد شاد را دریافت کنی! هیچ راه
دیگری هم وجود ندارد، چون هر آنچه دلت میخواهد در زندگی دریافت کنی، اول
باید همان را از خودت ساطع کنی. نیروی عشق هر آنچه از خودت ساطع کنی، به تو
برمیگرداند پس برای تغییر شرایط زندگیات کشمکش نکن! فقط از طریق احساسات
خوب خودت، عشق از خودت ساطع کن و هر آنچه بخواهی، ظاهر میشود. (و این کار
یعنی بلافاصله برای خودت مشارطه بگذار و نکات مثبت فرد یا شرایط را لیست
کن و به آنها فکر کن و از آنها حرف بزن و به هر شیوه ای که می توانی
احساسات و حال و هوایت را خوب کن !)
احساسات خودکار یعنی چه؟
یعنی خیلی از مردم احساساتشان واکنشی است در قبال هر آنچه برایشان رخ
میدهد. یعنی آنها احساسات خود را به جای اینکه آگاهانه مسئول آن باشند،
روی حالت خودکار گذاشتهاند. وقتی اتفاق خوب بیفتد. احساس خوبی دارند و
وقتی مورد بدی برایشان رخ بدهد، احساس بدی دارند. آنها خبر ندارند که این
احساس آنها عامل بلاهایی است که به سرشان میآید. وقتی در برابر اتفاقات
بدی که برایتان میافتد با احساسات منفی واکنش نشان بدهید، احساسات منفی
بیشتری از خود ساطع میکنید و با شرایط منفی بیشتری مواجه میشوید. آن وقت
در دام چرخه احساس خود می افتید. زندگیتان دایره وار میچرخد و مثل یک
همستر روی چرخهای گردان می شوید.
وقتی یک همستر روی یک چرخه ی
گردان قرار می گیره می ترسه و به جای پریدن از روی صفحه تند تر پا می زنه و
همین باعث تند تر گشتن چرخه ی گردان زیر پاش میشه!
هر وقت شما با
شرایط بد خودتون رو محق بدونید که باید احساساتتون رو به نزول بره عین اون
همستر می شید! از شرایط می ترسین و تند تر دست و پا می زنین و بعد با سرعت
بیشتری تو گرداب حوادث بد می افتین!
تمرین : باید در طول روز
مشارطه کنین که همستر روی چرخه نشین! وقتی حوادث و شرایط خوب هستند که
طبیعیه حالمون خوب باشه! مهم اینه که وقتی همه چیز داره بد پیش می ره حال و
هواتون رو خوب کنید و دچار احساسات خودکار نشید.
یادتون باشه
وقتی احساس مسرت می کنید هر جا برید لذت و شادی از خودتون ساتع می کنید و
با شرایطی مسرت بخش ، شرایطی شاد و افرادی دلشاد رو به خودتون جذب می
کنید.از کوچکترین تجربه مثل شنیدن آهنگ مورد علاقه تون از رادیو گرفته تا
تجاربی مثل دریافت اضافه حقوق! شرایطی که جذب می کنید همون قانون جذبه که
در برابر حال و هوای مسرت بخش شما عکس العمل نشون می ده. وقتی احساس خشم و
عصبانیت می کنید خشم از خودتون ساتع می کنید و هرجا که برید شرایط و آدمهای
خشمگین رو به سمت خودتون جذب می کنید.از آزار و اذیت یک پشه گرفته تا آزار
و اذیتهای بزرگتر مثل خراب شدن ماشینتون. هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست.در
درس جلسه ی بعد درباره ی فرکانسها براتون صحبت می کنم که تایید این موضوعه.
تمرین: حذف کلمات وحشتناک، منزجر کننده و افتضاح از فرهنگ لغاتت و استفاده از کلماتی مثل معرکه، محشر، جالب، شگفت انگیز و عالی.
تمرین
مهم برای شما : وقتی حالتون خوبه چه کارهایی می کنید؟ آواز می خونین...اس
ام اس شاد می خونین...می خندین...به دوست مورد علاقه تون زنگ می زنین و
.....این لیست رو تهیه کنید.به محض اینکه دیدین حال و هواتون بده سریع برای
انجام این کارها مشارطه کنید و خودتون رو مجبور کنید که اونها رو انجام
بدید.این جوری خیلی زودتر حال و هوای خوبتون رو دوباره به دست می آرید و
مثل یک همستر در دام احساسات خودکار نمی افتید! سخته! می دونم و قبول
دارنم! اما شما می تونین! بهتون قول می دم!
و فراموش نکنید:
تو ابتدا باید شاد باشی و شادی از خودت ساتع کنی تا چیزهای شاد به دست بیاوری